تاریخ انتشار: ۱۱:۴۲ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۸

مهدی قلی خان هدایت؛ نخست وزیر عافیت طلب یا سیاستمدار محافظه کار؟

مهدی قلی خان هدایت مشهور به مخبر السلطنه از رجال عصر قاجار و پهلوی بود. او در دوره رضا شاه پهلوی نخست وزیر ایران شد. بیش از آنکه نام هدایت به عنوان نخست وزیر و به خاطر خدمات اجرایی‌اش در تاریخ ایران ماندگار شده باشد، به خاطر کتاب‌هایش و وجه روشنفکری‌اش ماندگار شده است. رویداد۲۴ در گزارش چهره‌های تاریخی خود زندگی مهدی قلی خان هدایت و تاثیر او بر جنبش مشروطه را بررسی کرده است.

مهدی قلی خان هدایت نخست وزیر

رویداد۲۴ مازیار وکیلی: «مَثَل ما مَثَل آن دهقان است که مادیان خود را برای مُخَل برد و پنج هزار هم داد؛ مخل به راه عوضی رفت، دهقان با تاسف برمی‌گشت. آشنایی رسید، گفت اگور باشد. گفت: من پنج هزار و مادیانم… قرضی داشتیم، رفتیم ادا کردیم و آمدیم.» مهدی قلی خان هدایت

مهدی قلی خان هدایت یکی از رجال سرشناس عصر قاجار و عصر پهلوی است. او پنج دهه در عرصه سیاست ایران حضور داشت و در دوره پنج پادشاه به سیاست ورزی مشغول بود و مناصب سیاسی مهمی را هم در اختیار گرفت. هدایت در مقاطع مختلف عهده دار حکومت آذربایجان و فارس، نمایندگی مجلس در صدر مشروطه، وزارت علوم، وزارت فواید عامه، وزارت عدلیه، ریاست دیوان تمیز (دیوان عالی کشور) و نخست وزیری بود.

او فردی ادیب و سخندان، با تسلطی ممتاز به زبان و ادبیات فارسی، عربی، آلمانی بوده و تا حدی فرانسوی و انگلیسی می‌دانست. همچنین در فن گراوورسازی و کلیشه‌سازی سررشته داشت، به علم موسیقی علاقه بسیار می‌ورزید و کتابی نیز در زمینهٔ نت‌نویسی دستگاه‌های موسیقی ایرانی بر جای گذارد که نخستین نمونه در نوع خود است. در ریاضیات، هیات، فلسفه و اصول تعلیم و تربیت نیز نوشته‌های متعددی دارد. مهدی قلی خان هدایت بعد از پنجاه سال سیاست ورزی در سال ۱۳۳۴ هجری شمسی دو سال پس از کودتا علیه دکتر محمد مصدق درگذشت.

 

خاندان و پیشینه مهدی قلی خان هدایت

 

خاندان هدایت یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین خاندان‌های ایرانی است که نسب‌شان به رضاقلی خان هدایت طبرستانی نویسنده دو کتاب روضةالصفای ناصری و مجمع‌الفصحا می‌رسد.

خاندان هدایت از جمله اولین خاندان‌ها و خانواده‌های بزرگ ایرانی هستند که با مدرنیته غربی و ساختار‌های نوینی که در مغرب زمین به وجود آمد آشنا شدند و بسیاری از ادارات جدید ایران از جمله ادارات تلگراف و مخابرات را تاسیس کردند.

خاندان هدایت را باید پدر مخابرات به معنای مدرن آن در ایران دانست. این خاندان بزرگ و سرشناس چهره‌های سیاسی، هنری و ادبی زیادی را به ایران معرفی کرده است که شاید مشهورترین آن‌ها صادق هدایت نویسنده و روشنفکر سرشناس ایرانی باشد.

علاوه بر شهرت خود خاندان هدایت چهره‌های سرشناسی مانند علی اکبر دهخدا، صادق چوبک و بیژن جلالی با این خانواده بزرگ نسبت فامیلی داشتند. مهدی قلی خان هدایت هم به همین خاندان بزرگ و سرشناس تعلق دارد.

مهدی قلی خان هدایت ملقب به خان خانان و ملقب به مخبرالسلطنه در سال ۱۲۴۳ دیده به جهان گشود. او پسر علی قلی خان مخبرالدوله وزیر پست و تلگراف عهد ناصری و وزیر داخلی مظفرالدین شاه بود و نسبش به رضا قلی‌خان هدایت می‌رسید.

مهدی قلی خان هدایت درباره تولدش می‌گوید: «تولدم را هفتم شعبان ۱۲۸۰ ه.ق از تلگراف به تبریز گفتند، رضاقلی مهدی‌ام نام نهاد. عزیز جان دختر محمدمهدی خان خاله پدرم مرا خان‌خانان خواند و به این اسم تا زمان مظفرالدین شاه معروف بودم. تا آن‌که پس از فوت پدرم لقب مخبرالسلطنه بر من تحمیل شد.»

هدایت تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در سال ۱۲۵۷ ه.ش و در سن ۱۴ سالگی به همراه برادر بزرگترش مرتضی قلی خان صنیع الدوله به اروپا رفت و در برلین مشغول تحصیل شد. به سبب تحصیل در برلین زبان آلمانی را خوب می‌دانست و با فرانسه و انگلیسی هم کم و بیش آشنا بود.

حوزه مطالعاتی هدایت وسیع بود. به زبان فارسی و عربی تسلط داشت و موسیقی را به سبب علاقه به صورت علمی آموخته بود. در ریاضیات، هیات و فلسفه هم صاحب‌نظر بود. در علم تاریخ‌نگاری اُستاد بود و قادر بود وقایع تاریخی را با تمثیل و بیان ادبی و روایت‌های شیرین درهم آمیزد به شکلی که خواننده هنگام مطالعه مطالب تاریخی او دچار ملال و کسالت نشود.

او در حقوق، فیزیک، شیمی و علوم طبیعی هم به سبب علاقه مطالعه کرده بود و به همین خاطر تا حدی در این علوم هم صاحب نظر بود. در سال ۱۲۵۹ ه.ش همراه برادرش به تهران بازگشت و در مدرسه دارالفنون به تدریس زبان آلمانی مشغول شد. در سال ۱۲۶۹ با نیرالملک دخترعمویش ازدواج کرد.

به گزارش رویداد۲۴ هدایت در سال ۱۲۷۲ به همراه برادرش به سمت پیش خدمتی خاص ناصرالدین شاه منصوب شد. این سمت سرآغاز ورود هدایت به عرصه خدمات دولتی بود. بلافاصله بعد از درگذشت پدرش لقب مخبرالسلطنه را دریافت کرد و به سمت ریاست اداره پست منصوب شد.

در سال ۱۲۷۶ به ریاست پست‌خانه، تلگراف و گمرک تبریز منصوب گردید. در اواخر همان سال از سمت خود استعفا داد و به تهران آمد و پست مهم ریاست مدرسه علمیه و سرپرستی دیگر مدارس را به عهده گرفت. در سفر دوم مظفرالدین شاه در سال ۱۲۷۷ به میل و درخواست میرزا علی اصغرخان اتابک به اروپا رفت و در پوتسدام به قافله شاه پیوست. پس از عزل میرزا علی اصغر خان اتابک از صدارت به زیارت بیت‌الله رفت و پس از بازگشت از زیارت رئیس مدرسه نظامی تهران شد.

اما آغاز شهرت فراگیر مهدی قلی خان هدایت را باید دوران مشروطه دانست که باعث شد در حیات ۵۳ ساله سیاسی خود عهده دار سمت‌های مهمی مانند عضویت در هیات تنظیم و تدوین قانون انتخابات مجلس شورای ملی، وزارت علوم (چهاربار)، وزارت دادگستری (چهاربار)، وزارت فوائد عامه و تجارت (پنج بار)، استانداری آذربایجان (دوبار)، استانداری فارس، وزارت دارایی، نمایندگی مجلس چهارم شورای ملی، وزارت کشور، ریاست دیوان عالی کشور و سرانجام نخست وزیری شد.

درباره ۵۳ سال سیاست ورزی مهدی قلی خان هدایت البته نظرات متفاوت وجود دارد. بسیاری از افراد از او تمجید و برخی رفتار‌های او را تقبیح می‌کنند.

عباس اسکندری درباره او می‌نویسد: «این شخص روزی دموکرات و روزی خود را دهقان و وقتی خود را عقل کل ملت نامید و معروف به سولو بود...، اما همین که از پله حکومت قدم بالا گذاشت چنان تسلیم و خدمتگزار گردید که... نه تنها مسئولیت وزرا از بین رفت بلکه رئیس‌الوزرای مشروطه مستخدم شخصی وزیر دربار [تیمورتاش]شد...»

بلوشر، اما نظری متضاد با اسکندری دارد: «مخبرالسلطنه از شمار ایرانیان محترم روزگار قدیم بود که آلمانی را روان صحبت می‌کرد... وی مردی اندیشمند و ظریف و زیرک بود... و همیشه جانب اعتدال را در سخن نگه می‌داشت»

باری، حضور مهدی قلی خان هدایت از عصر مشروطه در سیاست ایران پُررنگ شد و او را در جایگاه یکی از مهم‌ترین رجلب سیاسی ایران نشاند.

مهدی قلی خان هدایت؛ نخست وزیر عافیت طلب یا سیاستمدار محافظه کار؟

 

مهدی قلی خان هدایت و عصر مشروطه

 

به گزارش رویداد۲۴ مهدی قلی خان هدایت را باید یکی از بازیگران اصلی عصر مشروطه به حساب آورد. در برخی منابع نقل شده است این مخبرالسلطنه بود که در آخرین روز‌های حیات مظفرالدین شاه بر بالین او نشست و با آگاهی دادن او نسبت به پیشرفت ژاپن مشروطه او را به امضای فرمان مشروطیت ترغیب کرد.

مخبرالسلطنه درباره مظفرالدین شاه و تمایل او به مشروطیت و داشتن مجلس می‌نویسد: «مظفرالدین‌شاه مردی بود خوش نیت و مهربان و علیل‌المزاج و طبعاً دموکرات بود... شاه مایل است احوالات ژاپن را از من بپرسد... شاه گفت: ژاپن مجلس دارد. عرض کردم هشت سال است شورای ملی دارد... شبه نیست که ایجاد مجلس در ذهن شاه بود و می‌ترسید اظهار کند... و به قدری ملاحظه می‌کرد که هروقت می‌خواستم از ترقیات ژاپن چیزی بگویم می‌گفت از درخت‌هایش بگو... چهل شب من مجاور گلستان بودم و جهنم می‌گذشت، یک شب پای رخت‌خواب شاه نشستم و از ژاپن حکایت کردم...»

هدایت به سبب سفر با اروپا و سایر نقاط دنیا و قیاس کشور‌های پیشرفته با وضعیت ایران و تفکر در دلایل عقب ماندگی ایران به این نتیجه می‌رسد که جنبش مشروطه راهی است که می‌تواند ایران را به سطح آن کشور‌ها برساند. همین مسائل موجب می‌شود که او در ترغیب مظفرالدین شاه برا امضاء فرمان مشروطیت به جد بکوشد.

هدایت درباره این موضوع می‌نویسد: «مظفرالدین شاه دو سفر به فرنگ رفته است، دنیای آباد را دیده است، میل آبادی ندارد، مانع چیست؟ دیوار جهل و ظلمت اطراف او را گرفته است، از عین‌الدوله، امیربهادر و امثال این‌ها چه انتظار باید داشت، ناصرالملک، صنیع الدوله و امثال این‌ها خانه نشینند، حرف‌شان مفت نمی‌ارزد...»

مخبرالسلطنه و دیگر برادران او (صنیع الدوله و مخبرالملک) در حالی که دوره پادشاهی از هر سمتی رویگردان بودند تلاش زیادی انجام دادند تا مظفرالدین شاه به امضاء فرمان مشروطیت راضی شود. نقش آن‌ها در تنظیم و تصویب قانون انتخابات انکارنشدنی است.

بعد از امضاء فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه انجمنی از طرف دولت که شامل صنیع الدوله، محتشم السلطنه، مشیرالملک، موتمن الملک و مخبرالسلطنه مامور شدند که قانون انتخابات را بنویسند.

برای برگزاری انتخابات مخبرالسلطنه از طرف دولت مامور نظارت بر انتخابات تهران شد. هم‌چنین مخبرالسلطنه نطقی در مجلس شورای ملی و هنگام نصب لوحه سردر مجلس ایراد کرد که پُر از آیات قرآنی در تایید شورا و نفی استبداد است.

