صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 18
کد خبر: ۲۳۶۵۸۵
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۴ - ۰۹ آبان ۱۳۹۹

آبرویم را در جشن تولد باغ به جلال باختم

روزی که در محل کارم به پسری جوان دل باختم، هیچ گاه فکر نمی‌کردم که این آشنایی در فضای مجازی، در مدت کوتاهی به جایی می‌رسد که آبرو و حیثیتم در خطر قرار می‌گیرد و همه پس انداز‌های کارگری ام را نیز از دست می‌دهم و ...

رویداد۲۴ دختر ۲۳ ساله‌ای به نام منیژه که برای جلوگیری از یک رسوایی بزرگ و دریافت پول‌های به یغما رفته اش دست به دامان قانون شده بود، در حالی که بیان می‌کرد یک عشق هوس آلود آرزوهایم را به خاکستر یأس تبدیل کرد، درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: تحصیلات دانشگاهی ام که به پایان رسید در یکی از مراکز تجاری مشهد و در زمینه فروش قطعات رایانه و لوازم جانبی گوشی تلفن همراه مشغول کار شدم.

مدتی بعد با پسری در فضای مجازی ارتباط برقرار کردم که او نیز در همان مرکز خرید مشغول کار بود. این ماجرا با یک چت ساده احوال پرسی در یکی از شبکه‌های اجتماعی شروع شد و خیلی زود به دیدار‌های حضوری کشید. دیگر در روز‌های تعطیل بیرون می‌رفتیم و گاهی ساعت‌های بیکاری را در کنار هم سپری می‌کردیم. این رابطه عاطفی به جایی رسید که من دیگر آینده خودم را در کنار او می‌دیدم.
بیشتر بخوانید: تجاوز وحشیانه به دختر ۱۲ ساله / راننده تاکسی اینترنتی مست بود!
هنوز چند ماه بیشتر از این آشنایی نگذشته بود که روزی «جمال» مرا به باغی در حاشیه شهر دعوت کرد تا غافلگیرم کند. او برای من در آن باغ اجاره‌ای جشن تولد گرفته بود. آن روز من که دیگر به قصد ازدواج با او وارد رابطه غیراخلاقی شده بودم، خیلی آزادانه اجازه دادم تا از من و خودش فیلم و عکس‌های خصوصی تهیه کند. این گونه بود که به بهانه «خاطرات ماندگار» تعداد زیادی فیلم و عکس با صحنه‌های زننده و غیراخلاقی در گوشی تلفن همراهش ثبت کرد. بعد از این ماجرا بود که از من خواست مبلغی پول به او بدهم. من هم بی درنگ همه پس انداز یک ساله ام را که ۹ میلیون تومان بود به حسابش واریز کردم، چرا که این مبلغ در حساب بانکی ام وجود داشت و از سوی دیگر هم من او را همسر آینده ام می‌پنداشتم.

خلاصه حدود دو یا سه هفته پس از این ماجرا، آرام آرام رفتار و رابطه جمال با من سرد شد. دیگر مانند قبل با من بیرون نمی‌آمد و به تلفن هایم پاسخ نمی‌داد تا این که بالاخره یک روز پیام داد که دیگر نمی‌تواند با من رابطه داشته باشد! با دیدن این پیام حسی از نگرانی وجودم را فرا گرفت و خیلی تلاش کردم تا او را به ادامه این ارتباط پنهانی ترغیب کنم، اما وقتی او در یک پیام دیگر به صورت قطعی پاسخم را داد، از او خواستم پول هایم را به من بازگرداند، ولی جمال تهدیدم کرد که تصاویر جشن تولد را در فضای مجازی منتشر می‌کند یا آن‌ها را به خانواده ام نشان می‌دهد، حالا مانده ام که ...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) بررسی کارشناسی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
نظرات شما