گفتوگوی نوروزی رویداد۲۴با هنرمندان؛
از سال دلگیر پندار اکبری تا صبوری در برابر تلخیها
پندار اکبری ازجمله هنرمندان جوانی است که کارنامهای پربار در عرصهی هنر دارد؛ پنجمین خورشید، فاصلهها، سراب، معراجیها تنها نام تعدادی از آثاری است که این بازیگر جوان در آنها به ایفای نقش پرداخته است، او فرزند اول عبدالرضا اکبری بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون و فارغالتحصیل رشتهی عکاسی و تصویربرداری است.
رویداد۲۴- پندار اکبری ازجمله هنرمندان جوانی است که کارنامهای پربار در عرصهی هنر دارد؛ پنجمین خورشید، فاصلهها، سراب، معراجیها تنها نام تعدادی از آثاری است که این بازیگر جوان در آنها به ایفای نقش پرداخته است، او فرزند اول عبدالرضا اکبری بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون و فارغالتحصیل رشتهی عکاسی و تصویربرداری است.
در این گفتوگو سعی شده است تا به جریان کاری او در سال 1395 پرداخته شود، او معتقد است در این اتفاق خاص و غیرمنتظرهای رخ نداده است و بسیار عادی گذشته است اما در این میان موضوعات دیگری چون برنامهی او برای سال آینده، نقشهای تکراری، حضور در برنامههای خیریه و فوت حسن جوهرچی نیز مطرح شد.
در ادامه گفتوگوی رویداد۲۴ با این هنرمند، ازنظرتان میگذرد:
-بهعنوان سؤال نخست؛ سال گذشتهی خودزا چگونه توصیف میکنید؟ چه اتفاقاتی را تجربه کردید؟
نمیتوان گفت بسیار پرفرازونشیب بود و اتفاقات خاصی درزمینه بازیگری رخ داد، بسیار عادی گذشت و شاید نسبت به سالهای گذشته با یک رکودی که گریبان گیر اکثر بازیگران سینما و تلویزیون است دستوپنجه نرم کردیم، اتفاقات خوشایند قابلتوجهی رخ نداد و آن اتفاقاتی که انتظار داشتم و بههرحال فکر میکردم که ممکن رخ دهد، رخ نداد و با فعالیتهای دیگری خودزا سرگرم کردم.
تجربه کسب کردم و خودزا ازنظر ذهنی و روحی برای ادامهی این مسیر آماده نگاه داشتم اما اینکه بخواهم بگویم اتفاقات بسیار خوبی رخداده است، خیر؛ ازنظر من این سال بسیار عادی و چهبسا در بعضی از زمانها نیز سخت و بد گذشت.
-اما ازنظر من در سال گذشته تجربیات زیادی را به دست آوردید؛ نمایشگاه عکس، بازی دریکی از پرفروشترین تئاترها و...، نظرتان در این رابطه چیست؟
بله تجربیات بسیار خوبی بود، نمایش دپوتات به کارگردانی اتابک نادری که با یک گروه بسیار خوب به روی صحنه رفت و خدا را شکر که استقبال خوبی از آن شد و اتفاقات بسیار خوبی برای خودِ من رخ داد، حال بسیار خوبی بود و ازنظر من همینکه نمایش دپوتات دیده شد، جای شکرش باقی است.
نمایشگاه خیریهای نیز توسط بازیگرانی که عکاسی میکنند برگزار شد که درنهایت مبلغ بهدستآمده از فروش آثار برای امور خیریه استفاده شد؛ یک فیلم سینمایی کارکردم به کارگردانی حسین تبریزی که بناست تا در سال1396 اکران شود، قرار بود تا این فیلم در جشنواره سیوپنجم به نمایش گذاشته شود اما در مراحل تدوین و فنی زمان بسیاری را گذراند و متأسفانه به جشنواره نرسید. فیلم سینمایی زخم باز سوژهی خوبی را دنبال میکند و امیدواریم تا اتفاقات خوبی را در زمان اکران رقم بزند.
-فکر میکنم شدیداً اهل فوتبال هستید؛ عضو تیم هنرمندان و یک استقلالی دو آتیشه...
بهشدت طرفدار تیم پرطرفدار استقلال هستم و همیشه بازیهای این تیم را دنبال میکنم، از سال گذشته به عضویت تیم هنرمندان درآمدم تا هم یک واسطهای برای سلامتی خودمان باشد و هم دربازیهایی که این تیم برای فعالیتهای خیریه انجام میدهد حضورداشته باشم.
فوتبال بازی کردن هنرمندان باعث شد تا عدهی بسیاری گارد بگیرند و از این اتفاق انتقاد کنند؛ ما فوتبالیستهای حرفهای نیستیم و نمیتوانیم همانند ورزشکاران مطرح این عرصه بهصورت حرفهای فعالیت کنیم، ما با استفاده از این حرکت میکوشیم تا مردم را به سالنهای ورزشی کنیم و این فرهنگسازی را در بین آنها به وجود آوریم که هم به سمت ورزش و هم به سمت فعالیتهای خیریه تشویقشان کنیم.
-دریکی از گفتگوهایتان گفته بودید «از زمانی که کار بازیگری را بهصورت حرفهای و بسیار جدی دنبال کردهام و مردم مرا شناختند، همیشه از همان ابتدا سعی کردهام تا در فعالیتهای خیریه حضورداشته باشم»، سال گذشته نیز نقش بسیار پررنگی در این امر داشتید و حتی دلیل حضور در تیم هنرمندان را نیز شرکت دربازیهای خیریه عنوان نمودهاید، علتش چیست؟
احساس میکنم هنرمندان، ورزشکاران و چهرههایی که مردم آنها را میشناسند در فرهنگ کشور خود بسیار تأثیرگذارند؛ آنهای میتوانند مردم را برای بهتر شدن جامعه خود، تشویق و ترغیب کنند و یکی از همین امور، حضور در فعالیتهای خیریه و مراسمهایی است که به دلیل وجود تعداد زیادی نیازمند و محتاج در کشورمان برگزار میشود. باید بگویم که این نیازمندی، تنها نیاز مالی نیست و گاهی حضور یک هنرمند یا هر چهرهی شناختهای میتواند یکبار روحی سنگینی را از دوش فردی که نیازمند کمک هست بردارد؛ اینکه مشوقی برای حضور مردم در این امور باشم، کمترین کاری است که دست من برمیآید.
از سویی دیگر، قلبا تمایل دارم تا اگر خودم به جایگاهی رسیدم و اگر پیشرفتی کردم و احیاناً کسی از من پایینتر است، دست اورا بگیرم و او راهم به سمت بالا بیاورم؛ این جملات شاید بسیار شعاری و شبیه به حرفهایی تملقآمیز و نمایشی باشد اما بههرحال یک اتفاق قلبی است و من زیاد اهل شود نشان دادن و اینکه بگویم امروز در این خیریه حضور دارم نیستم، ممکن است جاهای بسیاری بروم و تنها برایشان تبلیغ کنم تا حضور مردم در آن مراسم پررنگتر شود و من خوشحال باشم که توانستهام کاری را برای آن موسسه خیریه انجام دهم.
-بااینوجود فکر میکنم سال پرمشغلهای را پشت سر گذاشتید، درست است؟
خیر، در سؤال اول فعالیتهای سال اخیر را توضیح دادم و فکر نمیکنم که سال پرمشغلهای محسوب شود و شاید از فعالیتهای تصویری بسیار دور بودم، از پیشنهادهایی که انتظار داشتم بشود و نشد و این اتفاقات نیز حاصل از مقداری کملطفی و رکود اقتصادی تلویزیون رخ داد و باعث شد تا ما فدا شویم.
تنها کاری که در این میان از دست ما برمیآید این است که صبوری کنیم و یک سری اتفاقات را خودمان رقم بزنیم همانند فعالیت در تئاتر، ساختن فیلم کوتاه و... که شاید به چشم نیاید اما باعث میشود تا خودمان را سرگرم کنیم تا زمانی که اتفاقات خوب بالاخره شاید یک روزی هم برای ما پیش آید.
از سال گذشته راضی نیستم و بسیار از این اتفاقها دلگیرم.
-بحث نقشها و پیشنهادها برای بازیگری به میان آمد؛ نکتهای در فعالیتهای رسانهایتان بسیار توجه هم را جلب کرد، بحث دوری از نقشهای تکراری است؛ اگر امروز یک نقشی همانند کاراکترهایی که پیشازاین بازی کردهاید، به شما پیشنهاد شود، آن را رد خواهید کرد؟
یکی از نظریههایم در مورد بازیگری این است که هیچگاه نقشهای تکراری را بازی نکنم؛ شاید این اشتباه را در چندین کار مرتکب شدم و نقشها و کاراکترهای تکراری را مجدداً تجربه کردم. این اتفاق خودم را خسته کرد و پسازآن دیگر این اجازه را به خودم ندادم تا آنها را مجدداً و در کارهایی ضعیفتر از کارهای قبلی جلوی دوربین ببرم، همچنان نیز این نظریه رادارم اما فشارهای اقتصادی این روزها بهشدت درحالیکه اذیت کردن ما است؛ بنابراین اینکه بخواهم بگویم قبول میکنم یا خیر، سؤال بسیار سختی است که خودم نیز همیشه آن را از خودم میپرسم.
از طرفی این روزها دور از چشم تماشاگر بودن تأثیر بسیار منفی دارد و ممکن است بینندگان و مردم تو را فراموش کنند تا زمانی که یک پیشنهاد درست و خوب مطرح شود و بخواهی مجدداً دیده شوی و یادشان بیاید که تو چهبسا بودی و چهکارهایی کردهای، اگر زمانی باشد که این روند ادامه پیدا کند و من بخواهم تنها یکسری کارهای شاخص را بازی کنم، بله آنطور در ذهن بیننده خواهی ماند.
اما اینکه بخواهم با فاصله بازی کنم، فکر میکنم بیننده فراموشم خواهم کرد؛ این اتفاق درحالیکه حاضر برای بنده در حال رخ دادن است، خوب یا بد آن را نمیدانم اما اینکه درگذشته تعداد بسیاری نقش تکراری پیشنهاد شد و من قبول نکردم نتیجهاش هم کمتر شدن تعداد پیشنهادها بود و هم این اتفاق؛ اما از سویی دیگر خوشحالم، درست است که گاهی اوقات این اتفاق مرا عصبی، دلسرد یا نگران خواهد کرد اما تن به بازی در هر نقش و فیلمی را نداده و نخواهم داد.
امیدوارم که مزد این صبوریام را بهزودی ببینم.
-یکی از اتفاقات ناگوار سال1395 فوت حسن جوهرچی بود که برای همهی ما غمناک بود؛ بهعنوان کسی که در سریال فاصلهها نقش فرزند اورا بازی کرد، کمی از آن سریال و مرحوم جوهرچی برایمان بگویید...
متأسفانه فوت آقای جوهرچی شوک بزرگی بود به تمام دوستان و خانواده محترمشان، کسی فکرش را نمیکرد و این انتظار را نداشت تا آقای جوهرچی این اتفاق برایشان رخ دهد، کمی دردناک بود و در کنار اتفاقات غمگینی که در این سال در جامعهمان رخداده بود به گوشمان رسیده بود، این اتفاق ضربهی بسیار بدتری بود.
این افتخار را داشتم تا در سریال فاصلهها و سراب که پشت سرهم فیلمبرداری شد با ایشان همکاری داشته باشم و از این هنرمند بزرگ یاد بگیرم و در کنارشان شاگردی کنم، هشت ماه کنار یکدیگر بودیم و دو مجموعهی تلویزیونی را گذراندیم؛ در این مدت هشتماهه انسانها روابط بسیار صمیمی با یکدیگر شکل میدهند و این امر درک شرایط این روزها را برایمان سختتر میکند.
هرکجا که ما جوانها گیر میکردیم، حواسشان بود و به ما کمک میکردند و نمیگذاشتند تا بازیمان را اشتباه انجام دهیم؛ برایش مهم نبود تا بازیگری بد بازی کند و او در مقابل بدرخشد و بازیگریاش به چشم بیاید. دائماً بر خوب انجام شدن پروژه کاریاش تأکید داشت و باراهنمایی دقیق و دوستی و معرفتش همیشه به داد سایر عوامل میرسید و من نیز از این قاعده مستثنی نبودم چراکه نقش پسرش را بازی میکردم و همین اتفاق باعث شده بود تا در بسیاری از موارد مرا یاری کند.
میتوانم بگویم که این روزها بهشدت جایش خالی است و خلأ حضور او حس میشود.
-برای سال جدید برنامهتان چیست؟ همین رویه را ادامه میدهید یا قصد تغییر و تحول ویژهای را در مسیر کاری و زندگیتان دارید؟
برای سال1396 دو نمایش «شال و انگشتر» و «در خونگاه» راداریم که نوشتهی پدرم هست و برای جشنوارهی آئینی و سنتی که در مردادماه برگزار میشود آنها را ارائه دادیم تا اجرا شود؛ یکی از نمایشها تیرماه به روی صحنه میرود و دیگری احتمالاً در نیمهی دوم سال.
ساخت فیلم کوتاه نیز روند پیشتولیدش ادامه دارد و احتمالاً در سال جدید نیز آن را آغاز خواهیم کرد، به امید آنکه اتفاقات خوبی رخ دهد و بتوانیم در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی شرکت کنیم. فعلاً برنامهام همین است و برنامهی خاصی را برای سال آینده تبیین نکردهام.
آرزو میکنم در سال1396 برای همهی بازیگرانی که بیکار در خانههایشان نشستهاند اتفاقات درخشانی رخ دهد.
-دنیای بازیگری در سال95 توانست افتخارات بزرگی را برای سینمای ایران رقم بزند، در مقابل نیز تعداد زیادی از بزرگان خودزا از دست داد؛ از نگاه شما تلخترین و شیرینترین اتفاق فرهنگی این سال چه بود؟
سینمای ایران توانست در روزهای پایانی سال افتخارات بزرگی را به کارنامهی خود اضافه کند و آقای اصغر فرهادی جزو رکوردداران اسکار در دنیا شود، فکرمیکنم برای هرکس که در این سینما و تلویزیون فعالیت میکند بسیار خوشحال کننده بود؛ بسیار راحت میتوانیم در دنیا سرمان را بالا بگیریم و بگوییم که کارگردانی با این افتخارات در سینمای ایران در حال فعالیت است و ما از این اتفاق بسیار خوشحال هستیم.
فکرمیکنم اتفاقات تلخ برای سینما و تلویزیون ما، در سال گذشته بیش از یکی دو مورد بود، عزیزان بسیاری را از دست دادیم که نبودنشان برایمان بسیار ناخوشایند است، فکرمیکنم همهی اینها تلخی بسیار بزرگی را از خود بهجای گذاشت؛ اما این تلخی در کنار شکوه و جلال و افتخاری که برای سینمای ایران بهدستآمده آمد، جای دلخوشی و امیدواری بود.
-آرزوی شما برای مردم ایران در سال جدید.
آرزوی سلامتی، شادی، دلخوش، جیب پر از پول را برایشان دارم و امیدوارم به تمام آرزوهایی که دارند برسند و همیشه خوشبخت باشند و مارا همچنان حمایت کنند زیرا بزرگترین حامی هنرمندان هستند و ما کمترین کاری که از دستمان برمیآید این است که با فیلمها، مجموعهها و تئاترها بتوانیم رضایتشان را جلب نماییم.