تاریخ انتشار: ۰۷:۳۶ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۷
بررسی فیلم «مردی بدون سایه»

آنگاه که خشونت، شوخ طبع می‌شود

یکی از مشکلاتی که گریبان­گیر تمام فیلمسازان علاقمند به ژانر "تریلر" در ایران است، عدم تطابق فضای رئال اجتماعی آن‌ها با ایده‌های فانتزی روانکاوانه است.
آنگاه که خشونت، شوخ طبع می‌شود
رویداد۲۴ معمولا مقدمه ­چینی برای دست به قلم بردن درباره فیلم‌هایی که حرفی برای گفتن ندارند و همان بی­ حرفی هایشان را هم بد به تصویر کشیده ­اند سخت است. "مردی بدون سایه" آخرین ساخته علیرضا رئیسیان، دقیقا از همان جنس فیلم‌ها است. اثری که حتی ژست جدی بودن را هم نمی ­تواند به خود بگیرد و در کوچکترین ریزه­ کاری ها، دچار کلیشه‌های دستِ چندم سینمایی می­ شود.

فیلم با آغازی غافلگیر کننده (هرچند مصنوعی) آغاز می­شود. مردی با چاقویی که در دست دارد به دنبال یک دختر در وسط شهر می‌­دود و به وحشیانه‌ترین شکل ممکن، دختر را کتک زده و می­‌کُشد. تا چند دقیقه، مخاطب در شوک است که پس از مدتی، متوجه می‌­شود آنچه که دیده، یک فیلم ­در­فیلم بوده است. کاراکتر اصلی فیلم، ماهان کوشیار (با بازی علی مصفا) مستند سازی­است که صحنه خشن ابتدایی فیلم را ساخته و انتشار غیرقانونی آن در فضای مجازی برای او دردسر‌هایی مانند برکنار شدن از کار را منجر شده است. به همین دلیل، همسرش سایه (با بازی لیلا حاتمی) باید مشغول کار شود تا خرج خانه در بیاید و با همین مقدمه­‌ی تکراری و کلیشه ای، حوادث نه چندان جذاب فیلم آغاز می­‌شوند.

آنچه که رئیسیان سعی داشته در فیلم بدان بپردازد، در واقع طرحی است متکی بر این ایده که مرد، با از دست دادن شغلش به انفعال می­رسد و زن، مجبور می‌شود به طور جدی مشغول کار ­شود و در نتیجه با این جابه ­جایی وظایف در خانه، مشکلاتی بروز پیدا می­‌کند. ماهان به عنوان پدر، دچار حساسیت‌هایی می‌­شود که در ابتدا منجر به حسادت، سپس منجر به شک و بعد از آن، منجر به اختلالاتی روانی می­شود. خشونت که موتیف مستند ماهان کوشیار بود و او در این فکر بوده که مستندش با نمایش خشونت، تِمِ ضدخشونت را در پی دارد، به زندگی واقعی خود ماهان رخنه می­‌کند.

اینکه عنوان فیلم، "مردی بدون سایه" است و نام همسر کاراکتر اصلی فیلم نیز "سایه" است، خود تا حدودی بیانگر بخشی از حوادث فیلم است، اما یکی از مشکلاتی که گریبان­گیر تمام فیلمسازان علاقمند به ژانر "تریلر" در ایران است، عدم تطابق فضای رئال اجتماعی آن‌ها با ایده‌های فانتزی روانکاوانه است. بستر فیلم‌هایی نظیر "مردی بدون سایه" به هیچ وجه کشش تحمل وزن المان‌های استعاره‌ای فضای تریلر را ندارد. نمی­توان همزمان هم مستند ساخت و هم از استعاره‌های وابسته به "فرا واقعی بودن" استفاده کرد و همین نیز جدی‌ترین ایراد فیلم نه چندان دلچسب علیرضا رئیسیان است. علاوه بر این، عدم تطابق و هماهنگی بین اجزای فیلم، رایحه­ی سطحی نگری و "در دام کلیشه‌ها افتادن" را نیز به مشام می­رساند. چند مورد را بعنوان نمونه با هم مرور کنیم:

کلاهبرداری‌ها و پولشویی‌هایی که مثلا در شرکتی بزرگ انجام می­شود و هیچ پرداخت درستی روی آن انجام نشده است. تنها با دیالوگ و کت‌­وشلوار و حضور پلیس باید باور کنیم که پولشویی بزرگی در حال رخ دادن بوده است.

دیالوگ‌های گل­درشت لیلا حاتمی، هنگامی که با زنی اسپانیایی به زبان آن‌ها صحبت می‌­کند و به او توصیه‌های خارج از کادرِ عاشقانه می­‌کند و در همین حین، موسیقی متنی که به شدت بدسلیقه انتخاب شده است روی تصویر پخش می‌­شود.

سکانسی خنده آور از یک پارتی شبانه که در آن مشروبات الکلی سرو می­شود، اما همه با حجاب کامل، مشروب می­خورند و مواد مخدر مصرف می­کنند. (بهتر است اگر امکانات و شرایط خلق یک موقعیت در دسترس نیست، از خیر آن بگذریم)

و چندین و چند مورد دیگر مانند حضور شخصیت‌های بدون تاثیر و بدون اهمیت در فیلم، وقوع حوادث فرعی که هیچ کمکی به پیشبرد هسته اصلی داستان نمی­کند و ... که جدای از مبحث نقد فیلم، ما را به این فکر فرو می‌­برد که واقعا جشنواره فیلم فجر، بهترین آثار سینمایی سالیانه ما را پوشش می­دهد؟ و اگر جواب مثبت است، به طور جدی باید فکری به حال انتخاب‌ها کرد.

منبع: دیدار نیوز
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان