تاریخ انتشار: ۱۴:۰۸ - ۲۵ مهر ۱۳۹۶
تحلیل جلالی زاده از راه حل های احتمالی اتفاقات اقلیم کردستان:

ایران میانجی کردها و دولت عراق باشد

برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان طی هفته های اخیر باعث شده تا خاورمیانه خود را برابر چالش جدیدی ببیند. آن هم در شرایطی که هنوز داعش به صورت کامل از منطقه و مشخصا عراق و سوریه خارج نشده است و اشتراک این دو موضوع یعنی همه پرسی اقلیم کردستان و درگیری با گروهک های تروریستی ، حساسیت ها را دو چندان کرده است و حالا تهران، آنکارا، بغداد و دمشق خود را مهیای آن کرده اند که راه حلی برای رفع این مساله پیدا کنند.
رویداد۲۴ - برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان طی هفته های اخیر باعث شده تا خاورمیانه خود را برابر چالش جدیدی ببیند. آن هم در شرایطی که هنوز داعش به صورت کامل از منطقه و مشخصا عراق و سوریه خارج نشده است و اشتراک این دو موضوع یعنی همه پرسی اقلیم کردستان و درگیری با گروهک های تروریستی ، حساسیت ها را دو چندان کرده است و حالا تهران، آنکارا، بغداد و دمشق خود را مهیای آن کرده اند که راه حلی برای رفع این مساله پیدا کنند. 

انسداد مرزهای زمینی و هوایی در چند هفته اخیر و همین طور موضع گیری قاطعانه برخی از مسئولان کشورهای همجوار با عراق مهمترین رویداد های اخیر خاورمیانه بوده است و این در حالی است که همچنان دولت مرکزی عراق درگیر پاکسازی شهرهای داخلی از نیروهای داعش است و همین نکته دلیلی بر این بوده است که برگزاری جلسات رایزنی و نشست های مشترک بین مسئولان دولت مرکزی با نمایندگان اقلیم در یک چرخه معیوبی قرار گرفته و روند کندتری داشته باشد. جلال جلالی زاده نماینده کرد و اهل تسنن در دوره ششم مجلس شورای اسلامی به نقد و تحلیل این مساله می پردازد. اینکه چه راه حل ها و راهکارهایی برای برون رفت از مساله وجود دارد. در این میان او اعتقاد دارد که همه پرسی اگرچه ممکن است در نهایت زمینه جدایی کردستان از عراق را تشدید کند ولی قطعا نمی تواند به معنای اعلام استقلال باشد. این فعال سیاسی اصلاح طلب در عین حال برگزاری رایزنی های منطقه ای را یکی از راه حل های این مساله ارزیابی کرده و در عین حال ایران را بهترین گزینه برای واسطه گری بین دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان تعریف می کند.

طی روزهای اخیر همواره اخبار و اتفاقات زیادی در اقلیم کردستان و مرزهای مجاور با عراق در این مناطق شنیده می شود. به عنوان یک فعال سیاسی کرد فکر می کنید برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان با چه توجیهی و مبتنی بر چه دیدگاه و نظریاتی انجام گرفت؟
این مساله یک موضوع داخلی در خود اقلیم کردستان است. بنابراین بدیهی است که ما چه شما و چه بنده در جریان برخی علل و ریشه های تصمیم گیری برای برگزاری همه پرسی در اقلیم کردستان قرار نداشته باشیم. طبعا من فکر می کنم این اتفاق نشات گرفته از برخی مسائل سیاسی و چه بسا تاریخی و قومیتی باشد. بنابراین برای رسیدن به ریشه ها و علل این ماجرا لازم است تا تمامی ابعاد و زوایای ماجرا مورد بررسی قرار بگیرد. از لحاظ تاریخی اگر بخواهیم به این مساله نگاه کنیم، سرزمین کردها از همان اوایل یعنی از دوران مادها جزو خاک ایران بوده است. جنگ چالدران و شکست تاریخی ایران برابر سپاه عثمانی سرانجام باعث آن شد که کردستان به خاک عثمانی الحاق شود و تنها بخشی از سرزمین کردستان همچنان جزو خاک ایران بماند. بعد از تجزیه عثمانی نیز، سرزمین کردستان بین کشورهای مختلف یعنی عراق، سوریه و ترکیه تقسیم شد تا در شکل امروزی آن ما شاهد آن باشیم که اقوام کرد ،هم در ایران، هم در عراق، هم در سوریه و هم در ترکیه حضور داشته باشند. البته در این خصوص برخی ملاحظات سیاسی و بین المللی ممکن است وجود داشته باشد. اگر همین مساله را بخواهیم از نگاه سیاسی دنبال کنیم نیز باید گفت که عموما حکومت های مرکزی به ویژه در دوران پیش از صدام و زمان خودش شرایط خوبی را تجربه نکردند و همواره مورد بی مهری بغداد قرار داشتند. پایان یافتن حکومت صدام و رژیم بعث این نوید و روزنه امید را برای کردها ایجاد کرد که می توان شاهد شرایط بهتری بود ولی در نهایت برخی نارسایی ها و این اواخر نیز حمله گروه های تروریستی نیز مجال نداد تا شرایط کردستان در عراق بهبود پیدا کند.

شاید بهتر بود که کردها فرصت بیشتری را برای حکومت بعد از صدام و دولت مرکزی جدید قائل شوند. آیا این کار، شرایط را بهتر نمی کرد و کردها نمی توانستند شرایط راحت تری را نسبت به این روزها تجربه کنند؟
این نکته نیز میتواند یک تحلیلی درباره این ماجرا باشد ولی اگر توجه داشته باشید در زمان جنگ دولت مرکزی می توانست ارتباط و تعامل بیشتر و بهتری را با کردهای اقلیم برقرار کند ولی متاسفانه این اتفاق نتوانست آن طور که انتظار می رفت و توقع بود، صورت بگیرد. شاید مهمترین مساله ای که در این خصوص می توان مطرح کرد، بحث تامین منابع تسلیحاتی کردها بود که دولت خیلی در این مساله اراده و عزم جدی نداشت. در واقع در دوران مبارزه با داعش از ابتدا تاکنون کردها با تمام توان تلاش در حفظ تمامیت خاک عراق و دفاع از کشور داشتند ولی یکی از انتقاداتی که کردها نسبت به دولت مرکزی مطرح می کردند که آنان خیلی خود را با کردها همراه نمی کنند.

در واقع شما به این مساله اشاره دارید که دولت مرکزی می توانست در همان ابتدا از بروز و جدی تر شدن اختلافات جلوگیری کند؟
مسلما در همان ابتدا بحث هایی مطرح بود که اگر دولت مرکزی می توانست راهکار و تدبیر جدی برای آن اندیشه کند شاید امروز شاهد این اتفاقات نبودیم .قطعا وقتی یک مساله ای حساس می شود، کوچکترین اتفاقات یا رفتارها می تواند تاثیر به سزایی داشته باشد و از همین رو توقع می رفت که دولت مرکزی ولو در همین دوران حساس مبارزه با داعش بیشتر به آن توجه کند.

تعداد زیادی از مسئولان و مقامات ایرانی چه قبل از برگزاری همه پرسی و چه بعد از آن ابراز نگرانی کرده و خواستار آن شدند که کردها به تمامیت ارضی عراق احترام بگذارند. فکر می کنید چقدر این نگرانی ها می تواند مربوط به امنیت ایران و تا چه اندازه مربوط به امنیت عراق و منطقه است؟
من فکر نمی کنم که این نگرانی ها را بتوان متوجه امنیت ایران دانست. چراکه از بین کشورهایی که کردها در آن هستند ، ایران بیش از همه توانسته است با کردها ارتباط برقرار کند. چون در بسیاری از مسائل فرهنگی و تاریخی ایران و کردها دارای اشتراکاتی هستند و اساسا اگر بخواهیم به این مساله به صورت ریشه ای نیز نگاه کنیم، در واقع نژاد کردها متعلق به ایران است. ولی این مساله در سایر کشورها کمتر دیده می شود یا به نوعی دولت های مرکزی کمتر تلاش کرده اند که متوجه این مساله باشند. شاید در این خصوص لازم باشد که یک تجدید نظر از سوی دولت های مرکزی نسبت به کردها صورت بگیرد وگرنه هرچه این روند ادامه پیدا کند، کردها بیشتر با دولت مرکزی احساس غریبگی خواهند کرد.

اساسا فکر می کنید که چرا بارزانی تصمیم به برگزاری همه پرسی گرفت؟ آیا این همه پرسی قرار است به اعلام استقلال کردها و تشکیل یک دولت جدید ختم شود یا این همه پرسی صرفا یک گریز و راه حلی برای گرفتن امتیاز و توجه بیشتر از دولت مرکزی است؟
آنچه که تاکنون به آن اشاره داشتم یعنی مجموعه اختلافاتی که برخی از آنها ریشه سیاسی و برخی از آنها ریشه تاریخی دارد در شرایط فعلی منجر به آن شده است که مسئولان و مقامات اقلیم کردستان بر حسب بررسی هایی که خودشان داشتند و همین طور تفکر و دیدگاهی که دنبال می کردند همه پرسی را برگزار کنند. همان طور که گفتم این تصمیم داخلی است و ما نمی دانیم دقیقا با چه هدفی این اقدام صورت گرفته است و تنها بررسی برخی علل و ریشه های آن برای ما ممکن است. ولی من فکر می کنم حتما همه پرسی به استقلال کردستان ختم نمی شود. یعنی من فکر می کنم که نباید هرگونه همه پرسی را در نهایت ختم به آن بدانیم که آن سرزمین یا مردم آن دیار تصمیم به اعلام استقلال خواهند گرفت. لذا از حالا نمی‌توان عجولانه درباره این مساله قضاوت کرد هرچند که نیاز است که مسئولان داخلی و همین طور کشورهای دخیل با این موضوع مساله را به صورت دقیق بررسی کرده و بهترین راهکار را ارائه دهند.

آیا نباید نسبت به برگزاری این همه پرسی نگران بود؟
من فکر می کنم که مهمتر از برگزاری همه پرسی، روش ها و رویکردها بعد از آن است که باید مورد توجه قرار بگیرد. وگرنه چه امروز و چه در سال های گذشته و زمان ها دورتر ما نمونه هایی از برگزاری همه پرسی را در کشورهای مختلف و بعضا بین اقوام و نژادهای مختلف شاهد بوده ایم. بنابراین اینکه ما صرفا بابت برگزاری همه پرسی نگران باشیم شاید خیلی درست نباشد. من فکر می کنم اکنون زمان آن است که تدبیر و درایت درستی نسبت به این اتفاقات صورت بگیرد. باید همه مسئولان یک عزم و اراده جدی برای حل ریشه ای و البته درست آن اتخاذ کنند. راه حلی که منافع طرفین را نیز تامین کند.

تاکنون صحبت هایی درباره مذاکره بین کشورهای ایران و ترکیه و عراق مطرح شده است. فکر می کنید برگزاری این نشست ها و این نوع رایزنی ها می تواند راه حل مناسبی برای این مساله باشد؟
قطعا این مساله می تواند راه حلی باشد، اگر در نهایت این نشست ها و رایزنی ها ، راهی برای تامین رضایت وجود داشته باشد و موضوع به صورت یک طرفه حل نشود. چراکه تامین منافع طرفین باعث می شود که این مساله به صورت ریشه ای و دقیق تری برطرف شود.

در موضع گیری ها می توان نوعی تفاوت دیدگاه را بین مسئولان عراق و ترکیه و ایران دید. یعنی در عین آنکه همه بر حفظ تمامیت ارضی تاکید می کنند ولی مقامات ایرانی برخلاف ترکیه سعی می کنند که فعلا به این مساله به عنوان یک تنش نگاه نکنند. فکر می کنید این تفاوت دیدگاه چقدر در رسیدن به راه حل نهایی موثر است؟
تفاوت دیدگاهی که شما به آن اشاره کردید، قطعا مساله مهمی در حل موضوع است. خوشبختانه ایران نشان داده است که عزم و اراده جدی برای حل مسالمت آمیز مساله دارد و همین نکته می تواند کمک بیشتری به موضوع کند. آن هم در شرایطی که به نظر می رسد که مقامات ترکیه موضع گیری تند و جدی تری نسبت به مساله داشته اند و به نظر می رسد که ادامه این راه شاید زمینه ساز بحران های جدی تری شود. ایران طی سالیان اخیر نشان داده است که بیش از هر کشور دیگری، معتقد به مذاکره و رایزنی برای حل مسائل منطقه ای و بین المللی است و از این نظر من فکر می کنم که مقامات کرد نیز با درک این مساله می توانند حساب ویژه ای روی ایران برای حل موضوع پیدا کنند. به ویژه آنکه این رویکرد را اگر با مفاهیم مشترک تاریخی و فرهنگی بین ایران و کردها لحاظ کنیم، قطعا شرایط بهتری نیز در ادامه این مسیر حاکم خواهد بود.

آیا از نظر شما جمهوری اسلامی می تواند از قدرت چانه زنی خود بین دولت مرکزی عراق و کردها، به عنوان یک واسطه در حل مساله تاثیرگذار ظاهر شود؟
این مساله کاملا قابل بحث و تامل است. چون از یک طرف ایران در طول سالیان اخیر نشان داده است که نقش حمایتی نسبت به دولت مرکزی عراق دارد و در مساله حمله گروه های تروریستی به عراق و همین طور سوریه این فرضیه کاملا مشهود است. بنابراین ایران جایگاه ویژه ای برای دولت مرکزی عراق دارد. از طرف دیگر نگاه ایران به اینکه باید مساله کردستان را از طریق مذاکره و رایزنی حل کرد، خیلی مورد توجه کردها قرار گرفته است. بنابراین اینکه بخواهیم ایران نقش میانجی را بین دولت مرکزی عراق و کردها ایفا کند می تواند یک پیشنهاد و راه حل مناسبی باشد.

آنچه مسلم است، تهران تاکید فراوانی بر حفظ تمامیت ارضی عراق دارد. با این وجود شما فکر می کنید این واسطه گری را ایران می تواند به خوبی ایفا کند؟ یعنی مقامات اقلیم با علم بر اینکه ایران از استقلال کردستان حمایت نمی کند، باز هم از واسطه گری ایران استقبال خواهند کرد؟
من در این خصوص معتقد هستم که ایران در قیاس با ترکیه، عراق و سوریه به مراتب سیاست و رفتار بهتری با کردها اتخاد کرده است. از طرف دیگر آنان در خصوص همه پرسی اقلیم نیز سعی کرده اند که کمتر و به ندرت راه حل نظامی را مطرح کنند. همچنین ایران نشان داده است که با یک آگاهی و یک شناخت دقیق از منطقه به دنبال راه حل دیپلمایتک و مذاکره است.

همچنین سیاست ایران در قبال منطقه همواره بر مدار آن بوده است که در وهله اول امنیت و ثبات و صلح در منطقه حفظ شود. مجموعه این ها باعث می شود که ایران بیش از سایرین مورد پذیرش باشد و فکر می کنم ایران بهترین گزینه برای اقلیم کردستان در واسطه گری و رایزنی و مذاکره با دولت مرکزی برای حل اختلافات است.

شما راه حل اصلی این ماجرا را بحث مذاکره با محوریت ایران عنوان کردید. فکر می کنید با روندی که تاکنون شکل گرفته است، سرانجام این اتفاقاتی که در اقلیم کردستان رخ داده است، به کجا ختم شود؟
من فکر می کنم اگر همه کشورهای منطقه و همجوار با نگاهی مبتنی بر منافع منطقه و جهان به موضوع نگاه کنند و همین طور دولت مرکزی متوجه آن باشد که حفظ منافع کردها به عنوان یک مطالبه جدی از سوی مردم اقلیم باید مورد توجه قرار گیرد، قطعا اتفاقات بدی در آینده رقم نخواهد خورد. در این میان نیز من همچنان فکر می کنم که ایران نقش بسیار تعیین کننده و مهمی برای حل مساله خواهد داشت و از این نظر نمی‌توان سرنوشت اقلیم را بدون نقش آفرینی ایران متصور شد.

آیا ممکن است اتفاقات اقلیم به یک شرایط بحرانی جدید در منطقه بیانجامد؟
امیدوارم که هرچه زودتر این اتفاقات حل شود و هیچ بحرانی در کمین منطقه نباشد.
آیا حضور جلال طالبانی

می توانست در حل این مساله تاثیرگذار باشد؟
قطعا حضور ایشان در این مساله بی تاثیر نبود ولی واقعیت آن است که شرایط امروز در اقلیم کردستان به گونه ای است که من فکر نمی کنم اگر مرحوم طالبانی الان هم بودند می توانستند تغییراتی جدی در اقلیم ایجاد کنند. چراکه طی مدت اخیر مقامات کرد شرایط را به گونه ای پیش بردند که آقای بارزانی عملا در یک عمل انجام شده قرار گرفت و نتوانست تصمیم دیگری بگیرد.

آیا برای برگزاری همه پرسی با توجه به آنکه هنوز داعش به صورت کامل از عراق و سوریه پاکسازی نشده اند، زود نبود؟ در واقع اگر این همه پرسی در دوران ثبات دولت مرکزی بعد از جنگ با داعش رخ می داد، می توانست در شرایط مطمئن تری دنبال شود. آیا شما با این مساله موافق نیستید؟

من فکر می کنم اکنون برای اینکه بگوییم کاش همه پرسی انجام نمی شد و یا کاش همه پرسی دیرتر انجام می گرفت، خیلی دیر است. اکنون باید همه تلاش کنیم تا این مساله به بهترین نحو حل شود.

منبع: روزنامه همبستگی
نظرات شما
پیشخوان