تاریخ انتشار: ۱۳:۳۱ - ۱۱ آبان ۱۳۹۶

نمایشگاه مطبوعات؛ معرکه‎ای نادیدنی

امیر عباس نخعی، سردبیر روزنامه همبستگی در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: سری زدم به نمایشگاه مطبوعات.در راه بازگشت نمی دانم چرا ناخودآگاه به یاد دوره نوجوانی افتادم.زمانی که جنگ تازه تمام شده بود و هاشمی به عنوان رییس جمهور یا سردار سازندگی زمام امور را تازه به دست گرفته بود.

در آن زمان برای اولین بار بود که در محل نمایشگاهای بین المللی در کنار اتوبان چمران نرسیده به پارک وی برای نخستین بار گوش و چشم مردم باچنین پدیده‌ای مواجه شد.به یاد دارم که یک روز جمعه خانواده شلوغ ما برای فرار از آوار آشوب سه فرزند پسر در روز تعطیل تصمیم گرفت سری به نمایشگاه بین‌المللی که در آن زمان میهمان صنعتگران و ماشین آلات صنعتی و معدنی یا چیزی شبیه به آن بود بزند.

بساط پیک نیک برچیدیم و با خانوده ای که تا آن زمان هیچکدامشان به هیچ وجه به صنعت نمی‌چسبید راهی نمایشگاه شدیم.نمایشگاه برای اولین بار شاهد حضور صنعتگران کشورهای اروپایی بویژه آلمان و فرانسه بود و هنوز تصویر بولدوزرهای غول پیکر و ماشین های عجیب و غریب از ذهنم خارج نمی شود.ما در میان غرفه ها می گشتیم اما خودمان نمی دانستیم چرا؟ از هر غرفه خودکاری ،تقویمی برگه تبلیغاتی یا چیزدیگری می گرفتیم و با خوشحالی نگاهش می کردیم.

به یاد دارم که از کنار غرفه ای عبور می کردم که در کمتر از یک دقیقه به تعداد زیاد مهره(پیچ و مهره)تولید می کرد.یک تکه فلز داخل می شد و از آن طرف مهره‌های فراوان خارج می شد و هرکس یک مهره صنعتی بر می داشت و من نیز چنین کردم، بدون اینکه بدانم این مهره به چه کارم می آید.به برادر دومم هم رسید و برادر کوچکتر که دستش کوتاه مانده بود چه ناله ها سر نداد که مجبور شدیم بایستیم تا فلز دیگری داخل دستگاه انداخته شود و مهره ای هم به او برسد.

خلاصه شب به خانه رسیدم با انبوه کاغذهای تبلیغاتی صنعتی، خودکار و آن مهره عزیز که بر بالای تخت خوابمان جای گرفت و از یک روز بعدش هم نفهمیدیم که کجا گم شد.بازدید از اینگونه نمایشگاه ها چه صنعتی و یا ساختمانی تفریحی بود که از اصل نمایشگاه هیچ عایدمان نمی شد.

دیروز ناخواسته چنین حسی در وجودم زنده شد که این نمایشگاه پرهزینه مطبوعات از چه روی تشکیل شده.مردم در مقابل غرفه ها می ایستادند روزنامه ای برمی داشتند و اگر در مقابل یک روزنامه یا خبرگزاری دولتی بود شادیشان بیشتر می شد چون خودکاری و یا تقویم اضافه تری هم به یادگار می گرفتند و می رفتند.

سال هاست که می آیند و می روند اما آیا ذره ای در فروش و نزدیکی مردم به مطبوعات حاصلی داشته؟ نشریاتی که از بودجه عمومی ارتزاق می کنند بیلبوردهای دهها متری نصب کرده اند و نشریات مستقل با حسرت نظاره گرند.همشهری ، ایران ، جام جم و...چنان خود را به رخ می‌کشند که انگار نه انگار که از بودجه عمومی رخ می نمایند.

تاسف آور لحظاتی است که یک مقام دولتی پا به داخل نمایشگاه می‌گذارد و مسئولین غرفه ها برای قاپیدن او هرکس وی را به سمتی می کشد که شاید برای لحظه ای ازدحامی در مقابل غرفه شان ایجاد شود.و سیاسیونی هم که وقت مصاحبه کردنشان رسیده پا به میدان می‌گذارند که در آن فضا انتخاب کنند که پا به کدام غرفه می گذارند و حاضرند به سئوال کدام خبرنگار پاسخی دهند.معرکه‎ایست که دیدنش خوشایند نیست. اما مشکل و ایراد کار کجاست؟

بیشتر و مهمترین مشکل مطبوعات ما درست مثل سایر مشکلات این کشور است ،یعنی نفوذ بیش از حد دولت در این عرصه، چنانکه در اقتصاد و... نیز چنین است.باید طرحی نو در انداخت. دیگر نمایشگاه راه حل نیست.بخش عمومی باید از داشتن روزنامه و خبرگزاری دست بشوید.بخش خصوصی و روزنامه های حزبی در رقابت برای خود راه حلی پیدا خواهند کرد.باید بگذاریم نشریات خصوصی و در نهایت حزبی هریک برای بقا برای جذب نیروهای شایسته و نه رانتی و ژن خوبی تلاش کنند وگرنه در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
نظرات شما
پیشخوان