هدایت در اوایل مشروطه سمت رسمی نداشت، اما به واسطه این‌که هم در دربار و هم میان مشروطه‌خواهان محبوبیت و مقبولیت داشت عملاً رابط میان دربار و مجلس شد. در زمان محمد علی شاه هم مخبرالسلطنه یکی از چهره‌هایی بود که توانست با تکیه نفوذ و محبوبیت خود برای حفظ مشروطه تلاش کند.

یکی از بحث‌های میان مخبرالسلطنه و محمدعلی شاه درباره افزودن لفظ «مشروعه» به دنبال مشروطه است. درباره این موضوع دو دیدگاه وجود دارد که یکی را خود هدایت و دیگری را احمد کسروی و ملک‌زاده نمایندگی می‌کنند.

هدایت در نوشته‌های خود عنوان می‌کند برای اقناع شاه لفظ «مشروعه» را پیشنهاد می‌دهد. او درباره این موضوع می‌نویسد: «شاه فرمودند مشروطه در دستخط شاه و من نیست، عرض کردم مبلغ الطاف ملوکانه به ملت مژده داده است که شاه مرکب راهوار خوش نشانی است به رعایای خود مرحمت فرمودند... فرمودند مشروطه چرا مشروعه باشد؟... عرض کردم مشروطه اختیار به دست آخوند‌ها می‌دهد. فرمودند کنسطیطوسیون [قانون اساسی یا مشروطیت] باشد. عرض کردم کنسطیطوسیون شامل اصولی است، من جمله آزادی مذهب و باعث دردسر قبله عالم خواهد شد. فرمودند پس چه باید کرد؟ عرض کردم هیچ کار تازه‌ای نباید کرد دست خط بفرمائید، بدیهی است که همان روز شاه مرحوم دست خط صادر فرمودند، مملکت ایران در عداد مشروطه درآمده، منتها لازم بود در اطراف مسئله غور شود. شاه قلم و کاغذ را به من داد به طوری که گفتی بنویس... به هرحال دست خط را با تغییر اندک الفاظ مسوده کردم...»

کسروی و ملک‌زاده البته اعتقاد داشتند که این ماجرا از آن جهت توسط محمدعلی شاه مطرح شده که میان صفوف مشروطه‌خواهان اختلاف ایجاد کند.

هر کدام از این نظرات را که قبول کنیم، فرقی در جایگاه مهدی قلی خان هدایت که تلاش می‌کرد رابطی بین دربار و مجلس باشد ایجاد نمی‌کرد.

خود او درباره قبول چنین جایگاهی می‌گوید: «در نظر جوانان من خیانت کرده‌ام که وکیل نشده‌ام، سبک من این بود که از فرمایشات ملوکانه به صلاح وقت استفاده می‌کردم، به قسمی که شاه و مجلس به جز خیرخواهی، غرضی استنباط نمی‌کردند و حقیقت غرضی هم نداشتم، خیر طرفین را می‌گفتم.»

زمانی که مخبرالسلطنه به عنوان والی آذربایجان انتخاب شد درگیری و کش‌مکش میان شاه و مجلس به اوج خود رسید و سرانجام محمدعلی شاه مجلس را با همکاری قوای روس به توپ بست. این واقعه برای هدایت بسیار گران تمام شد و او را در بهتی عظیم فرو برد.

مخبرالسلطنه درباره این واقعه می‌نویسد: «لکه در تاریخ محمدعلی شاه ماند؛ خانه اُمید ایرانی خراب شد، خانه لیاخوف آباد گشت.»

هدایت در واکنش به این اقدام تند محمدعلی شاه از والی‌گری آذربایجان استعفا داد و اسلحه خانه آن دیار را در اختیار مشروطه‌خواهان قرار داد و به برلین مهاجرت کرد. ملک‌زاده در نوشته‌ها و تاریخ‌نگاری‌های خود این موضوع را تایید می‌کند.

 

مهدی قلی خان هدایت و تلاش برای احیای مشروطیت

 

هدایت پس از مهاجرت به برلین به بازی در قالب همان نقشی که پیش از مهاجرت برعهده داشت پرداخت و کوشید رابطه میان شاه و مجلس را بهبود ببخشد. خودش در این باره می‌نویسد: «از برلن به شاه عرض کردم هرکس هر چه به حضور مبارک عرض کند، اسمش دولت خواهی است، باید ملاحظه بفرمائید کیست و علم و اطلاعش چیست؟ به فکر مملکت است یا در بند استفادات خویش؟ مصلحت ملک و مملکت تباین ندارد؛ کدام امر است که خیر مملکت باشد و خیر شاه نباشد؟ آن‌که شاه را از ملت و ملت را از شاه برنجاند دولتخواه نیست، اگر خائن نباشد در اشتباه است... چاکر با اینکه رانده درگاهم، چون دولت‌خواه شاهم، از برلن لازم دانستم به وظیفه چاکری عرایض صادقانه را به عرض برسانم.»

او، اما تلاش‌های خود را به دربار و شاه محدود نمی‌کند و می‌کوشد با سایر ارکان دولت هم در ارتباط باشد و برای آن‌ها هم از وضع موجود بنویسد.

هدایت به مشیرالسلطنه می‌نویسد: «اگر در ایران عنوان مشروطیت پیش نیامده بود، دولت می‌بایست مشروطه از چوب بتراشد. تصور بفرمائید که دوباره به حکومت دوران جاهلیت برمی‌توان گشت گفته شده است مشروطیت در ایران زود بود و مقدمات چند می‌خواست، منکر نیستم؛ حال امری واقع شده است با زد و خورد بهتر نمی‌شود. دولت باید به هم زبانی و تدبیر با حسن نیت مجلس را اداره کند. مجلس هرگز تقاضایی برخلاف خیر مملکت نمی‌کند و خیرمملکت خیر شاه است، به تشدد غوغا خوابیدنی نیست و اوضاع روز به روز پیچیده‌تر می‌شود و خدا دانست به کجا خواهد رسید.»

از طرف دیگر او علاوه بر شخص شاه و سایر درباریان با مشروطه‌خواهان هم در ارتباط بود و تلاش می‌کرد تا نظرات آنان را هم نسبت به دربار منعطف کند. او با افرادی همچون حسن تقی‌زاده، علی‌اکبر دهخدا و انجمن آزادی‌خواهان استانبول در ارتباط بود. اما مهم‌ترین چهره‌ای که هدایت با او ملاقات کرد سردار اسعد بختیاری بود.

سردار اسعد آن زمان در پاریس حضور داشت و هدایت در برلین. هدایت از برلین به پاریس رفته بود که سردار اسعد بختیاری را ملاقات کرد و نظرات خود را با او در میان گذاشت. هدایت درباره این ملاقات می‌نویسد: «او در پاریس بود من هم از برلن به پاریس رفته بودم... در تهران مراوده با سردار اسعد نداشتم در پاریس رفیق شدیم... اخبار نهضت رشت و اصفهان می‌رسد، روزی به سردار اسعد گفتم... صحبتی با شما دارم... گفتم موقع گشتن در پاریس نیست... بروید به اصفهان و نهضت را اداره کنید.»

بعد از مدتی روند امور به گونه‌ای پیش رفت که مشروطه‌خواهان بر استبداد پیروز شدند. هدایت درباره این موضوع می‌نویسد: «از وزارت داخله در برلن تلگرافی به من رسید که مستقیماً به تبریز بروم. نمی‌دانستم وزارت داخله کیست، جواب ندادم، هفته‌ای گذشت، تلگراف دیگری به امضاء سردار اسعد وزیر داخله رسید، با عهدی که در پاریس داشتیم، جز تسلیم چاره نبود.»

این مکاتبات نشان می‌دهد که مهدی قلی خان هدایت نقش بسیاری پُررنگی در به نتیجه رسیدن مشروطیت و پیروزی مشروطه‌خواهان داشته است.

او بود که با صحبت‌های مداوم خود با مظفرالدین شاه او را متقاعد کرد که فرمان مشروطیت را امضاء کند، نظام نامه انتخاباتی را تهیه کرد و بر انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی نظارت کرد، رابط بین دربار و مجلس شد و تا جایی که امکان داشت اجازه نداد روابط بین مشروطه‌خواهان و دربار قاجار خراب شود با مشروطه‌خواهانی مثل سردار اسعد مذاکره کرد و تلاش کرد آن‌ها را به برافراشته نگه داشتن پرچم مشروطیت ترغیب کند که باید گفت تا حد زیادی موفق بود. مجموع این عوامل نشان می‌دهد مهدی قلی خان هدایت در تثبیت مشروطه نقش زیادی داشت و توانست تا حد زیادی ایران را به سمت حکومتی مدرن سوق دهد.

مهدی قلی خان هدایت مخبر السلطنه؛ نخست وزیر ایران

 

مهدی قلی خان هدایت بعد از عهد مشروطه

 

مهدی قلی خان هدایت البته بعد از کودتای سوم اسفند رضا شاه پهلوی رفتار متفاوتی از خود نشان داد. او یکی از معدود رجال سیاسی ایران بود که از کودتای سوم اسفند حمایت کرد و هزار تومان از حقوق ماهیانه خودش را هم به دولت کودتا بخشید. علت این رفتار را باید در منظومه فکری هدایت جست و جو کرد.

هدایت با وجود گرایش‌های آزادی خواهانه به استبداد هم گرایش داشت. او درباره این طرز تلقی از سیاست می‌نویسد: «وقتی از من پرسیدند، حکومت شما بر اصول مشروطیت است یا استبداد؟ گفتم امر بین امرین و به استبداد نزدیک‌تر است. [پرسیدند] می‌گویند حاکم مشروطه‌ای؟ گفتم راست می‌گویند. [پرسیدند] چطور می‌شود حاکم مشروطه بود و به استبداد حکومت کرد؟ گفتم مردم حاضر نیستند و مشروطه نمی‌فهمند. من لابد هستم، با استبداد حفظ نظم بکنم لیکن در ضمن مردم را به سوی مشروطه سوق می‌دهم، حاکم مستبد شما را از مشروطه منحرف می‌خواهد»

منظور هدایت البته حکومت دیکتاتوری نیست. بلکه نوعی خودکامگی روشنفکرانه است که ضمن حفظ نظم و تمامیت ارضی کشور و رعایت قانون در جهت استقلال گام برمی‌دارد. این نظر هدایت را باید نزدیک به حکومت آریستوکراسی افلاطون که مبتنی بر فیلسوف شاهی بود نزدیک دانست. از همین زاویه است که هدایت به پهلوی اول انتقاد می‌کند و می‌نویسد: «در دوره پهلوی هیچکس اختیار نداشت و تمام امور می‌بایست به عرض برسد و به آن‌چه فرمایش می‌رود رفتار کنند و تا درجه‌ای اختیار نباشد مسئولیت معنی ندارد. [این امر را به] پهلوی خاطرنشان کردم تصدیق مانندی فرمودند لیکن ترتیب اثری دیده نشد»

تفاوت حکومت و سیاست‌ورزی هدایت با رضاخان در این بود که او شکلی از استبداد را می‌خواست که بتواند مردم را به سمت استقلال، آزادی و حقوق فردی و اجتماعی هدایت کند که در راس چنین حکومتی باید فیلسوف/روشنفکر قرار داشته باشد. ولی رضاشاه یک دیکتاتوری مطلقه نظامی را مدنظر داشت که بی‌شباهت به حکومت هیتلر در آلمان نبود. این نگاه به سیاست هدایت را به سوی اعتدال و محافظه‌کاری سوق می‌دهد.

مهدی قلی خان هدایت مخبرالسلطنه اگرچه به توسعه سیاسی و فرهنگی اعتقاد دارد، اما از طرف دیگر معتقد به وجود شرایط زمانی و مکانی برای وقع چنین امری هم هست. به همین خاطر است که توانست در دوره رضاشاه به سمت نخست وزیری ایران هم برسد.

دوره شش ساله صدارت هدایت دوره آرامی بود و او اختیار چندانی از خود نداشت و عملاً و بنا به گفته بسیاری از مورخان کار‌ها به دستور تیمورتاش وزیر دربار قدرتمند رضا شاه اداره می‌شد.

هدایت درباره صدارتش در عهد رضاخان می‌گوید: «در دوره پهلوی هیچکس اختیار نداشت. تمام امور می‌بایست به عرض برسد و به آنچه فرمایش می‌رفت، رفتار شود.»

هم‌چنین زمانی که از این منصب استعفا می‌داد در شرح استعفایش برای رضاشاه می‌نویسد: «به شاه عرض کردم تا تیمورتاش بود فرمودید قول تیمور قول من است. بعد از تیمور، هر وزیری هر مطلبی به هیات آورد گفت به عرض رسیده و تصویب شده است.»

هرچند برخی از تاریخ‌نگاران اعتقاد دارند هدایت این چنین هم بی‌اختیار نبوده و خودش ماجرا‌های دوره صدارتش را این‌گونه نقل کرده تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند و همه اتفاقات را به گردن رضاشاه بیندازد. چه آن‌که هسته مرکزی کتاب خاطرات و خطرات او این موضوع است که در زمان زمامداری رضاشاه همه تصمیم‌ها متوجه رضاشاه بوده و همین مسئله باعث شده برخی از نویسندگان مانند عباس اسکندری او را به عافیت طلبی متهم کنند.

مهدی قلی خان هدایت در دسته سیاستمداران محافظه کار ایرانی قرار می‌گرفت که تلاش کرد ضمن برپایی یک حکومت مدرن از سنت هم غافل نشود و میان استبداد و آزادی تفاهمی ایجاد کند. روند تاریخی و بر سرکار آمدن رضاشاه نشان می‌دهد در برپایی حکومت آریستوکرات مدنظرش موفق نشد و استبداد یک سره جای مشروطه را گرفت و ایران به مسیری رفت که ربطی به آرمان‌های مشروطه‌خواهان نداشت.

 

مکتوبات مهدی قلی خان هدایت مخبر السلطنه

 

هدایت علاوه بر این‌که یک رجل سیاسی بود نویسنده و روشنفکری پُرکار هم به حساب می‌آمد. مهم‌ترین تالیف او کتاب خاطرات و خطرات است. او می‌نویسد: [این کتاب] توشه‌ای از خاطرات شش پادشاه و گوشه‌ای از دوره زندگی من است که علاوه بر تحلیل تاریخ، برخی وقایع تاریخی را هم به خوبی ثبت و ضبط کرده است.

از او دیوان شعری هم در قالب مثنوی باقی مانده است که ضمن بیان دیدگاه‌‎های اخلاقی، سیاسی، فلسفی و اجتماعی از تجربه سفر‌های خود می‌نویسد و آراء برخی متفکران غربی را هم نقد می‌کند. فوایدالترجمان در تعلیم زبان فرانسه، دستور سخن در صرف و نحو زبان فارسی، مجمع الادوار در علم موسیقی قدیم و جدید، تحفه الاریب در عروض و بدیع، تحفه الفلاک در علم هیئت، تحفه الافاق در تاریخ و جغرافیای اروپا، چنتان مخبری در مباحث متفرقه، سفرنامه مکه، بستان ادب در گزیده شعر‌های خوب، جبر و مقابله و هندسه و مثلثات، تعلیم الاطفال در آموزش الفبا، یک سلسله حکایت نظم و نثر برای کودکان، رساله‌ای در منطق و رساله‌ای در تصوف از دیگر آثار هدایت است. گزارش ایران در چهار جلد که به تاریخ ایران از پیش از اسلام تا دوران مولف می‌پردازد از دیگر آثار هدایت است که سندیت تاریخی محکمی دارد و ماجرای گفتگو در قهوه‌خانه که در واقع جزوه‌ای است به سبک قهوه خانه سورات نوشته برناردو دو سن پیر که ماجرای گفتگوی چند مسافر در یکی از شهر‌های خاور دور شرح می‌دهد و عقاید و آرای رایج در زمان هدایت را مورد بررسی قرار می‌دهد.

مهدی قلی خان هدایت در سال ۱۳۳۴ هجری شمسی در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.

منابع:
پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام/ مسعود مرادی و سمیه خانی پور/ پاییز و زمستان ۱۳۹۴/شماره ۱۷
شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران/ جلد سوم / باقر عاقلی
طلوع مشروطیت به کوشش امیر اسماعیلی
تاریخ ایران مدرن/ یرواند آبراهامیان/ ترجمه ابراهیم فتاحی/ نشر نی
خاطرات و خطرات: توشه‌ای از خاطرات شش پادشاه و گوشه‌ای از زندگانی من/ جلد دوم/ انتشارات زوار 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان