تاریخ انتشار: ۱۶:۵۸ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷

خاورمیانه روی خط دگرگونی

تحولات منطقه در یکی دو هفته اخیر شتاب فزاینده‌ای گرفته است. در لبنان، ائتلاف سیاسی متحد حزب‌الله، با کسب بیش از نیمی از کرسی‌های پارلمان و با وجود آنکه هنوز امکان نخست‌وزیری برای سعد حریری متحد عربستان فراهم است، به پیروزی خیره‌کننده‌ای دست یافته است. این پیروزی آنچنان بر اسرائیل گران آمده که نفتالی بنت، وزیر اسرائیلی گفته است که لبنان چیزی جدای از حزب‌الله نیست.

رویداد۲۴-تحولات منطقه در یکی دو هفته اخیر شتاب فزاینده‌ای گرفته است. در لبنان، ائتلاف سیاسی متحد حزب‌الله، با کسب بیش از نیمی از کرسی‌های پارلمان و با وجود آنکه هنوز امکان نخست‌وزیری برای سعد حریری متحد عربستان فراهم است، به پیروزی خیره‌کننده‌ای دست یافته است. این پیروزی آنچنان بر اسرائیل گران آمده که نفتالی بنت، وزیر اسرائیلی گفته است که لبنان چیزی جدای از حزب‌الله نیست. در عراق، جناح مقتدی صدر(سائرون) با اختلافی اندک، از ائتلاف فتح و نصر، در صدر جدول آرای مأخوذه پارلمان قرار گرفت. سوریه آوردگاه نظامی عریان‌تر اسرائیل شد و امریکا به وعده بشدت تحریک‌آمیز ترامپ در انتقال سفارت این کشور به‌ قدس، عمل کرد. این همه در کنار ماجرای خروج امریکا از برجام، وضعیتی بشدت پیچیده را شکل داده است.

مجموع آنچه تاکنون رخ داده است از منظر طرف امریکایی تکاپوی ایالات متحده امریکا برای عملی کردن شعار کلیدی ترامپ در انتخابات گذشته ریاست جمهوری این کشوراست. ترامپ که با شعار«اول امریکا» پا به میدان گذاشته بود حالا تلاش دارد با تلفیق جسارت و تک محوری در رفتار بین‌المللی امریکا، صورتبندی آشکارتری از وجه عملگرایانه خود را به نمایش بگذارد.
خروج امریکا از برجام نشان داد که مفروض اصلی شعار «اول امریکا» بجز ضرورت یکه تازی و عمل یکجانبه کاخ سفید در عرصه‌های جهانی، بر این فرض مسلم نیز استوار است که هژمونی این کشور نه فقط فضای لازم را برای به‌دست گرفتن ابتکار عمل فراهم می‌کند که جذابیت‌های همراهی با آن، اصولاً تردیدی در همپیمانانی که در آغاز ناراضی خواهند بود، باقی نخواهد گذاشت.
تمام آن رفتارهای بی‌پروایی که ترامپ در جریان خروج از برجام نسبت به مخالفت‌های همپیمانان اروپایی خود نشان داد به وضوح این فرض را نشان می‌دهد که تجربه تلخ اقدام یکجانبه در موضوع سرنگونی حکومت عراق در دولت جدید امریکا به بوته فراموشی سپرده شده است. جنیس جی. تری، در کتاب «سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه» معتقد است که با وجود برخی تفاوت‌ها  در سیاست خارجی دولت‌های مختلف امریکا، یک عنصر غیرقابل تغییر در سیاست خاورمیانه‌ای واشنگتن، مشهود است: «ممانعت جدی از بهم خوردن توازن به نفع نیروهای رقیب.» به‌عبارت دیگر پررنگ شدن نقش امریکا در منطقه بویژه آن هنگام که ماهیتی نظامی و سخت افزاری می‌یابد، نخستین نشانه از احساس بهم خوردن توازن در ذهن امریکایی است. امریکای ترامپ معتقد است که انفعال دولت اوباما مانع از آن بوده است که زنگ خطر بهم خوردن این تعادل و توازن- به‌نفع ایران- را دریابد و تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای درست در آن زمان که باید شدت می‌گرفت به کناری گذاشته شده است.
بنابراین تأکید ترامپ بر عنوان «توافق بد» صرفاً معطوف به پرونده هسته‌ای نیست بلکه اشاره مستقیمی به نابهنگامی آن در زمانی است که باید برای سنگین‌تر شدن کفه قدرت به نفع ایران، چاره‌ای اندیشیده می‌شد. دولت ترامپ بشدت از نتایج معادلاتی که با حضور بازیگران منطقه‌ای در یمن، سوریه، عراق و لبنان شکل گرفته است، ناخرسند است. این ناخرسندی اما یک تفاوت آشکار با ناخرسندی امریکا در دولت‌های پیشین دارد و آن اینکه محاسبه سود و زیان در ذهن تاجر پیشه ترامپ در «معادلات سیاسی» محصور نمی‌شود و این حضور مقتضیاتی توأم با سودآوری اقتصادی نیز یافته است بدین معنا که این حضور نه تنها باید توزان را به نفع نیروهای همسو با امریکا برهم بزند بلکه هزینه آن نه بر دوش مالیات دهندگان امریکایی که باید بر عهده خود این همپیمانان باشد. لازمه اجرای این ایده نیزنه فقط هزینه کردن متحدان منطقه‌ای که سودآوری مضاعف برای امریکا نیز هست. امریکای ترامپ برای تحمیل این شرایط جدید با نقض برجام و اجازه عمل بیشتر به اسرائیل تلاش می‌کند که هم شرایط وسوسه انگیزی را پیش روی متحدان دست به نقد خود در خلیج فارس بگذارد و هم امید آن دارد که پررنگ‌تر شدن نقش تندروها در اردوگاه حریف، تجلی آن خطری باشد که او با عنوان پرونده موشک‌های بالستیک پیش روی متحدان اروپایی قرار داده است؛متحدینی که به‌زعم ترامپ هنوز درگیرودار جنبه حقوقی نقض عهد امریکا در قبال برجام‌اند.
نظرات شما
پیشخوان