تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
گزارش رویداد۲۴ درباره نتیجه انتخابات ریاست جمهوری

انتخابات ۹۶؛ تقابل تفکرات متفاوت برای آینده ایران

انتخابات سال ۹۶، عرصه رویارویی دو تفکر متفاوت بود، دو تفکری که ملت ایران در سالهای گذشته از نزدیک با آنها آشنایی یافته و دوران مدیریت هر یک از آنها را به صورت ملموس و عینی مشاهده کرده است. تفکراتی که نمودهای بیرونی مشخصی دارند و همین نمودهاست که آنان را از یکدیگر مجزا می سازد.
رویداد۲۴یکی از دستاوردهای مهم نظام جمهوری اسلامی که با بذل خون‌ها و جان‌فشانی‌های فراوانی حاصل‌شده است تعیین سرنوشت کشور و انتخاب حاکمان آن، بارأی و نظر مردم فهیم ایران است. تجربه 38 ساله پس از وقوع انقلاب اسلامی و برگزاری یک انتخابات در هرسال به‌طور میانگین، حکایت از تأکید فراوان نظام بر حضور و مشارکت یکایک مردم در انتخابات دارد و نمایانگر اهمیت فراوان آرای مردم در تعیین سرنوشت کشور است.

با برگزاری انتخابات است که مردم تعیین می‌کنند کدامین طرز تفکر و کدامین روش برای اداره امور، بر مسند امر تکیه زند و مسئولیت هدایت کشور در مسیر پرفرازونشیب اجرایی را بر عهده گیرد، کدامین ایده و کدامین متد موردتوجه قرار گیرد تا راهگشای مشکلات و تداوم‌بخش دستاوردها باشد و کدامین طریق برگزیده شود که جامه عمل بر آرمان‌ها و وعده‌ها و چشم‌اندازها بپوشاند.

انتخابات ریاست جمهوری سال 96 در قالب یک انتخابات صِرف، خلاصه نمی‌شود بلکه انتخابی مابین دو جریان متفاوت و دو طرز تفکر منحصربه‌فرد است که طرق متفاوتی را برای دستیابی به آرمان‌ها، انتخاب و اعلام کرده‌اند. دو طرز تفکری که مشابهت‌های اندکی دارند و تفاوت‌های بسیاری و بنا دارند پس از انتخاب توسط مردم، قدم در وادی اجرا گذاشته و به‌سوی اهداف وعده داده‌شده حرکت نمایند.

انتخابات سال 96، عرصه رویارویی دو تفکر متفاوت بود، دو تفکری که ملت ایران در سال‌های گذشته از نزدیک با آن‌ها آشنایی یافته و دوران مدیریت هر یک از آن‌ها را به‌صورت ملموس و عینی مشاهده کرده است. تفکراتی که نمودهای بیرونی مشخصی دارند و همین نمودهاست که آنان را از یکدیگر مجزا می‌سازد.

یکی از این تفکرات که جریان اصولگرایی از آن نمایندگی می‌کند و تجربه هشت‌ساله ریاست بر قوه اجرایی را نیز در کارنامه دارد معتقد است باید هر آنچه به صلاح مملکت است را انجام داد و توجهی به تبعات بیرونی آن نداشت. بدین معنی که باید به‌صورت انتحاری با مسائل برخورد نمود و مصالحه را به کناری نهاد و بی‌توجه به تبعات بود. به‌طور مثال، این تفکر معتقد است باید قشر مستضعف، به هر طریقی که شده است صاحب‌خانه شود و لذا طرح مسکن مهر ریخته می‌شود و به تبعات آن بر ارزش پول ملی و اقتصاد کشور، توجهی نمی‌شود. در توجیه این موضوع نیز بیان می‌دارند که بالاخره باید برای محرومان، سرپناهی ساخته می‌شد و لذا به این موضوع که تبعات آن، برای کشور و مملکت، صدمات فراوانی به همراه داشته و دارد و بیشترین زحمت را نیز برای مستضعفان ایجاد کرده است بی‌توجهی می‌کنند.

و یا در مثال دیگر، این تفکر در بحث هسته‌ای، تنها به پیشبرد صنعت هسته‌ای توجه کرد و به ورود پرونده هسته‌ای به شورای امنیت، توجهی نکرده و برای خروج آن از شورا نیز اقدامی نکرد و به تبعات سنگین تحریم‌های فلج‌کننده بی‌توجهی نمود لذا اقتصاد کشور را درگیر در بحران کرد و مجبور شد به اقتصاد کثیف دوران تحریم روی آورد. در توجیه نیز از عبارت مقاومت و انقلابی گری، برای اقدامات خود پوشش ساخت و پاسخگوی خسارات فراوانی که بر کشور و مردم تحمیل شد نبود.

تفکر دیگری که درصحنه انتخابات حضور دارد و تجربه هشت‌ساله در دوران اصلاحات و چهارساله اخیر را در کارنامه دارد معتقد است برای انجام هر اقدامی، باید تبعات آن را نیز لحاظ نمود؛ بدین معنی که صلاحدید مملکت را باید با آینده‌نگری تشخیص داد. به‌طور مثال، در بحث هسته‌ای، این تفکر معتقد است باید به‌گونه‌ای پیش رفت که تبعات کمتری برای کشور و مردم داشته باشد ولو اینکه مجبور باشیم در مواردی، برخی خواسته‌های طرف مقابل را نیز برآورده سازیم و توسط برخی کوته‌فکران، متهم به سازش‌کاری شویم. این تفکر می‌گوید نباید اجازه داد پرونده به شورای امنیت برود و اگر رفت باید با ایجاد اقناع، پرونده را بیرون آورد و از تبعات فراوان قطعنامه‌های شورای امنیت کاست. برای احقاق حق، باید با هر کشوری و هر سازمانی وارد گفتگو شد و به‌صورت مسالمت‌آمیز، در جهت استیفای حقوق خود کوشید.

و یا در مثال دیگر، این تفکر معتقد است آزادی بیان در دانشگاه‌ها و آزادی تجمعات، تبعات کمتری نسبت به ایجاد فضای اختناق در دانشگاه‌ها دارد. بدین معنی که هرچند ممکن است با ایجاد فضای باز در دانشگاه‌ها، نقد تندی نیز نسبت به اصحاب قدرت در کشور صورت پذیرد ولی تبعات چنین نقدهایی، از ایجاد فضای بسته در دانشگاه و بگیروببندها و درنتیجه؛ تراکم خواسته‌ها کمتر است؛ هرچند این تفکر، متهم به حمایت از ولنگاری سیاسی شود.

مثال‌های فراوانی را می‌توان اشاره کرد که تفاوت‌های دو تفکر حاضر در انتخابات را بیان می‌کند اما به نظر می‌رسد اشاره به همین تعداد، کافی باشد.

انتخابات 29 اردیبهشت، صرفاً انتخابات نبود بلکه زمانی برای انتخاب میان دو تفکر برای اداره کشور در سال‌های آتی بود؛ دو تفکری که نتیجه عملکرد آنان، در پیشِ روی مردم بوده و قدرت تشخیص را آسان کرد.

نظرات شما
پیشخوان