تاریخ انتشار: ۱۲:۳۲ - ۰۱ فروردين ۱۳۹۶

هزینه هایی که احمدی نژاد برای رد صلاجیت بقایی از سوی شورای نگهبان می تراشد

احمدی نژاد مقابل دوربین می ایستد و تلاش می کند تا هزینه رد صلاحیت حمیدرضا بقایی را برای شورای نگهبان افزون سازد....
او یعنی احمدی نژاد از طرف رهبری برای شرکت در انتخابات 96 منع شده است و اگر چه این دایره ممانعت علی الظاهر تسری به حمایت از یک نامزد مشخص علاوه بر مباشرت مستقیم به عنوان نامزد در انتخابات داشته است ، مع هذا احمدی نژاد تلاش دارد تا این منع و نهی رهبری را صرفاً منحصر به شرکت مستقیم خودش به عنوان نامزد انتخابات دوازدهمین رئیس جمهور اسلامی کرده و اینگونه حمایت خود را از حمیدرضا بقایی موجه ساخته تا مبادا کسی او را متهم به سرپیچی از فرمان ولی فقیه بنماید.

از این رو او در فیلم اخیر خود سعی می کند با یادآوری اصول قانون اساسی پیرامون حق تعیین سرنوشت ملت و مایه گذاشتن از امام و رهبری در خصوص به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت و معیار بودن خواست و اراده ملت و بالا دستی مردم نسبت به سایر ایادی ، نهی و منع رهبری را نوعی توصیه دوستانه و مبتنی بر رابطه مرید و مرادی نمایانده و توجه و تبعیت خود از این نهی و منع  را اطاعتی اخلاقی تعرفه سازد.....

و اما چه مولفه هایی تغییر کرده است از شهریور نود و پنج یعنی آن روزی که احمدی نژاد و همراهنش به بهانه گفتگو و نظرخواهی در باره تبیین آرمان های انقلاب (جریان خود اشتغالی احمدی نژاد و یارانش ما بعد اتمام صدارتشان )  خدمت رهبری رسیده بودند و اما رهبری فرصت را مغتنم دانستند و ایشان یعنی احمدی نژاد را از شرکت در انتخابات نهی و منع فرمودند؟!


چه اینکه حدود یک ماه بعد احمدی نژاد متعاقب علنی کردن منع و نهی از سوی رهبری بر سر درس خارج فقه شان (پنجم مهرماه) ، یک روز بعد یعنی ششم مهرماه نامه ای را خطاب به رهبری و البته سرگشاده قلمی کرده و بر اطاعت خود از ایشان تاکید می ورزد احمدی نژاد در نامه موصوف چنین می نگارد:
"ان گونه که مستحضر هستید در دیدار مورخ نهم شهریورماه سال جاری، اینجانب برنامه های تبیین انقلاب در سراسر کشور را تشریح نمودم، پس از آن حضرت عالی توصیه فرمودید که در این دوره مصلحت نیست بنده در انتخابات شرکت نمایم و اینجانب نیز تبعیت خود را اعلام نمودم.

ضمن تشکر از بیانات مهم حضرت عالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار می رسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامه ای برای حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی سال آینده ندارم."


علی هذا همانطور که قابل ملاحظه است ، دکتر  احمدی نژاد به صراحت اعلام می دارد که هیچ برنامه ای برای حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی سال آینده ندارد و ناگفته پیداست که وقتی سیاستمداری صحبت از عدم برنامه می کند یعنی به واقع اشاره به این دارد که نه خودش قاصد به حضور است و نه حمایت و کمپین و تشکیلات و امثالهم در کار است......


چه اینکه سخنان بعدی شخص احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی به مناسبت های عدیده که مجدّانه در تبیین مرز گذاری مابین شرکت مستقیم در انتخابات و حمایت از یک نامزد مشخص تلاش می کردند و حتی اسفندیار رحیم مشایی در اظهار نظر مستقیم به صراحت نهی مقام رهبری را صرفا متعلق شرکت مسقیم دکتر احمدی نژاد عنوان نمود و حمایت ایشان از حمیدرضا بقایی را بلا ایراد دانست ، نشان دهنده این واقعیت است که دست کم احمدی نژاد حین کتابت نامه پیش گفته تلقی اش از نهی مقام رهبری متعلق هر دو مقوله نامزدی و حمایت بوده است.


چه بسا چنانچه او حتی اگر قصد خدعه هم می داشته است دائر بر اینکه می داند نظر رهبری حتی حمایت کردن او از نامزدی مشخص را هم شامل می گردد ، لیکن او قصد کرده تا در کتابت نامه اش راه تفسیر و سرپیچی را باز بگذارد ، مع هذا با همان پاراگراف اول افاده مقصود حاصل بود و دیگر بر تقریر پاراگراف دوم و استعمال واژه برنامه که عرفاً اعم است از هم شرکت به عنوان نامزد و هم حمایت از نامزدی خاص ، ضرورتی نبوده است!


طرفه اینکه می توان استنتاج کرد که برای احمدی نژاد دست کم در زمان تحریر نامه ، شرکت مستقیم در انتخابات موضوعیت داشته و او در آن مقطع ابداً  احتمال حضورش به عنوان حامی یک نامزد مشخص را در ذهن نداشته است و به وجهی کلی تصمیم داشته تا عطای قدرت اجرایی را برای چهار سال آتی به لقائش ببخشد!
این باور و تکلیف معین برای احمدی نژاد و توابعش تا درست درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی برقرار بوده است و تا اینکه دقیقا از دو سه هفته بعد وفات رفسنجانی ، احمدی نژاد و دوستانش زمزمه حضور در انتخابات را به صورت متشکل و پشت سر حمید رضا بقایی سر می دهند و اساسا یادشان می رود که دکتر احمدی نژاد نه تنها در نامه مکتوب خودش به رهبری راه حمایت از نامزدی مشخص را  مسدود می سازد که در دو سه سخنرانی بعد این نامه و در حاشیه نشست تبیین آرمان های امام و انقلاب بالصراحه عنوان می کند که ما را با انتخابات کاری نیست و اینکه تاکید می کند دوستانی که قصد شرکت در انتخابات را دارند ، از مجموعه بیرون بروند ، چرا که دو دِلِه نمی شود فعالیت نمود......


