تاریخ انتشار: ۱۱:۰۱ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۶
مجید انصاری:

انقلابی‌گری به فحش‌ دادن نیست/ انقلابی‌گری متناسب با شرایط زمان و مکان تعریف می‌شود

مجید انصاری، عضو مجمع روحانیون مبارز توضیح داده است که چرا اصلاح‌طلبانی که در سال ٥٧ در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی بودند، امروز با هر گونه انقلاب مخالف هستند.
رویداد۲۴- مجید انصاری، عضو مجمع روحانیون مبارز توضیح داده است که چرا اصلاح‌طلبانی که در سال ٥٧ در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی بودند، امروز با هر گونه انقلاب مخالف هستند.

مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجمع روحانیون مبارز درباره رابطه اصلاحات و انقلابی‌گری معتقد است راه نجات کشور این روز‌ها انقلاب نیست و ثمره انقلاب سال ٥٧ اصلاح‌پذیر است. او می‌گوید مخالفت اصلاح‌طلبان با انقلاب به معنای مخالفت با انقلاب سال ٥٧ نیست زیرا در آن سال تنها راه اصلاح کشور انقلاب بود.

چرا اصلاح‌طلبانی که در سال ٥٧ در خط مقدم مبارزه با رژیم پهلوی بودند، امروز با هرگونه انقلاب مخالف هستند؟

این موضوع طبیعی است زیرا انقلاب راه‌حلی برای هرروز یا هرچند سال نیست. ما باید درون ساختار‌های موجود در قانون اساسی به دنبال حل مشکلات باشیم. حاکمیت وظیفه دارد بر اساس آرمان‌های انقلاب که در شعار‌های مردم متجلی بود و در قانون اساسی تجلی پیدا کرد، آزادی‌های فردی، اجتماعی و مدنی را فراهم کند. خواسته اصلاح‌طلبان واضح و روشن است. 

جریان اصلاحات خواهان اصلاح روند اداره کشور است. مشکلات زیادی در کشور وجود دارد و به عنوان نمونه می‌توان به مشکلات اقتصادی، معیشتی، بیکاری جوانان، عقب‌ماندگی کشور در برخی موضوعات، نرسیدن به اهداف انقلاب، وجود موانع در برابر آزادی‌های مدنی و اجتماعی و فساد‌هایی که در برخی دستگاه‌ها وجود دارد، اشاره کرد. مردم مطالبات بحقی دارند اما راه‌حل این مشکلات انقلاب نیست بلکه اصلاح رو به جلو است. همه باید در تسریع این حرکت اصلاحی تلاش کنیم. مسوولان نظام در هر رده و سطحی باید همواره برای شنیدن اعتراض و انتقاد مردم گوش شنوا داشته باشند و به مطالبات جامعه توجه کنند.

چرا اصلاح‌طلبان معتقدند انقلاب سال ٥٧ اجتناب ناپذیر بود؟

بررسی انقلاب‌ها و واقعه‌های بزرگی که در جهان رخ داده از جمله انقلاب مردمی و بسیار بزرگ اسلامی در ایران نشان می‌دهد انقلاب‌ها یک شبه شکل نگرفته‌اند. انقلاب سال ٥٧ ریشه در یک سلسله علل و عوامل بسیار زیاد در طول تاریخ ایران داشته و اینگونه نبوده است که جمعی یک شبه و یک ساله تصمیم بگیرند انقلاب کنند. فرآیند طولانی تحولات کشور و مطالبات انباشته شده مردم به صورت مداوم با در بسته، سد آهنین یا برخورد قهر‌آمیز حکام مواجه شد. 

همین موضوع سبب شد که جامعه اعم از رهبران، نخبگان و حتی توده‌های مردم به این جمع‌بندی رسیدند که هیچ روزنه‌ای برای اصلاح و تغییر وجود ندارد و انقلاب تنها راه دگرگون‌سازی بنیادین و به هم ریختن ساختار‌های قدرت و حکومت موجود است. ریشه اولیه و اصلی انقلاب اسلامی ایران قبل از سال ٤٢ بود. می‌توان گفت جرقه‌های اولیه انقلاب با انحراف انقلاب مشروطه توسط رضا‌خان و استقرار نظام استبدادی محمد‌رضا‌شاه زده شد. اما اگر ١٥ خرداد ٤٢ را مبدا انقلاب بدانیم که حقیقتا همین‌طور است، می‌بینیم امام خمینی سال‌ها قبل از ٤٢ درصدد اصلاحات بودند. امام یک اصلاح‌طلب واقعی بود و گواه این موضوع نامه‌های زیادی است که ایشان به شاه نوشت یا سخنرانی‌هایی که پیش از سال ٤٢ انجام دادند. 

امام در نامه‌ها و سخنرانی‌های خود بارها به شاه تاکید داشتند که ما کار به سلطنت تو نداریم، کار به حکومت تو نداریم. ما می‌خواهیم تو عزیز باشی تو نمی‌خواهی عزیز باشی؟ تعابیر اینچنینی در نامه‌ها و سخنرانی‌های امام زیاد است. امام به شاه توصیه می‌کردند دست از وابستگی بردار و استقلال کشور را پاس بدار. با دین مردم بازی نکن، آزادی‌های مردم را سلب نکن، مردم را سرکوب نکن. مجموعه‌ای از نصایح، پیشنهادات و انتقادات که شخص امام و سایر مبارزین در طول این مدت داشتند، به در بسته دربار شاه برخورد و حکومت شاه نیز به جای شنیدن صدای مردم، شنیدن صدای نصیحت دلسوزان و شخص حضرت امام به تقویت دستگاه شکنجه‌گر ساواک و توسعه دستگیری مبارزین و خاموش کردن هرگونه صدای انتقاد و اعتراض پرداخت. 

اگر به تاریخچه شکل‌گیری ساواک دقت کنیم، می‌بینیم به موازات بلند شدن صدای اعتراض مردم و طرح مطالبات بیشتر، ساواک تقویت شد، شکنجه‌گاه‌ها توسعه پیدا کرد، آزادی‌ها محدود شد، مطبوعات و رسانه‌های آزاد تعطیل شدند و منتقدین و معترضین اعم از روحانی، دانشگاهی و بازاری به بند کشیده شده و به شدید‌ترین شکل ممکن سرکوب شدند. سرانجام در سال ٥٦ امام احساس کردند هیچ روزنه‌ای برای اصلاح وجود نداشته و رژیم شاه قصد اصلاح ساختار را ندارد از همین رو تلاش برای تغییر رژیم جدی‌تر شد. پس از وقایع ١٩ دی جرقه اصلی انقلاب زده شد و مردم موجب شدند امواج خروشان انقلاب شکل گیرد. اوج‌گیری انقلاب در سال ٥٦ نتیجه رفتار حکومت شاه و مقاومت در برابر هرنوع اصلاح، آزادی و غیر‌اندیشی بود در نتیجه انقلاب تنها گزینه اصلاح برای وضعیت کشور و مردم بود.

در میان صحبت‌های‌تان فرمودید که انقلاب راه‌حل نیست و باید از طریق اصلاحات مشکلات را حل کنیم. آیا مردم نشانه‌های اصلاح را در مجموع حاکمیت دیده‌اند تا به اصلاحات امیدوار بمانند؟

حتما دیده‌اند. مردم ایران هرگاه جدی به صحنه آمدند، تغییرات اساسی ایجاد کردند. در زمان جنگ تا زمانی که مردم به صحنه نیامده بودند، هر روز قطعه‌ای از سرزمین را از دست می‌دادیم اما وقتی که مردم با دست‌های خالی به میدان آمدند، در گام اول توانستیم متجاوزین را متوقف کرده و در گام دوم به عقب رانیم. همین مردم وقتی در سال ٧٦ به صحنه آمدند توانستند عرصه سیاسی کشور را بر‌خلاف برنامه‌ریزی‌هایی که صورت گرفته بود، تغییر دهند و آقای خاتمی را به عنوان رییس‌جمهور انتخاب کنند. در سال ٩٢ نیز بر خلاف اراده‌ای که وجود داشت، عمل کردند. بر اساس آن اراده حتی شخصیتی همچون مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رد صلاحیت شده بود تا فضا برای شخصیت‌های مورد نظرشان باز باشد اما مردم این فضا را تغییر دادند.

این را قبول دارم که مسیر اصلاح مسیر دشواری است. مانع اصلاحات بسیار جدی است اما ما هرگز مایوس نیستیم و معتقدیم که مشکلات از طریق حضور مردم، مقاومت و همدلی نیروهای دلسوز قابل حل است. این را نیز در نظر داشته باشید که گام‌های بلندی به سمت اصلاحات برداشته‌ایم و خدمات بزرگی صورت گرفته است. نباید تنها نیمه خالی لیوان را ببینیم. برداشتن گام‌های بلند و رو به جلو در حوزه‌های مختلف ناشی از همین حضور تحول‌خواهانه مردم بوده است.

وقتی از گام‌های رو به جلو در حوزه‌های مختلف صحبت می‌‌کنید منظور این است که اصلاحات در نهادهایی غیر از دولت نیز مورد انتظار است؟

منظور از اصلاحات، یک گروه و دو گروه نیست. صحبت از انجام اصلاحات در ساختارها و روش‌ها است. مثلا قوه قضاییه ما باید حتما تغییرات اساسی در رفتار و کردار خود صورت دهد تا مردم اعتماد کنند. قوه‌ قضاییه عادل، شجاع و مستقل می‌تواند اعتماد مردم را جلب کند. مثال دیگر صدا و سیما است. مردم مایل هستند که صدا و سیما به عنوان رسانه ملی عمل کند و نه به عنوان رسانه یک باند و گروه افراطی. مردم می‌خواهند که در کار دولت کارشکنی نشود، مردم مایل هستند که روابط ما با دنیا بهبود یابد و سرمایه خارجی جذب شود. 

ما برای ایجاد اشتغال برای جوانان ناگزیر به سرمایه‌گذاری هستیم و سرمایه‌گذاری نیز بدون آرامش و تعامل با دنیا میسر نیست. مردم خواسته‌های مختلفی از جمله رفع مشکلات معیشتی، رفع فساد (فسادی که احیانا در قالب رشوه، پارتی‌بازی، خویشاوند‌سالاری به جای شایسته سالاری، اشکالات اداری چه در دولت و چه در نهادهای دیگر وجود دارد) و... دارند. اینها چیزهایی نیست که قابل حل نباشد و با تکرار اراده مردم و تلاش مسوولان قابل حل است.

در دهه هفتاد شاهد بودیم که جناح‌های راست و چپ سیاسی به جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا تبدیل شد. در عین حال جریان اصولگرا قایل به این تقسیم‌بندی اصلاح‌طلب و انقلابی است. به عبارتی سعی می‌کند اصلاح‌طلبان را که در خط مقدم انقلاب اسلامی ٥٧ بودند به نوعی از انقلاب جدا کنند. چرا جریان اصولگرا میان اصلاح‌طلبی و انقلابی‌گری تفاوت قائل می‌شود؟

من نمی‌دانم که منظور جریان اصولگرا از انقلابی‌گری چیست. انقلابی‌گری متناسب با شرایط زمان و مکان تعریف می‌شود. در سال ٥٧ وقتی رژیم شاه با همه توان در برابر مردم به میدان آمده بود و سرکوب را در دستور قرار داده بود، انقلابی‌گری این بود که مردم نترسند و از طریق اعتصابات و تظاهرات هدف خود یعنی سرنگونی رژیم شاه را دنبال کنند و همین اتفاق هم افتاد. 

انقلابی‌گری بعد از استقرار جمهوری اسلامی این بود که همه منافع شخصی را کنار گذاشته و روحیه فداکاری اول انقلاب را حفظ کنند. انقلابی‌گری همان بود که در هشت سال دفاع مقدس بسیاری از مردم، جوانان، دانشجویان و روحانیون دست از زندگی شخصی خود شسته و برای دفاع از کشور با دست خالی مقابل دشمن مسلح و متجاوز ایستادند. انقلابی‌گری در مذاکرات برجام این بود تیم هسته‌ای ما که هجده ماه با کمال قدرت و اعتماد به نفس مقابل ١+٥ بایستد و از حقوق مردم دفاع کند. انقلابی‌گری امروز در این است که همه با هم در راستای سرمایه‌گذاری، تولید و توسعه همکاری کنند تا کشور ما از کشورهای همسایه عقب نماند. 

انقلابی‌گری همیشه به این نیست که رگ گردن را کلفت کرده و صدا را بالا ببرند و در تریبون‌ها به این و آن فحش دهند. عده‌ای فکر می‌کنند که انقلابی‌گری فقط به نعره زدن است. به اینکه ما به همه دنیا بی‌احترامی و فحاشی کنیم. نه؛ انقلابی‌گری به فهم‌ درست و حرکت عقلانی مبتنی بر منافع ملی و اسلامی است. امروز انقلابی‌گری در اتحاد ملی، مهربانی و همبستگی ملی، همکاری و تعامل داخلی، سعه‌صدر، ‌نگاه امیدوارانه به جلو و مبارزه با عوامل یأس و نا‌امیدی است. انقلابی‌گری امروز در کار مضاعف برای پیشبرد کشور و رفع فقر و فساد است. هر تفسیر دیگری از انقلابی‌گری در این مقطع، گام نهادن در مسیر انحرافی و بی‌فایده است.

انقلاب اسلامی سال ٥٧ در سال ٩٦ و در آستانه چهل‌سالگی تا چه حد توانسته به اهداف خود دست‌یابد؟

آرمان‌ها و اهداف نسبی هستند. همانطور که هر نظامی یا حتی مسلمانی و عدالت‌خواهی دارای درجات مختلف است. مثلا انسان تراز اولی مثل حضرت علی‌(ع) به لحاظ خصلت‌های شخصی، معنوی یا شاخص‌های زمامداری در جایگاهی ایستاده که ما در برابر آن هیچ هستیم. توجه داشته باشید که انقلاب اسلامی، انقلاب ایستایی نبود که مثلا بگوییم بعد از چهل سال به کدام یک از اهداف مطرح شده رسیده است یا خیر؟ این انقلاب در مسیر تکامل هیچگاه متوقف نخواهد شد و باید همواره به سمت جلو و آینده بهتر حرکت کند. 

بطور نسبی در بسیاری از زمینه‌ها پیشرفت کردیم. بالاخره انقلاب اسلامی توانست سرنوشت کشور را به دست مردم بسپارد. نظام موروثی، دیکتارتوری و عقب‌مانده شاهنشاهی را به نظام جمهوری تبدیل کند. درست است که در مسیر انتخابات با برخی از تفسیرهای نادرست از نظارت یا برخی مداخلات مواجه هستیم اما هنوز مردم هستند که نمایندگان را انتخاب می‌کنند، هنوز مردم هستند که با حضور پای صندوق رای رییس‌جمهور را انتخاب می‌کنند. در حوزه اقتصاد نیز پیشرفت‌های بزرگی داشتیم. در کشاورزی به خودکفایی رسیدیم. 

در صنعت نفت گام‌های بلندی برداشتیم. جمعیت سی و چهار، پنج میلیونی سال ٥٧ به ٨٦ میلیون نفر رسیده و در سطح رفاه عمومی از‌جمله توسعه، عمران و آبادی روستاها و شهرها، خدمات‌رسانی مثل آب، برق، گاز و... پیشرفت داشته‌ایم و وضعیت با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست. نمی‌خواهم بگویم که نمی‌توانستیم بهتر از این عمل کنیم اما گام‌های بزرگی در حوزه فناوری، بهداشت و درمان و... برداشته‌ایم. همین که امید به زندگی در کشور نسبت به اول انقلاب نزدیک به ٣٠ سال افزایش یافته است نشان از سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در حوزه سلامت، بهداشت، رفاه و... دارد. متاسفانه این روزها برخی فقط آیه یأس می‌خوانند و در مقایسات خود بهترین‌های کشورهای دیگر را کنار برخی از کمبودهای کشور می‌گذارند. این در حالی است که همه کشورها دارای مشکلات و پیشرفت‌هایی هستند. ما نیز دارای پیشرفت‌ها و کمبودهایی بودیم و هستیم. صرفا نیمه خالی لیوان را دیدن شرط انصاف نیست. 

از سوی دیگر از خود راضی بودن نیز درست نیست. باید نقاط قوت خود را تقویت کرده و قصورها را نیز بپذیریم و در جهت رفع آن بکوشیم. بنابراین معتقد هستم که انقلاب بطور نسبی در رسیدن به اهداف خود موفق بوده و هنوز راه‌های ناپیموده بسیاری دارد. به اعتقاد من انقلاب از طریق اصلاح مداوم می‌تواند به راه خود ادامه دهد.
نظرات شما
پیشخوان