تاریخ انتشار: ۱۲:۲۲ - ۲۹ اسفند ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
گزارش رویداد۲۴ به مناسبت ۲۹ اسفند؛

داستان ملی شدن صنعت نفت ایران / اعتراضاتی که به یک مطالبه ملی انجامید

رویداد۲۴ به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت در گزارشی به سیر تاریخی تاثیر نفت در ایران پرداخته و نشان داده چه عواملی باعث شد تا نفت ایران ملی شود.

ملی شدن صنعت نفت

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: نفت در قرن نوزدهم میلادی اهمیت فراوانی پیدا کرد. در انقلاب صنعتی، صنعت نساجی زودتر از انواع دیگر صنایع رشد کرده بود که در این صنعت نفت کاربرد بسیاری داشت. در قرن بیستم میلادی نیز خودرو‌های شخصی و هواپیما‌ها و کشتی‌های بسیاری ساخته شد که سوخت پایه آن‌ها نفت بود.

در میان تمام کشور‌ها نیز بریتانیا بیش از همه به نفت نیاز داشت چرا که هم زودتر از دیگر کشور‌ها صنعتی شده بود و هم در جریان جنگ جهانی دوم، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس دستور داده بود کشتی‌های بریتانیایی سوخت نفتی را جایگزین سوخت زغال سنگ کنند. این نیاز عینی، بریتانیا را بر آن داشته بود که در کشور‌های نفت‌خیز نفوذ کند و دست به استثمار آن‌ها بزند که یکی از آن کشور‌ها ایران بود.

شرکت دارسی و امتیاز نفت ایران

ماجرای نفت در ایران با امتیاز دارسی آغاز شد. در سال ۱۲۸۰ شمسی، ویلیام ناکس دارسی امتیاز کشف، استخراج و فروش نفت ایران را از مظفرالدین‌شاه گرفته بود. البته این قرارداد امتیاز نفت استان‌های هم مرز با روسیه را شامل نمی‌شد.

دارسی امتیاز خود را به شرکت نفت «برمه-انگلستان» فروخت و یک سال بعد از آن شرکت «پرشیا-انگلیس» تاسیس شد. در سال ۱۲۸۷ اولین چاه نفت ایران در حوالی مسجد سلیمان کشف شد.

در سال ۱۳۱۴ که رضا شاه نام پرشیا را به ایران تغییر داد، نام شرکت پرشیا-انگلیس نیز به «ایران-انگلیس» تغییر کرد. این شرکت در آن زمان به یکی از هفت شرکت بزرگ جهان تبدیل شده بود و پس از جنگ جهانی دوم اهمیتی حیاتی برای بریتانیا داشت چرا که با شش میدان نفتی روزانه بیش از ۳۵۷ هزار بشکه نفت تولید می‌کرد و سالانه ۲۴ میلیون پوند مالیات به دولت بریتانیا می‌داد و همچنین ۹۲ میلیون پوند ارز وارد خزانه کشور انگلستان می‌کرد؛ این ارقام در شرایط بد اقتصاد بعد از جنگ بسیار قابل توجه بود. این اهمیت برای ایرانیان دو چندان بود چرا که بزرگترین پالایشگاه نفت در جهان را در آبادان ایجاد کرده بودند و شرکت نفت «ایران-انگلیس» بزرگ‌ترین کارفرمای صنعتی در کشور محسوب می‌شد که بیش از ۶۳ هزار کارگر صنعتی داشت.

اما در این میان سهم ایرانیان بسیار ناچیز بود: بنا بر قرارداد دوم دارسی ۲۰ درصد درآمد شرکت متعلق به دولت ایران بود در حالی که این ۲۰ درصد را با کسر مالیات و اغلب با تاخیر بسیار به ایرانیان پرداخت می‌کردند. این همه در شرایطی بود که مکزیک در همان زمان صنعت نفت خود را ملی کرده بود و کشور‌هایی مانند ونزوئلا، کویت و عربستان قرارداد‌های ۵۰ درصدی با پیمانکاران خارجی داشتند.

در اواخر دهه ۳۰ میلادی مطبوعات ایران مدام از این موضوع می‌نوشتند که در تمامی این سال‌ها سهم ایرانیان از ذخایر نفت زیر پایشان تنها و تنها ۱۰۵ میلیون پوند بوده در حالی که ۱۷۰ میلیون پوند مالیات تنها به دولت بریتانیا داده شده است.

از طرفی آمریکا نیز در این ماجرا ذی‌نفع بود چرا که بریتانیا در عوض بدهی‌های جنگی که به ایالات متحده داشت نفت را با قیمت بسیار کمتر از قیمت جهانی به ایران می‌فروخت. اما خود ایرانیان مجبور بودند نفت را به قیمت جهانی از بریتانیا خریداری کنند.

اولین اعتصابات کارگران نفت در ایران

عامل دیگر نارضایتی به تبعیض گسترده نژادی و طبقاتی بین کارگران ایرانی و غیر ایرانی بازمی‌گشت. شرکت با فارسی زبان‌ها قرارداد دائم نمی‌بست و اجازه نمی‌داد کارگران از سطح کارگران ساده بالاتر بروند و کارگران ماهر را از هند و فلسطین استخدام می‌کرد. در حالی کارکنان بریتانیایی شرکت در خانه‌های مجلل با آشپز و خدمتکار زندگی می‌کردند، کارگران ایرانی در حلبی‌آباد‌های آبادان سکنی گزیده بودند و دستمزد و تغذیه و بهداشت بسیار نامطلوبی داشتند. این نابرابری به حدی بود که خود کارگران بریتانیای در نامه‌ای به لندن از نگاه نژادپرستانه‌ی شرکت به ایرانیان شکایت کردند.

در سال ۱۳۰۸ شمسی کارگران دست به اولین اعتصاب خود زدند و متاثر از گروه‌های زیرزمینی چپ خواستار حق مسکن، دستمزد روزانه، ساعات کار روزانه ۸ ساعت و حق تشکیل اتحادیه مستقل شدند، اما شرکت به سرعت این اعتصاب‌ها را سرکوب کرد و از شاه به خاطر همیاری و کنترل اوضاع تشکر کرد.

گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ موجب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر محمد مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد و در راس مبارزات ملی شدن صنعت نفت ایران قرار داشت.

با رشد جنبش ملی شدن نفت، محافل وابسته برای سرکوب جنبش تلاش‌های تازه‌ای را آغاز کردند و هم‌زمان، فشار‌های سیاسی و اقتصادی از جانب انگلیس فزونی گرفت و با اعزام ناوگان جنگی به خلیج فارس، این فشار‌ها ابعاد نظامی یافت. در چنین موقعیتی کارگران با اعتصاب‌ها، موقعیت دکتر مصدق را مستحکم‌تر کردند.

اعتصاب بزرگ بعدی در تیر ماه ۱۳۲۵ با حضور بیش از ۸۰ هزار کارگر رخ داد و به سراسر مراکز نفت‌خیز جنوب گسترش یافت. در میانه تظاهرات زنی که نامش را نمی‌دانیم یک سخنرانی تاریخی ایراد کرد: «رفقا، نفت برای ما در حکم جواهر است باید این جواهر را پس بگیریم وگرنه انسان‌های بی ارزشی هستیم.»

این سخنرانی اولین مطالبه عمومی برای ملی کردن صنعت نفت بود. این اعتصاب‌ها از لحاظ مضمون، خواست‌های سیاسی و صنفی و نیز از نظر شرکت‌کنندگان در تاریخ جنبش کارگی ایران بی‌سابقه بود.

مطالبات اعتصاب‌کنندگان عبارت بود از: برکناری مصباح فاطمی استاندار خوزستان، اجرای کامل قانون کار، خلع سلاح عشایر خوزستان که در خدمت شرکت نفت بودند و جلوگیری از دخالت‌های شرکت نفت در امور سیاسی ایران. دولت برای در هم شکستن اعتصاب حکومت نظامی اعلام کرد.

عشایر مسلح جنوب به تحریک شرکت نفت «ایران-انگلیس» به کارگران اعتصابی یورش بردند، ۴۷ نفر از کارگران جان باختند و ۷۰ تن نیز زخمی شدند. دولت بریتانیا دو کشتی جنگی به ایران ارسال کرد که در بندر آبادان پهلو گرفتند.

در تیر ماه همان سال، شرکت برای دستیابی به سود بیشتر، مزد روز جمعه را لغو کرد و بحران شدت گرفت. این بار ۶۵ هزار نفر از کارگران پالایشگاه و میادین نفتی در خوزستان اعتصاب کردند. اعتصاب کنندگان شامل تکنیسین‌ها، دفترداران، معلمان و حتی آشپز‌های خانه‌های انگلیسی را شامل می‌شد. بسیاری از کارگرن دستگیر شدند، اما شرکت در نهایت پذیرفت دستمزد‌ها را بالا ببرد و حقوق روزجمعه را بپردازد. اما تبعیض بین کارگران انگلیسی و ایرانی همچنان باقی بود.

مجموعه این اتفاقات و خصم دیرینه ایرانی‌ها نسبت به استعمارگران انگلیسی دشمنی ایرانیان با دولت بریتانیا را بیش از پیش کرده بود. استعمارگر دیگر روسیه تزاری بود که تا آن زمان همواره نقش منفی در ایران بازی کرده بود و اقداماتش حتی بیش از دولت بریتانیا علیه منافع ملی ایران بود با این حال بعد از انقلاب کمونیستی اکتبر، روسیه تمام امتیازات استعماری خود را در ایران لغو کرد و بسیاری امتیاز‌های مفید نیز به ایران تفویض کرد. این امر باعث خوش‌بینی ایرانیان به شوروی و باعث اقبال حزب توده در میان مردم شد.

اینک تنها دشمن بزرگ ایرانیان بریتانیا بود البته کمی بعد‌تر اتحاد شوروی نیز در ماجرای اعطای امتیاز نفت شمال تاحدی تصویر مطلوب خود در دیده‌ی ایرانیان را خدشه‌دار کرد. مجموعه آن رخداد‌ها فضا را برای خیزش یک جنبش ملی که منتقد هر دو کشور بود آماده می‌کرد.

تصاویر کودتای 28 مرداد


بیشتر بخوانید: ریشه‌های کودتای ۲۸ مرداد؛ از شکل‌گیری صنعت نفت تا حصر مصدق


نقش جبهه ملی و گروه‌های چپگرا در ملی شدن صنعت نفت

به گزارش رویداد۲۴ در سال ۱۳۲۸ و در انتخابات مجلس شانزدهم از همان آغاز رزم‌آرا رئیس ستاد ارتش تلاش کرد تا نیرو‌های نزدیک به خود را به مجلس بفرستد. مصدق و یارانش در جبهه ملی برای رویارویی با تقلب، به دربار متحصن شده و از شاه درخواست کردند جلوی دخالت ارتش در سیاست را بگیرد. این انتخابات با پیروزی رزم‌آرا که بعداً با رأی همین مجلس به نخست‌وزیری رسید به پایان رسید؛ ولی با پشتیبانی سرلشکر زاهدی رقیب دیرینه رزم‌آرا در مقام رئیس شهربانی و حمایت ضمنی شاه که آن زمان رزم‌آرا را دشمن درجه یک خود می‌دید، صندوق‌های ساختگی آرا تهران باطل شده و در نوبت دوم انتخابات تهران، اقلیت جبهه ملی با رهبری مصدق با کسب هشت کرسی از دوازده کرسی تهران به مجلس راه یافتند.

در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس به شدیدترین شکل به رویارویی با نخست‌وزیر رزم‌آرا که قصد مصالحه با انگلیس در جریان نفت را داشت، پرداخت. رزم‌آرا چنین استدلال می‌کرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم. همین باعث شد تا او را به عنوان یک خائن به منافع ملی ایران معرفی کنند.

بیرون از مجلس نیز جریان‌های گوناگون کشور از دربار تا اسلامگرایان تندرو ائتلافی ضد رزم‌آرا ایجاد کرده بودند. مصدق در آن دوران در مجلس و در مقام مخالفت با رزم‌آرا و انتقاد از برکناری سرلشکر زاهدی از ریاست شهربانی توسط رزم‌آرا، می‌گوید: «آن روزی که ما گفتیم باید شهربانی رئیسش منفصل نشود و موازنه سیاسی برقرار باشد برای این بود که ارتش دخالت در کار مملکت نکند و ارتش برود به وظیفه نظامی و ارتشی خود عمل بکند نه اینکه ارتش رئیس شهربانی را بردارد و یک ارتشی و یک افسری را در آن جا بگذارند که به تمام معنی تابع حکم ستاد ارتش باشد. خدا شاهد است اگر ما را بکشند. پارچه پارچه بکنند، زیربار حکومت این جور اشخاص نمی‌رویم وحدانیت نیت حق خون می‌کنیم، خون می‌کنیم، می‌ریزیم، و کشته می‌شویم (با عصبانیت) اگر شما نظامی هستید من از شما نظامی‌ترم می‌کشم همین‌جا شما را می‌کشم.»

رزم‌آرا اگرچه لایحه قرارداد الحاقی نفت را از مجلس پس گرفت، ولی مخالفت‌ها با او ادامه یافت تا اینکه در روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ سپهبد حاج علی رزم‌آرا در مسجد شاه تهران کشته شد. در این باره دو روایت وجود دارد. یکی اینکه خلیل طهماسبی که پس از دستگیری در همان لحظه خود را عبدالله موحد رستگاری معرفی کرد، این کار را کرد.  فداییان اسلام، گروه اسلامگرای وابسته به نواب صفوی، که آن زمان در اتحاد با آیت الله کاشانی و جبهه ملی بود، همان روز مسئولیت آن را به عهده گرفت. او پس از تصویب قانونی در مجلس شورای ملی مبتنی بر عفو قاتل رزم آرا به پیشنهاد شمس قنات‌آبادی و توشیح شاه آزاد شده و پس از کودتای ۲۸ مرداد، که دوباره بازداشت شد، قتل را منکر گشت. بنابر روایت فداییان اسلام، رزم‌آرا، هیچ اختلافی با شاه نداشت و شاه دشمن ملی شدن نفت بود.

روایت دیگر آن است که اگرچه خلیل طهماسبی قصد این کار را داشت، ولی در واقع گلوله او به رزم‌آرا نخورد، بلکه نخست‌وزیر ایران با گلوله‌ای با کالیبر بزرگ مربوط به یک اسلحه کلت کمری که تنها در اختیار ارتش بود، کشته شده است؛ و ضارب واقعی یک گروهبان ارتش از محافظان رزم آرا که با هماهنگی دربار و شخص اسدالله علم این قتل را انجام داده‌است.

بنابر روایت دوم، در آن مقطع، شاه مخالف رزم‌آرا بوده و از آن می‌ترسیده که رزم آرا کودتا کرده و قدرت را در دست بگیرد. مصدق در خاطرات خود می‌گوید: «قاتل رزم‌آرا هرکه بود رفع کدورت از ذهن اعلی حضرت کرد.»

فردای قتل رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد. قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی تصویب شد.

متن پیشنهاد تصویب شده: «به‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.»

مجلس سنا این پیشنهاد را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد. به همین سبب روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به عنوان روز تاریخی ملی‌شدن صنعت نفت ایران در حافظه ملت ایران باقی ماند. مناسبتی که هم پیش از انقلاب ۵۷ و هم پس از آن گرامی داشته می‌شود.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
United States of America
|
۲۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۲
0
1
اولین قراردادی که شرکت نفت دارسی با ایرانی ها بست قرارداد کنسرسیوم اولیه یا لانگلو وبختیاری بود.بعد از سال 1927یا 6شمسی قرداد دیگری با نام ایران انگلیس بست هیچ ربطی به تغییر نام ایران توسط انگلیس نداشت.اقای علیرضا نجفی رضاشاه اسم ایران رو بعد از سال16تغییر به ایران داد.
نظرات شما
پیشخوان