و اما روند تصاعدی اعلام ضمنی احمدی نژاد مبنی بر شرکت غیر مستقیم در انتخابات آتی از دو سه روز قبل پانزده اسفند ( روز درخت کاری)  آغاز و در روز درختکاری به حداکثر خود نائل آمده و آنگاه در روزهای بعد و بعدتر نیز این روند ادامه یافته تا اینکه احمدی نژاد در ویدیوی اخیر  خود صراحتاً از بقایی حمایت کرده و اینگونه زنگ رقابت های انتخاباتی از سوی احمدی نژادی ها نواخته می گردد...
حتی احمدی نژاد پای را فراتر می گذارد و در ویدیوی آخری خود قصدش را در حمایت تمام قد از حمیدرضا بقایی شکستن هژمونی دو جریان سیاسی به زعم او سنتی کشور (اصولگرا - اصلاح طلب) عنوان می سازد تا اینگونه منویه رهبری دائر بر پرهیز از دو قطبی شدن انتخابات را  به شیوه و روش خود مبنی بر اینکه  اتفاقا حضور نماینده جناح خودش در انتخابات را موجبی برای انکسار دو قطبی شدن می پندارد ، محقق سازد!


به تعبیر دیگر او یعنی احمدی نژاد به زعم خود در حال جامه عمل پوشاندن به خواست رهبری مبنی بر دو قطبی نشدن انتخابات است ، منتها به جای اینکه یک انتخابات به مثابه همه پرسی برگزار گردد ، انتخاباتی با حضور سه رأس سیاسی برگزار که البته نتیجه هر دو شیوه پرهیز از دو قطبی بودن است......


واما حال سوال مهم و اساسی همینجا مطرح می گردد و آن سوال این است که چه مولفه یا مولفه هایی از شش مهرماه ۱۳۹۵تا یکی دو هفته بعد از درگذشت هاشمی رفسنجانی  تغییر کرده است که چنین تغییر شگرفی درمواضع انتخاباتی احمدی نژادیها به وجود آمده است....


آیا این تغییر مربوط به تغییر نگاه جناح احمدی نژادی ها به رهبری است البته بر پایه اطلاعات جدیدی که عموماً مردم عادی و یا حتی نخبگان سیاسی خارج از مناسبات قدرت  از دانست این دست اطلاعات محروم هستند؟!
به تعبیر دیگر احمدی نژاد و تیم همراهش آن زمان که مطلقاً مداخله در انتخابات را به عنوان استراتژی برگزیده اند ، این گزینش تابع شرایط زمانی خاصی بوده است و لیکن ما بعد مدتی ( مشخصا بعد از درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی ) بر پایه اطلاعات جدید استحصالی و به تبع تغییر شرایط ، جناح احمدی نژاد به تحلیل نوینی از شرایط آتی سیاسی کشور دست یازیده و لذا در تلاش به جهت اصلاح مواضع انتخاباتی مجدانه سعی کرده اند تا هم علی الظاهر تبعیت شان از رهبری را با عدم مداخله احمدی نژاد به عنوان نامزد انتخابات نقض نکنند و هم دست و پای خودشان را در بهره از سفره سیاسی کشور نبندند!


احمدی نژادی ها لابد بر پایه اطلاعات جدیدشان دریافته اند که انتخاب استراتژی عدم مداخله مطلق در انتخابات دست کم دست آنها را برای چهار سال آتی برای ورود به عرصه قدرت اجرایی و سه سال برای ورود به عرصه قدرت تقنینی خواهد بست و از این رو به سرعت تلاش کردند تا راه گریزی را برای خود باز نمایند .....


پیش از این تصور عامه این بود که جریان احمدی نژاد در انتخابات آتی نقش پای صندوق آوردن مردم به وجه حداکثری را بازی خواهند کرد و حتی شاید تصور می گردید که تغییر مواضع احمدی نژاد مبنی بر حمایت از نامزد خاص در راستای همین ایفای نقش پیش گفته است و لیکن با انتخاب سید ابراهیم سید رئیسی از سوی اصولگرایان سنتی  برای ورود به عرصه انتخابات این تصور در حال حاضر متزلزل گردیده و نتیجه این که باید پذیرفت احمدی نژاد و همراهانش فعلاً به صورت خارج از کنترل ( out of control) در صفحه شطرنج سیاسی کشور در حال ایفای نقش هستند.....


هنوز واکنش خاصی از سوی مقامات و نهادهای مسئول پیرامون اتخاذ مواضع جدید احمدی نژادی ها شاهد نبوده ایم و لذا باید منتظر ماند دید تا نزدیک به موعد انتخابات معادلات سیاسی کشور واجد چه تغییراتی خواهد شد....


آیا اطلاعاتی که در بازه زمانی کوتاه مدت دریافت و دانست شان از سوی احمدی نژادی ها اینچنین آنها  را مترصد تغییر عاجل مواضع شان نموده است ، آنقدر موثق هستند که آنها را به این برایند رسانیده است که ریسک تغییری با این حدود و ثغور در مواضع انتخاباتی شان را به جان خریدار باشند؟!

منبع: وكيل ملت
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان