تاریخ انتشار: ۱۰:۴۱ - ۲۸ مهر ۱۳۹۶
گزارش رویداد۲۴ به بهانه توافق مجدد حماس و فتح؛

چگونه توافقنامه آشتی ملی فلسطین تداوم خواهد یافت؟

اگر طرفین توافق اخیر، خواهان تامین منافع ملی فلسطین هستند باید چشم خویش را بر سهم خواهی ها و قدرت طلبی ها در دولت توافق ملی ببندند و با تدوین یک برنامه منسجم و متعادل و جامع نگر؛ بنحوی که در حق گروهی از طرفین توافق، اجحافی صورت نگیرد، در مسیر تحقق چشم اندازهای آتی فلسطین، گام بردارند.
رویداد۲۴، محمد مهدی تولایی- طی روزهای اخیر، اخباری از فلسطین مخابره شد که حکایت از توافق مجدد جنبش های حماس و فتح داشت. توافقی که نام «توافقنامه آشتی ملی فلسطین» بر آن نهاده شد و با مشارکت و یاری دولت مصر، به امضای مقامات جنبش های مذکور رسید. 

هدف از توافق اکتبر2017 ، پایان دادن به اختلافات، تقویت وحدت فلسطین به منظور به فرجام رسیدن طرح ملی فلسطین و برپایی دولت مستقل فلسطینی در مرزهای سال 1967 به پایتختی قدس شرقی و بازگشت آوارگان بیان شده است.  توافقی که در گام اول، بنا دارد برای توانمند ساختن دولت وفاق ملی برای انجام کامل وظایف و مسئولیت هایش، اداره امور نوار غزه را همانند کرانه باختری از روز اول دسامبر 2017 به این دولت، واگذار نماید تا مشکلات به وجود آمده از اختلافات، به تدریج حل و فصل شود. همچنین قرار است برای انجام هماهنگی های بیشتر و اتحاد افزون تر، نشستی در قاهره در روز 21 نوامبر 2017 با حضور تمامی گروه های فلسطینی که توافقنامه وفاق ملی فلسطین را امضا کردند برگزار شود.

توافق مذکور، اولین توافق جنبش های حماس و فتح نیست و به نظر می رسد آخرین توافق نیز نباشد، چراکه طی سالهای گذشته، بارها و بارها از این قبیل توافقات، شکل یافته است و به مرور زمان در انجام مفاد آن، کوتاهی شده است. به طور مثال، می توان به توافق فوریه 2007 در مکه مکرمه اشاره کرد که در جهت آشتی برای پایان دادن به درگیری‌های داخلی در نوار غزه و تشکیل دولت وحدت ملی به امضای جنبش های فتح و حماس رسید. همچنین می توان به توافقنامه های وفاق ملی در دسامبر 2011، فوریه 2012، و آوریل 2014 اشاره کرد که به دلیل کوتاهی در انجام تعهدات طرفین و برخی مانع تراشی ها، به نتیجه مورد انتظار منجر نشد.

در توافق اخیر که در اکتبر 2017 به امضای طرفین رسید، باز هم همان اهداف توافقات فوق الذکر از جمله پایان بخشی بر اختلافات و دودستگی ها، تشکیل دولت وفاق ملی برای بر عهده گرفتن اداره امور غزه و انحلال کمیته اداره نوار غزه، و همچنین برگزاری انتخابات سراسری فلسطینیان، مورد تاکید قرار گرفته است و برای اجرایی شدن آنها، توافق حاصل شده است. اما سوالی که مطرح می شود آنست که آیا توافق اخیر، به سرانجام خواهد رسید و پایانی موفق بر توافقات متعدد گذشته خواهد بود؟براستی چرا توافقات گذشته، به سرانجام مطلوبی دست نیافتند؟

یکی از عواملی که موجب شده است توافقات گذشته به نتایج مناسبی دست نیابند تفوّق قدرت طلبی گروهی بر منافع ملی بوده است. بارها تکرار شده است که گروه های فلسطینی بر تشکیل دولت وفاق ملی و آشتی ملی و فراگیر ملی و از این قبیل نام ها، توافق کرده اند اما هنگامی که این توافقات به مرحله عملی شدن، نزدیک شده است نتوانسته اند منافع فلسطین و دستاوردهای وحدت را بر سهم خواهی خویش از دولت آتی، ترجیح دهند و لذا توافقات بر روی کاغذ، باقی مانده است. 

