صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 07
کد خبر: ۳۱۴۲۴۴
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۷ - ۱۱ مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی: سیاست رسمی کشور معتاد به پخش اعترافات تلویزیونی شده است

فعال سیاسی اصلاح طلب درباره برگزاری دادگاه‌ها و اعترافات تلویزیونی گفت:در کوتاه‌مدت به دلیل اقناع طرفداران‌شان به نفع آنان است، ولی در بلندمدت آبروریزی تمام عیار برای برپاکنندگان است.


رویداد۲۴ یک‌بار دیگر پخش اعترافات تلویزیونی از صدا و سیما خبرساز شد. هر چند این برای نخستین‌بار نیست که خبرنگاران صداوسیما میکروفن به دست، روبه‌روی برخی سوژه‌ها قرار می‌گیرند و در جایگاه شاکی، دادستان، قاضی و مجری حکم عمل می‌کنند، اما این‌بار با توجه به این واقعیت که یک زن ایرانی سوژه اصلی اعترافات است، بازخوردها، وسیع‌تر و انتقادات جدی‌تر از هر زمان دیگری شده است.

به گزارش روزنامه اعتماد، طی روز‌های یکشنبه و دوشنبه توییتر، اینستاگرام، فیس‌بوک و تلگرام تحت‌الشعاع کامل موضوع اعترافات سپیده رشنو قرار داشت و اغلب کاربران از رویکرد جناحی، سیاسی و غیرحرفه‌ای صدا و سیما در تهیه و پخش این اعترافات انتقاد می‌کردند. در این میان عباس عبدی معتقد است که برای برپاکنندگان این دادگاه‌های تلویزیونی، بازخورد‌ها کمترین اهمیت را دارد و این افراد از دل پخش این برنامه‌ها به دنبال ارسال این پالس برای جمعیت طرفداران خود هستند که اوضاع را تحت کنترل دارند. عبدی همچنین با بازخوانی برگزاری دادگاه‌های اعترافات سیاسی در دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی، بخشی از سیستم را معتاد به برگزاری این نوع دادگاه‌های تلویزیونی می‌داند.

استفاده از اعترافات تلویزیونی هر چند در سال‌های ابتدایی انقلاب نیز مسبوق به سابقه است، اما این روند بعد از ظهور اصلاحات (میانه‌های دهه ۷۰) شدت و ابعاد وسیع‌تری پیدا کرد. به نظر شما بستر شکل‌گیری این ایده که از طریق اعترافات می‌توان ارزش افزوده رسانه‌ای و سیاسی خلق کرد چگونه شکل گرفت؟

برداشت بنده این است که سیاست رسمی کشور، معتاد به این‌گونه برنامه‌ها شده و به این دلیل است که شاهد تکرار این‌گونه اعترافات تلویزیونی هستیم. تداوم این سیاست نیز ناشی از اراده کارشناسان پرونده است. هدف آنان همان هدفی است که منتقدان این سیاست در نقد آن ابراز می‌کنند. از سوی دیگر باید توجه داشت که همه می‌دانند این کار خلاف قانون و اخلاق و شرع است، ولی ظاهرا به همین علت انجام می‌شود. این پیام اصلی این برنامه‌هاست.

اشاره کردید، هدف برپاکنندگان این دادگاه‌های اعتراف‌گیری همان هدفی است که منتقدان این سیاست در نقد آن ابراز می‌کنند. ممکن است کمی موضوع را روشن‌تر بفرمایید؟

در واقع منتقدان از منظر خودشان این رفتار را نقد می‌کنند مثلا آن را ناکارآمد و غیراخلاقی و غیرشرعی می‌دانند که همه درست است، ولی اجرا‌کنندگان این سیاست دقیقا دنبال همین اثرات هستند.

آیا این نوع برنامه‌ها به نفع برپاکنندگان این دادگاه‌های تلویزیونی است؟ نفع‌شان چیست؟

پاسخ قدری پیچیده است. اگر ساختاری، بقا و توسعه پایه مردمی خود را بر این مبنا تعریف کند، قطعا از این برنامه‌ها منتفع می‌شود. منتقدان به این علت آن را مفید و موثر نمی‌دانند که پایه حکومت مطلوب را متفاوت تعریف می‌کنند؛ بنابراین در کوتاه‌مدت به دلیل اقناع طرفداران‌شان به نفع آنان است، ولی در بلندمدت آبروریزی تمام عیار برای برپاکنندگان است.

اما از منظر ارتباطی و رسانه‌ای، این اعترافات چه دستاوردی برای سیستم خلق می‌کند و چرا به دفعات از این الگو استفاده می‌شود؟

هدف ارتباطی این نوع برنامه‌های فرمایشی، اقناع طرفداران است و به اثر آن بر دیگران کاری ندارند. در واقع تلاش می‌شود تا طرفداران این رویکرد و این نگاه، احساس رضایت کسب کنند و سیستم از این طریق به طرفداران خود این پالس را ارسال می‌کند که بر اوضاع مسلط است.


بیشتر بخوانید: اعترافات تلویزیونی سپیده رشنو با چه هدفی پخش شد؟


بعد از انتشار اعترافات تلویزیونی سپیده رشنو در روز‌های اخیر، این موضوع بازتاب‌های وسیعی در رسانه‌های عمومی و شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد، شما این واکنش‌های عمومی را چطور تفسیر و تحلیل می‌کنید؟

به علت بی‌ربط بودن فلسفه این اعتراف‌گیری با اتفاق رخ داده است. یعنی اساسا مشخص نیست. اساسا این اعترافات با حادثه‌ای که رخ داده است، هیچ نسبتی ندارد. در خصوص بازخورد‌های موضوع در شبکه‌های اجتماعی هم باید گفت که دسترسی عموم مردم به رسانه آزاد مجازی هم در وسعت یافتن بازخورد‌ها موثر بوده است. موضوع مهم دیگر در این خصوص، مطرح بودن یک خانم در بطن این اعتراف‌گیری است. تحقیر کردن یک خانم به این شکل و با این ادبیات و تصاویر، اثرات منفی بیشتری نسبت به اعتراف‌گیری از آقایان دارد.

در شرایطی که پخش این اعترافات و اعترافاتی از این دست، اغلب بازخورد‌های منفی در فضای عمومی کشور دارد، چرا سیستم باز هم از این شیوه بهره می‌برد. در واقع مسوولان چه دستاوردی را از این روش کسب می‌کنند که دست به تکرار آن می‌زنند؟

قبلا به این پرسش، پاسخ دادم؛ این نوع حرکات برای ارسال پالس به طرفداران خودشان است و نه برای من و شما. در واقع می‌خواهند به طرفداران اندک خود روحیه دهند. ولی چون این اقدام نادرست را درباره یک زن به کار برده‌اند، بدون شک از طرفداران خود هم نتایج منفی خواهند گرفت. نشانه‌های این بازخورد‌های منفی میان طرفداران‌شان در برخی حوزه‌ها نمایان شده است.

از منظر حقوق رسانه و حقوق بین‌الملل این نوع اعترافات چه معنایی دارد؟ آیا قابلیت استفاده حقوقی از این نوع اعترافات اساسا وجود دارد؟

همه این نوع برنامه‌ریزی‌ها در واقع، مستندات قوی علیه تولیدکننده و منتشر‌کننده است. به عبارت روشن‌تر، ساختاری که از اقرار واقعی بهره‌مند است و چنین اسناد متقنی را در دست دارد، هیچ‌گاه از این طریق آن را تلف نمی‌کند، بلکه یک دادگاه واقعی شکل می‌دهد، به‌طور شفاف ارکان مختلف بحث را در کنار هم می‌نشاند و با استفاده از اسناد محکم و دلایل حقوقی مستند، حکم را مطابق قانون صادر می‌کند. وقتی که اسناد محکمی وجود نداشته باشد، شاهد این نوع اقرار‌ها و اعتراف‌ها خواهیم بود.

در شرایطی که برخی تحلیلگران نسبت به دوقطبی شدن موضوع حجاب در جامعه هشدار می‌دهند و بزرگان کشور نیز خواستار مواجهه علمی معقول با این موضوع شده‌اند، فکر می‌کنید پخش این اعترافات کمکی به ایجاد این فضای مسالمت‌جویانه می‌کند؟

همان‌طور که اشاره شد، به نظرم ماجرا قدری ناشی از عادت و اعتیاد و قدری هم ناشی از دست رفتن کار است.

نظرات شما