خود انتقادی محسن هاشمی از مدیریت شهری اصلاح طلبان: میراث ما برای تهران چه خواهد بود؟
رئیس شورای شهر تهران در مراسم روز تهران گفت: ما در ابتدای مسئولیت خود در مدیریت شهری تهران اقدام به نظرسنجی کردیم و حدود ۹۳ درد از شهروندان، آلودگی هوا و ترافیک را بعنوان معضل اصلی تهران عنوان کردند و آسیبهای اجتماعی و بافتهای فرسوده در اولویتهای بعدی مسایل تهران بودند، حالا باید ببنیم ما برای حل این مسایل واقع گرایانه وعملگرایانه برخورد کرده ایم؟
رویداد۲۴ محسن هاشمی در مراسم روزتهران در کاخ گلستان ۱۵ مهر ۹۸ طی سخنانی گفت:
در هفته تهران قرار داریم و ترجیح میدهم بجای سخنانی تشریفاتی، در این جلسه که بمناسبت روزتهران برگزار میگردید، قدری صریح و کاربردی به موضوع مدیریت شهری بپردازیم، البته نمیخواهم که این جلسه که در فضایی تاریخی ومیراثی برگزار میگردد، تلخ شود، اما شاید بی مناسبت هم نباشد که به میراث جهانی که در آن قرار داریم یعنی کاخ گلستان اشاره کنم.
این بنا که ریشه در دوره صفویه و زندیه دارد در دوره قاجاریه تکمیل شد و حدود ۲۲۰ سال قبل به اتمام رسید و رخدادهای مهمی در تاریخ ایران در این مکان اتفاق افتاده است وبه جهت معماری منحصر بفرد آن، ۲۴ سال قبل توسط یونسکو بعنوان میراث جهانی ثبت گردید.
با وجود آنکه معمولا در تاریخ به دوره قاجاریه با بیرحمی اشاره میشود، اما برخی از بناها وپروژههای عمرانی که درکشور صورت گرفته است، میراث دوره قاجار است از جمله نخستین سیستم حمل ونقل ریلی در تهران وایران که با نام ماشین دودی توسط ناصرالدین شاه در ۱۵۰ سال قبل به بهره برداری رسید و تا حدود ۶۰ سال قبل مردم تهران را در مسیر شهر ری جابجا میکرد.
حال پرسش اینجاست که میراث ما برای تهران چیست؟، ما میتوانیم در تبلیغات و سخنرانی دستاوردهایی برای خود عنوان کنیم، اما تاریخ بدون نظر ما و براساس واقعیات در مورد کارنامه ما قضاوت خواهد کرد.
نمیخواهم بگویم که صرف انجام پروژههای عمرانی، آنهم بدون مطالعه صحیح، یک دستاورد مثبت است، اما سخن گفتن ونقد کارنامه دیگران بدون داشتن دستاوردهای عینی و واقعی نیز پذیرفته نیست و ما نیازمند انجام فعالیتهای ماندگاری هستیم که تهران و شهروندان تهران آینده با آن ما را بخاطر بیاورند؛ بنابراین ما نیاز به عملگرایی و واقع گرایی در مدیریت شهری تهران داریم و اگر امروز با این انتقاد و خود انتقادی مواجه هستیم که در این دوسال سپری شده از عمر مدیریت شهری، دستاوردهای عینی و واقعی کافی را تحقق نبخشیدیم نباید با گارد و پاک کردن صورت مساله، به این موضوع بپردازیم.
عملگرایی و واقع گرایی که ذیل مفهوم کلیدی عقلانیت تعریف میشود به معنای در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و محدودیتها، فرصتها و تهدیدها در تصمیم گیری و بدست آوردن بیشترین منافع با کمترین هزینه برای جامعه است.
در مقابل عملگرایی و واقع گرایی، شعار گرایی و ایده گرایی قرار دارد که بجای واقعیتها براساس ذهنیتها عمل میکند و سعی میکند با گفتار درمانی و تبلیغات، فقدان دستاوردهای عینی را جبران کند و شاید این نوع فعالیت سیاسی در کوتاه مدت بتواند جواب بدهد، اما قطعا در دراز مدت شهروندان از مدیریت شهری کارنامه و نتایج واقعی را مطالبه میکنند.
بطور نمونه ما در ابتدای مسئولیت خود در مدیریت شهری تهران اقدام به نظرسنجی کردیم و حدود ۹۳ درد از شهروندان، آلودگی هوا و ترافیک را بعنوان معضل اصلی تهران عنوان کردند و آسیبهای اجتماعی و بافتهای فرسوده در اولویتهای بعدی مسایل تهران بودند، حالا باید ببنیم ما برای حل این مسایل واقع گرایانه وعملگرایانه برخورد کرده ایم؟
برای تقویت وتوسعه ناوگان حمل ونقل عمومی ما فرصتهای مناسبی در اختیار داشته ایم، دولت مصوباتی را برای تامین ۹ هزار اتوبوس داشت که ما میتوانستیم بخش قابل توجهی از این ناوگان را توسط کارخانجات داخلی، در داخل تولید کنیم که هم اشتغال ایجاد میکرد و هم کمبود شدید وفرسودگی ناوگان اتوبوسرانی تهران که در دهسال اخیر افزایش چشمگیری نیافته جبران میکرد، اما این اتفاق تاکنون رخ نداده ودر سه سال اخیر شش هزار اتوبوس شرکت واحد افزایش نیافته است.
در حوزه تامین تجهیزات ثابت ومتحرک مترو نیز ما عملا اقدام جدی نکرده ایم وبا وجود اعتبار ۲ میلیارد یورویی دولت، نتوانسته ایم هنوز از این فرصت استفاده کرده و ۱۳۰۰ واگن مترو را که قبلا در ۲۰۰ کیلومتر سرویس میدادند، اما اکنون باید در ۳۰۰ کیلومتر سرویس بدهند را افزایش جدی بدهیم.
حتی اقدامات سهل و نسبتا کم هزینهای مانند احداث تونلهای مترو که دستگاههای حفار خودکار آن نیز در حال حاضر بیکار است و بعضا از تهران خارج شده اند نیز معطل مانده است.
در حوزه نوسازی بافتهای فرسوده و آُسیبهای اجتماعی نیز ما ظرفیتهای مناسبی داریم که میتوانیم آنها را فعال و اشتغال و نشاط ایجاد کنیم.
شاید برخی بگویند که مشکل اصلی رکود در مدیریت شهری تهران، کمبود نقدینگی و ضعف منابع مالی است در حالیکه این مساله را نیز میتوان با راهکارهای عملگرایانه حل کرد.
ما هفتاد هزار پرونده در کمیسیون ماده صد داریم که عدم اندیشیدن تدبیر برای آن باعث نارضایتی، رانت و فساد میگردد که بخشی از همین پروندهها وتصمیمات معطل در حوزه شهرسازی میتواند منابع کافی را برای مدیریت شهری تامین کند.
مجتمعهای ایستگاهی خود ظرفیتی بسیار مناسب است که مبانی قانونی محکمی دارد و میتواند دهها هزار میلیارد تومان منابع را بهمراه اصلاح الگوی شهرسازی و نزدیک شدن به TOD را برای تهران به ارمغان بیاورد.
حتی ما میتوانیم از ظرفیت زیرساختهای بلا استفاده در حوزه فرهنگی، ورزشی و هنری مدیریت شهری و پارک حاشیهای نیز که نه تنها هزینهای ندارد بلکه میتواند درامد هم ایجاد کند به درستی استفاده کنیم.
در مجموع اگر شهرداری و شورای شهر بر محور عملگرایی و واقع گرایی حرکت کنند میتوانند تحول محسوسی را در دوسال باقیمانده از مسئولیت این دوره ایجاد کنند.
در هفته تهران قرار داریم و ترجیح میدهم بجای سخنانی تشریفاتی، در این جلسه که بمناسبت روزتهران برگزار میگردید، قدری صریح و کاربردی به موضوع مدیریت شهری بپردازیم، البته نمیخواهم که این جلسه که در فضایی تاریخی ومیراثی برگزار میگردد، تلخ شود، اما شاید بی مناسبت هم نباشد که به میراث جهانی که در آن قرار داریم یعنی کاخ گلستان اشاره کنم.
این بنا که ریشه در دوره صفویه و زندیه دارد در دوره قاجاریه تکمیل شد و حدود ۲۲۰ سال قبل به اتمام رسید و رخدادهای مهمی در تاریخ ایران در این مکان اتفاق افتاده است وبه جهت معماری منحصر بفرد آن، ۲۴ سال قبل توسط یونسکو بعنوان میراث جهانی ثبت گردید.
با وجود آنکه معمولا در تاریخ به دوره قاجاریه با بیرحمی اشاره میشود، اما برخی از بناها وپروژههای عمرانی که درکشور صورت گرفته است، میراث دوره قاجار است از جمله نخستین سیستم حمل ونقل ریلی در تهران وایران که با نام ماشین دودی توسط ناصرالدین شاه در ۱۵۰ سال قبل به بهره برداری رسید و تا حدود ۶۰ سال قبل مردم تهران را در مسیر شهر ری جابجا میکرد.
حال پرسش اینجاست که میراث ما برای تهران چیست؟، ما میتوانیم در تبلیغات و سخنرانی دستاوردهایی برای خود عنوان کنیم، اما تاریخ بدون نظر ما و براساس واقعیات در مورد کارنامه ما قضاوت خواهد کرد.
نمیخواهم بگویم که صرف انجام پروژههای عمرانی، آنهم بدون مطالعه صحیح، یک دستاورد مثبت است، اما سخن گفتن ونقد کارنامه دیگران بدون داشتن دستاوردهای عینی و واقعی نیز پذیرفته نیست و ما نیازمند انجام فعالیتهای ماندگاری هستیم که تهران و شهروندان تهران آینده با آن ما را بخاطر بیاورند؛ بنابراین ما نیاز به عملگرایی و واقع گرایی در مدیریت شهری تهران داریم و اگر امروز با این انتقاد و خود انتقادی مواجه هستیم که در این دوسال سپری شده از عمر مدیریت شهری، دستاوردهای عینی و واقعی کافی را تحقق نبخشیدیم نباید با گارد و پاک کردن صورت مساله، به این موضوع بپردازیم.
عملگرایی و واقع گرایی که ذیل مفهوم کلیدی عقلانیت تعریف میشود به معنای در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و محدودیتها، فرصتها و تهدیدها در تصمیم گیری و بدست آوردن بیشترین منافع با کمترین هزینه برای جامعه است.
در مقابل عملگرایی و واقع گرایی، شعار گرایی و ایده گرایی قرار دارد که بجای واقعیتها براساس ذهنیتها عمل میکند و سعی میکند با گفتار درمانی و تبلیغات، فقدان دستاوردهای عینی را جبران کند و شاید این نوع فعالیت سیاسی در کوتاه مدت بتواند جواب بدهد، اما قطعا در دراز مدت شهروندان از مدیریت شهری کارنامه و نتایج واقعی را مطالبه میکنند.
بطور نمونه ما در ابتدای مسئولیت خود در مدیریت شهری تهران اقدام به نظرسنجی کردیم و حدود ۹۳ درد از شهروندان، آلودگی هوا و ترافیک را بعنوان معضل اصلی تهران عنوان کردند و آسیبهای اجتماعی و بافتهای فرسوده در اولویتهای بعدی مسایل تهران بودند، حالا باید ببنیم ما برای حل این مسایل واقع گرایانه وعملگرایانه برخورد کرده ایم؟
برای تقویت وتوسعه ناوگان حمل ونقل عمومی ما فرصتهای مناسبی در اختیار داشته ایم، دولت مصوباتی را برای تامین ۹ هزار اتوبوس داشت که ما میتوانستیم بخش قابل توجهی از این ناوگان را توسط کارخانجات داخلی، در داخل تولید کنیم که هم اشتغال ایجاد میکرد و هم کمبود شدید وفرسودگی ناوگان اتوبوسرانی تهران که در دهسال اخیر افزایش چشمگیری نیافته جبران میکرد، اما این اتفاق تاکنون رخ نداده ودر سه سال اخیر شش هزار اتوبوس شرکت واحد افزایش نیافته است.
در حوزه تامین تجهیزات ثابت ومتحرک مترو نیز ما عملا اقدام جدی نکرده ایم وبا وجود اعتبار ۲ میلیارد یورویی دولت، نتوانسته ایم هنوز از این فرصت استفاده کرده و ۱۳۰۰ واگن مترو را که قبلا در ۲۰۰ کیلومتر سرویس میدادند، اما اکنون باید در ۳۰۰ کیلومتر سرویس بدهند را افزایش جدی بدهیم.
حتی اقدامات سهل و نسبتا کم هزینهای مانند احداث تونلهای مترو که دستگاههای حفار خودکار آن نیز در حال حاضر بیکار است و بعضا از تهران خارج شده اند نیز معطل مانده است.
در حوزه نوسازی بافتهای فرسوده و آُسیبهای اجتماعی نیز ما ظرفیتهای مناسبی داریم که میتوانیم آنها را فعال و اشتغال و نشاط ایجاد کنیم.
شاید برخی بگویند که مشکل اصلی رکود در مدیریت شهری تهران، کمبود نقدینگی و ضعف منابع مالی است در حالیکه این مساله را نیز میتوان با راهکارهای عملگرایانه حل کرد.
ما هفتاد هزار پرونده در کمیسیون ماده صد داریم که عدم اندیشیدن تدبیر برای آن باعث نارضایتی، رانت و فساد میگردد که بخشی از همین پروندهها وتصمیمات معطل در حوزه شهرسازی میتواند منابع کافی را برای مدیریت شهری تامین کند.
مجتمعهای ایستگاهی خود ظرفیتی بسیار مناسب است که مبانی قانونی محکمی دارد و میتواند دهها هزار میلیارد تومان منابع را بهمراه اصلاح الگوی شهرسازی و نزدیک شدن به TOD را برای تهران به ارمغان بیاورد.
حتی ما میتوانیم از ظرفیت زیرساختهای بلا استفاده در حوزه فرهنگی، ورزشی و هنری مدیریت شهری و پارک حاشیهای نیز که نه تنها هزینهای ندارد بلکه میتواند درامد هم ایجاد کند به درستی استفاده کنیم.
در مجموع اگر شهرداری و شورای شهر بر محور عملگرایی و واقع گرایی حرکت کنند میتوانند تحول محسوسی را در دوسال باقیمانده از مسئولیت این دوره ایجاد کنند.
خبر های مرتبط