به طور مثال، پس از توافق آوریل 2014 که در منزل اسماعیل هنیه در اردوگاه آوارگان الشاطئ واقع در غرب شهر غزه امضا شد، دولت وفاق ملی مأموریت خود در نوار غزه را با وجود اینکه چهار وزیر مستقل از نوار غزه نیز در این دولت حضور داشت به دست نگرفت و لذا بار دیگر، اختلافات طرفین، فراگیر شد. اگر طرفین توافق اخیر، خواهان تامین منافع ملی فلسطین هستند باید چشم خویش را بر سهم خواهی ها و قدرت طلبی ها در دولت توافق ملی ببندند و با تدوین یک برنامه منسجم و متعادل و جامع نگر؛ بنحوی که در حق گروهی از طرفین توافق، اجحافی صورت نگیرد، در مسیر تحقق چشم اندازهای آتی فلسطین، گام بردارند.

یکی دیگر از عواملی که در پاره ای از اوقات، منجر به ناکامی توافقات فلسطینی ها شده است عدم وجود حُسن نیت در میان یکی از طرفین و یا بانی توافق(میانجیگر) بوده است. گاهی پیش آمده است که پس از نمایان شدن حقایق در مورد یکی از طرفین یا بانیان توافق که در هنگام امضای توافقنامه، دارای هدف و نیتی غیر از اعتلای فلسطین بوده است و در ورای اقدامات خود، اهدافی غیر از موارد اعلامی را پیگیری کرده است، توافق به سرمنزل مقصود نرسیده است. اهدافی از قبیل اجرای برخی خواسته های پنهانی آمریکا و یا برخی حکام عرب که گاه بانیان گردهمایی فلسطینی ها پیگیری می کنند تا منافع خویش را تامین کنند و نه منافع فلسطینی ها را، و یا تامین برخی اهداف رژیم صهیونیستی از قبیل کاستن از اقدامات نظامی و تلافی جویانه توسط فلسطینی ها که گاهی از سوی یکی از طرفین توافق، اراده می شود. لذا باید دانست که حُسن نیت، لازمه تداوم توافقات است.

از دیگر عواملی که تاکنون موجب شده است گروه های فلسطینی، نتوانند بر توافقات خود پایدار باشند عدم طراحی استراتژی واحد و مورد توافق، برای حفظ و احیای موجودیت فلسطین و اداره امور آن می باشد. هنگامی که گروه های فلسطینی بر مبنای ایده ها و اهداف منحصربفرد و متمایزی، گِرد هم می آیند و راهبرد یکسانی را برای تداوم همراهی، طراحی نمی کنند، آنگاه در حین اجرای مفاد مورد توافق، با مشکل مواجه می شوند. زمانی که یکی از طرفین توافق، مدام در فکر سازش با رژیم صهیونیستی است و اقدام متناسبی نیز در مواجهه با جنایات این رژیم و شهرک سازی ها و کودک کُشی ها انجام نمی دهد، مطمئنا نمی تواند به توافق با طرف دیگر که مبنای شکل گیری و کارکردش، مقاومت و ایستادگی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی است تداوم بخشد. همین اختلاف نظرها و تمایز اهداف؛ به ویژه در موضوع نحوه مواجهه با رژیم صهیونیستی، بارها پاشنه آشیل توافقات گروه های فلسطینی بوده است.

عامل دیگری که لازمه تشکیل دولت وفاق ملی است مشارکت تمامی گروه های فلسطینی در توافق، و همپیمانی با یکدیگر در مسیر اعتلای فلسطین و احقاق حقوق مردم آن سرزمین است. اگر بنا باشد که برخی گروه های فلسطینی توسط برخی دیگر، نادیده انگاشته شوند، و اگر بنا باشد دولت تفاهم ملی بر مبنای توافق تعدادی از گروه های فلسطینی در غیاب برخی گروه های مؤثر دیگر، تشکیل شود، آنگاه شکستی دیگر در انتظار توافق فلسطینی ها خواهد بود.
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان