تاریخ انتشار: ۰۹:۱۶ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ به بهانه اکران فیلم «خوب، بد، جلف»

پیمان قاسم‌خانی؛ سرمایه‌ سرگرمی‌سازی سینما ایران

قاسم‌خانی یکی از سرمایه‌های سرگرمی‌سازی در سینمای ماست. سینمایی که فقدان سرگرمی یکی از معضلات مهم آن است به وجود امثال قاسم‌خانی نیاز دارد تا بتواند هم به لحاظ اقتصادی رشد کند و هم کمدی‌های خوش‌ساختی مثل ورود آقایان ممنوع را جایگزین نمونه‌های نازل این ژانر نماید.
رویداد۲۴-پیمان قاسم‌خانی خیلی دیر و پس از سال‌ها فیلم‌نامه نویسی به فکر ساخت اولین فیلمش افتاده. فیلمی که هر چند اثر شاخصی محسوب نمی‌شود اما توانسته به تمام اهدافی که از پیش برای خود تعیین کرده برسد. خوب بفروشد، لحظات مفرحی برای تماشاگران رقم بزند و کاری کند که قاسم‌خانی به عنوان یک کارگردان پذیرفته شود.

اما پیش از ساخت خوب‌ ، بد ، جلف قاسم‌خانی نویسنده‌ای زبردست و خوش قریحه در عرصه سینما و تلویزیون کشور به حساب می‌آمد. نویسنده‌ای که توانست فردیتش را ضمن کار با غولی مثل مهران مدیری حفظ کند و امضای شخصی خودش را در نوشته‌هایش داشته باشد.

تبحر و چیره‌دستی قاسم‌خانی به حدی بود که پس از جدایی او از مدیری، مدیری دیگر نتوانست اثر طنز شاخصی در تراز آن‌چه با قاسم‌خانی خلق کرده بود بسازد. 

تبحر قاسم‌خانی در نوشتن فیلم‌نامه‌های طنزآمیز به حدی بالا بوده و هست که بسیاری از آثاری که از روی نوشته‌های او ساخته شده‌اند بیشتر فیلم او هستند تا کارگردان. ردپای پررنگ قاسم‌خانی را می‌توان در آثاری همچون ورود آقایان ممنوع، نقاب و مکس ملاحظه کرد.

آثاری که بیش از آن‌که محصول خلاقیت کارگردان باشند محصول نبوغ و تبحر قاسم‌خانی هستند. قاسم‌خانی حتی زمانی که کنار نام‌های بزرگ قرار گرفته فردیت خودش را به عنوان نویسنده به خوبی حفظ کرده و توانسته هم‌پای کارگردان و بازیگران در ساخت یک محصول آبرومند سینمایی سهیم باشد.

مارمولک، نان، عشق و موتور1000 و طبقه حساس چنین آثاری هستند. قاسم‌خانی کارش را با حضور در کلاس‌های فیلمنامه‌نویسی مرکز آموزشی باغ فردوس آغاز کرد. راز و رمز و فنون نوشتن را در آن‌جا آموخت و فعالیت رسمی‌اش در سینما را با فیلم من زمین را دوست دارم در سال 1372 در سینما آغاز کرد.

ردپای علائق قاسم‌خانی را می‌توان در همین اولین نوشته سینمایی‌اش به خوبی ملاحظه کرد. خلق یک دنیای فانتزی که برای گرفتن خنده از تماشاگر بیش از هر چیز روی عناصر اغراق آمیز تاکید می‌کند و سعی دارد داستانی غیررئالیستی تعریف کند از جمله این عناصر هستند.

قاسم‌خانی بعد از این تجربه فیلم‌نامه بوی خوش زندگی را برای ابولحسن داوودی بازنویسی کرد و در فیلم عاشقانه علیرضا داوودنژاد به عنوان بازیگر حضور به هم رسانید. 

این دو تجربه دستاورد چندانی برای قاسم‌خانی به همراه نداشت. خصوصاً تجربه بازیگری که یک فاجعه تمام عیار محسوب می‌شد و آنقدر بد بود که قاسم‌خانی تا سال‌ها قید بازی در فیلم‌های سینمایی را بزند. سال 1376 قاسم‌خانی به تلویزیون آمد و سریال فراموش‌شده گالری9 را نوشت.

اما در سال 1377 بود که با نوشتن  فیلم‌نامه مشترک دختری با کفش‌های کتانی بار دیگر نامش بر سر زبان‌ها افتاد. فیلم که متاثر از فضای فرهنگی پس از دوم خرداد ساخته شده بود به نوعی اثری خط‌شکن به حساب می‌آمد. 

دختری با کفش‌های کتانی یکی از اولین فیلم‌هایی بود که فرار دختران از خانه را دست‌مایه خود قرار داده بود. هر چند که فیلم در بازبینی‌مجدد و پس از هجده سال قدری کهنه به نظر می‌رسد اما همچنان فیلم مهمی است و یادآور دوره‌ای مهم در حیات فرهنگی/سیاسی ایران زمین.

بعد از نوشتن دختری با کفش‌های کتانی قاسم‌خانی به تلویزیون بازگشت و چندین قسمت از مجموعه هتل مرضیه برومند را نوشت. مجموعه‌ای جذاب و شیرین که بیش از هر عنصر دیگری ردپای خود برومند در جای جای سریال به چشم می‌خورد.

پس از آن با نوشتن چند قسمت از سریال خانه ما بخشی دیگر از علائق خود در ژانر فانتزی را پیگیری کرد تا آن‌که در سال 1380 همراه با ابولحسن داوودی فیلم‌نامه کمدی بسیار موفق نان، عشق و موتور 1000 را نوشت. فیلم یک تلفیق بسیار موفق از عناصر فانتزی، مسائل سیاسی روز و داستانی شبه رمانتیک به حساب می‌آمد و پر بود از شوخی‌های تصویری درخشانی که نوشتنشان کار هر کسی نیست.

فیلم اکران بسیار موفقی داشت و توانست بحث‌های فراوانی را میان اهالی سینما و منتقدان برانگیزد. اما سال 1381 را می‌توان سال اوج‌گیری قاسم‌خانی نامید. همراهی با مهران مدیری به عنوان اصلی‌ترین قطب طنز تلویزیون و خلق دنیای خیالی برره در سریال پاورچین چنان نقطه اوجی را برای قاسم‌خانی و مدیری رقم زد که تا سال‌ها هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند به آن نزدیک شوند. 

قاسم‌خانی با خلق دنیای خیالی برره توانست نیشترهای عمیقی به خلقیات منفی ایرانیان بزند و عادات و رفتارهای غلط ما را به شدت نکوهش نماید. رفتارهایی مثل پاچه‌خواری، زیر آب زنی و دروغگویی که به وفور در جامعه ایران دیده می‌شد برای اولین بار و با صراحتی کم‌نظیر پیش چشم مخاطب قرار گرفت.

از طرف دیگر قاسم‌خانی با خلق تیپ‌های به شدت جذاب توانست طیف‌های مختلف فکری در ایران را نمایندگی کند تا همه مردم بخشی از رفتارهای غلط‌شان را در سریال ببینند و با آن به شدت همذات‌پنداری کنند. اما بعد از این سریال قاسم‌خانی یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌نامه‌هایش را به سفارش منوچهر محمدی نوشت.

مارمولک که برای اولین بار باب شوخی با لباس روحانیت را گشوده بود و سعی داشت تا در مرز خطوط قرمز حرکت کند و به نرمی از آن‌ها عبور نماید. قاسم‌خانی در کنار پرویز پرستویی و کمال تبریزی نقش به سزایی در تالیف این اثر داشت و بار به ثمر نشستن بسیاری از شوخی‌های فیلم به روی دوش متن قاسم‌خانی بود.

هر چند فیلم چند گاف وحشتناک روایی داشت اما انقدر شوخی‌هایش به جا بود و داستانش را به گرمی تعریف می‌کرد که مخاطب لحظه‌ای به اشتباهات روایی‌اش فکر نکند و از آن استقبال خیره‌کننده‌ای نماید. فیلم‌نامه بعدی قاسم‌خانی هم اثر پرفروشی از کار درآمد. مکس یک کمدی موزیکال وطنی بود که دست‌مایه‌های سیاسی فراوانی را درون خودش می‌پروراند.

این فیلم که لحظات طنزآمیز خودش را بر مبنای تضاد مکس با موقعیتی که در آن قرار گرفته بنا نهاده بود به فیلمی پرفروش تبدیل شد. فیلمی که برخی از لحظات طنزآمیز آن مثل برگزاری جلسه هیئت دولت به صورت موزیکال از یاد نرفتنی است. نقاب هم اثری جذاب و متفاوت در کارنامه قاسم‌خانی به حساب می‌آمد. اثری که کمدی نبود و یک تریلر جذاب با نگاه به نمونه‌های هالیوودی به حساب می‌آمد. فیلم چند توئیست و پیچ داستانی غافلگیرکننده دارد که به تماشاگر رو دست می‌زند و او را شوکه می‌نماید. در این فیلم بر خلاف آثار قبلی قاسم‌خانی با پایانی تلخ مواجه هستیم که شخصیت‌های اصلی در آن کشته می‌شوند. 

قاسم‌خانی بعد از نوشتن فیلم‌نامه نقاب چند سالی از فضای سینما جدا شد و به تلویزیون بازگشت. بازگشت قاسم‌خانی به تلویزیون مساوی بود با خلق یکی دیگر از آثار طنز تلویزیونی موفق او و مدیری. شب‌های برره که به ریشه‌ها و نحوه زیست مردم دنیای خیالی برره در گذشته می‌پرداخت. این سریال توانست خیلی زود مخاطبین انبوهی را جذب کند و بسیاری از تکیه کلام‌های مورد استفاده در این سریال به سرعت بین مردم رایج شد. این تکیه کلام‌ها در زمان پخش سریال به قدری بین مردم متداول گشت که برخی اساتید زبان فارسی به سریال معترض شدند و در برابر آن موضع گرفتند و اعلام کردند این سریال در صدد آسیب زدن به زبان فارسی است.

 سال بعد قاسم‌خانی مجموعه آیتمی فضانوردان را برای شبکه خانگی نوشت و کارگردانی کرد. باغ مظفر و مرد هزار چهره ادامه همکاری موفقیت‌آمیز زوج مدیری/قاسم‌خانی به حساب می‌آمد. از باغ مظفر استفاده خلاقانه تیم نویسندگان از مباحث تبلیغاتی بیش از هر چیز در خاطر‌ه‌ها باقی مانده است. اما مرد هزار چهره که اقتباس آزادی از یک رمان ترکی به حساب می‌آمد بار دیگر موفقیت عظیمی را برای تیم مدیر/قاسم‌خانی رقم زد.

استفاده از تم امتحان پس داده یک غریبه در موقعیت‌های غلط اینجا هم جواب داد و مسعود شصت‌چی به عنوان یک انسان آداب‌دان و تا حدی بی‌عرضه که در موقعیت‌های اشتباهی قرار می‌گیرد توانست بار دیگر دل مخاطبان را به دست بیاورد و سریال را بدل به موفق‌ترین سریال نوروز آن سال نماید. در سال 1388 سرانجام طلسم غیبت قاسم‌خانی در سینما شکسته شد و او با سن‌پطرزبوگ به عنوان نویسنده و بازیگر به سینماها بازگشت. بازگشتی که می‌توان به آن عنوان نسبتاً موفقیت آمیز را اهدا کرد. 

مشکل فیلم‌نامه سن‌پطرزبورگ آشفتگی آن است. تعدد داستانک‌ها به این فیلم‌نامه آسیب جدی وارد آورده و نویسنده نتوانسته قصه منسجمی را برای مخاطبان خود تعریف کند. از طرف دیگر این فیلم قاسم‌خانی بازیگر را هم به مردم معرفی کرد. بازیگری که این‌بار بر خلاف فیلم عاشقانه خوب بازی می‌کرد. قاسم‌خانی سرپرستی نویسندگان سریال رامبد جوان را در همین سال  به عهده گرفت. سریالی که به خوبی توانست در قالبی فانتزی دغدغه‌های مهمی را در زمینه حقوق شهروندی و محیط زیست را مطرح کند. 

سال 1389 هم سال موفقیت‌آمیزی برای قاسم‌خانی بود. نوشتن سریال موفق ساختمان پزشکان و کمدی بسیار خوب ورود آقایان ممنوع که اولی با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شد و دومی به یکی از پرفروش‌ترین آثار سینمایی سال بدل شد موفقیت بزرگی را برای قاسم‌خانی رقم زد. قاسم‌خانی در سال 1391 بار دیگر بازیگری را تجربه نمود که حاصل این تجربه حضور نسبتاً موفقیت آمیز در فیلم آقای محمودی و بانو بود.بعد از نوشتن طبقه حساس که دستاوردی برای او و تبریزی محسوب نمی‌شد او در تلویزیون سریال موفق پژمان را نوشت که نان موقعیت به شدت بکر و پرداخت درست این موقعیت را می‌خورد.

قاسم‌خانی توانست در این سریال زوایای پنهان زندگی یک فوتبالیست به آخر خط رسیده را در قالب طنز به خوبی نشان دهد.بعد از مشاوره در یکی دو پروژه تلویزیونی قاسم‌خانی عظمش را برای کارگردانی اولین فیلمش جزم کرد.خوب، بد، جلف اولین تجربه کارگردانی قاسم‌خانی به عنوان آخرین دستاورد سینمایی او هم‌اکنون روی پرده سینماهای کشور است.

فیلمی که شاید ضعف‌های متعددی داشته باشد اما مانند تمام آثاری که قاسم‌خانی نوشته و کارگردانی کرده در ارتباط با مخاطب بسیار موفق بوده و توانسته به فروشی رویایی دست پیدا کند. 

قاسم‌خانی یکی از سرمایه‌های سرگرمی‌سازی در سینمای ماست. سینمایی که فقدان سرگرمی یکی از معضلات مهم آن است به وجود امثال قاسم‌خانی نیاز دارد تا بتواند هم به لحاظ اقتصادی رشد کند و هم کمدی‌های خوش‌ساختی مثل ورود آقایان ممنوع را جایگزین نمونه‌های نازل این ژانر نماید.

نظرات شما
پیشخوان