تاریخ انتشار: ۱۷:۱۷ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۷

سیاست و جنگ در منطقه

دکتر بارناد نخستین جراح پیوند قلب در جهان بود که بیش از چهار دهه پیش نخستین تعویض و پیوند قلب را در آفریقای جنوبی انجام داد و دریچه ای از امید به روی بیمارانی گشود که امیدی به زندگی نداشتند. اما چیزی نگذشت که ناامیدانه اعلام کرد قصد دارد جراحی پیوند قلب را رها کرده و به سیاست روی آورد و استدلالش این بود که من مدت زیادی وقت صرف می کنم تا بیماری را از مرگ برهانم، اما جنگ افروزان در کسری از دقیقه هزاران انسان را به خاک و خون می کشند.

رویداد۲۴-دکتر بارناد نخستین جراح پیوند قلب در جهان بود که بیش از چهار دهه پیش نخستین تعویض و پیوند قلب را در آفریقای جنوبی انجام داد و دریچه ای از امید به روی بیمارانی گشود که امیدی به زندگی نداشتند. اما چیزی نگذشت که ناامیدانه اعلام کرد قصد دارد جراحی پیوند قلب را رها کرده و به سیاست روی آورد و استدلالش این بود که من مدت زیادی وقت صرف می کنم تا بیماری را از مرگ برهانم، اما جنگ افروزان در کسری از دقیقه هزاران انسان را به خاک و خون می کشند. در واقع نقطه عزیمت روی آوری وی به سیاست، انسان گرایی، نجات جان انسان ها و مبارزه با جنگ افروزان بود، یعنی او می خواست سیاست را به مثابه ابزاری برای نجات جان انسان ها به کار گیرد. او می دانست که سیاست علم است و این علم، اکنون در خدمت جنگ افروزان قرار گرفته و نتیجه کار هم مرگ انسان هایی است که در یک لحظه امیدشان به زندگی ناامید می شود!

در زمان فعلی، یعنی چند دهه بعد از تصمیم دکتر بارنارد، کشورهای منطقه ما اسیر جنگ های خونینی هستند که در یک نگاه، مخرج مشترک همه آنها چند نکته است و کلید واژه های آن عبارتند از: فزون خواهی قدرت های بزرگ جهانی، استبداد حاکمیت های موجود در منطقه، جهل و عقب ماندگی علمی مردم منطقه و ... این مسائل باعث ایجاد تضادهای مرکبی در منطقه شده که حل آنها نیازمند درایت علمی است که حلقه مفقوده ای در میان کنشگران منطقه ای به حساب می آید. این کنشگران علم را وانهاده و با ابزار ابتدائی می خواهند با دشمن مبارزه کرده و بهشت به ارمغان بیاورند، در حالیکه روش های آنان ناقض اهدافشان می باشد.

آنان فراموش کرده و یا نمی دانند که این مبارزه بدون تکیه بر قدرت مردم به نتیجه نمی رسد و برای همراه سازی مردم، اول باید با آنان صادق بود، سیاست تبعیض را کنار گذاشت، به خواسته های آنان اهمیت داد، روش های علمی را جایگزین پندارهای کهنه و فرسوده کرد، جای شعار را با شعور عوض کرد تا برای مقابله با دشمن، داخل تقویت شود و مهاجمان نتوانند از مردم به عنوان ستون پنجم خود استفاده کنند.

اکنون دشمن در داخل خانه ما جنگ را ادامه می دهد و در هر صورت ما زیان خواهیم کرد، شهرها و ثروت ما نابود می شود. جنگ افروزان دارای استراتژی روشن هستند و ما حتی تاکتیک درستی هم برای مبارزه نداریم. این جنگ نابرابر است و قطعا به ضرر ما خواهد بود. برای مبارزه با جنگ افروزان جهانی که اکنون در قالب کشورهای آمریکا، اسرائیل، فرانسه و انگلیس تهاجم خود را به سوریه آغاز کرده اند، نخستین راه، خانه تکانی ذهنی است تا بتوانیم پندارهای غلط خود را اصلاح کرده و دست دوستی با مردم بدهیم. باید به این نکته اذعان کرد هدف خوب و متعالی فقط با روش های خوب و متعالی به نتیجه می رسد و فاصله میان هدف و روش به مثابه تضاد قول و فعل است که خداوند آن را نهی کرده است: یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون، کبر مقتا عند الله آن تقولوا مالاتفعلون.

به دلیل تضاد منافع موجود، هرگز نباید پنداشت که تهاجم فعلی مقطعی است، مهاجمان به دلیل انسجام داخلی خودشان و تکیه بر دانش و کارشناسی و اهداف مشترک و تضادهای موجود منطقه ای سعی دارند تا با کشاندن جنگ میان این کشورها با کمترین هزینه، بالاترین دستآورد را بدست آورند. تضادهای مرکب موجود در میان کشورهای منطقه، بستر مناسبی برای این تهاجم فراهم کرده است. مهاجمان در میان کشورهای منطقه دوستان و دشمنان دائمی ندارند، بلکه به منافع دائمی می اندیشند. ما باید در یارگیری منطقه ای خود به این نکته توجه کنیم که حل تضادهای موجود با همسایگان و سیاست گریز از جنگ، اولویت نخست ما باشد، زیرا مهاجمان فعلا به فروش سلاح، ایجاد جنگ بی حضور خودشان و مکیدن ثروت منطقه در درون اقتصادشان می اندیشند.

 

 

نظرات شما
پیشخوان