صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 05
کد خبر: ۳۲۴۱۸۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۲ - ۰۴ آذر ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
حسین راغفر در گفت‌وگو با رویداد۲۴:

کسانی که تیم رقیب ایران را تشویق می‌کنند، ایرانی نیستند/ شکم‌های برآمده از حرام، اخطار‌ دلسوزان را مسخره کردند

حسین راغفر می‌گوید: یک اتفاق استثنایی در تاریخ ایران است که کسی تیم مقابل ایران را تشویق می‌کند و اسم خودش را ایرانی می‌گذارد. ما چنین مشخصه‌ای در تاریخ ایران هم سراغ نداریم. این‌ها یا دست‌نشانده خارجی هستند یا از پیامد اقدامشان آگاه نیستند

رویداد۲۴ میرا قربانی‌فر: حالا دیگر حدود ۷۰ روز از آغاز اعتراضات در ایران می‌گذرد؛ اعتراضاتی که حالا به زمین ورزش و جام جهانی قطر کشیده شده است؛ چنانکه برخی از برد ایران خوشحال نمی‌شدند و انگلستان یا ولز را تشویق می‌کردند. حسین راغفر اقتصاددانی که سابقه بازی حرفه‌ای فوتبال را در کارنامه خودش دارد، از عدم حمایت از تیم ملی فوتبال ایران انتقاد کرده است. او می‌گوید کسانی که تیم انگلستان را تشویق کردند، ایرانی نیستند! متن گفت‌وگوی راغفر با رویداد۲۴ را در ادامه بخوانید:

*‌ خوشحالی برخی از شهروندان از شکست تیم ملی ایران در جام جهانی اتفاق قابل توجهی بود. به عنوان پژوهشگر این مسئله چطور ارزیابی می‌کنید؟

ببینید من بازی‌های تیم ملی را تماشا نمی‌کنم؛ به جهت این که احساساتی شده و دچار اضطراب می‌شوم. ولی اخبارش را شنیدم و واقعا برای من تاسف‌بار بود. به‌نظرم باید از چند زاویه به این موضوع نگاه کرد. یک نگاه نیز فاصله‌ای است که میان حاکمیت و بخش‌هایی از جامعه به وجود آمده است. این فاصله را می‌توان ناشی از رویکرد اقتصادی و اجتماعی حاکمیت در سه دهه گذشته نسبت به جامعه دانست.

حاکمیت نسبت به نیازهای نسل جوان بی‌تفاوت است

اینکه متاسفانه چطور این فاصله ایجاد شده است نیز باید بررسی شود. این که حاکمیت با وجود هشدارهای چندباره متوجه این فاصله نشد نیز باید بررسی شود. مساله بی‌توجهی به نیاز‌های اساسی نسل جوان و بی‌توجهی سیاستگذاری‌ها نسبت به کل نیاز‌های جامعه و مردم، امروز خود را در این مدل از اعتراض‌ها متجلی کرد.

در بخش دوم هم باید به نقش و نفوذ رسانه‌های حاکمیتی اشاره کرد که تا چه حد توان گفت‌وگوی و ارسال پیام از سوی خودش را به جامعه از دست داده است. به نحوی که عملا رسانه‌های خارجی اکنون توانسته‌اند روی افکار عمومی حداقل بخشی از جامعه اثر بگذارند. به‌خصوص نسل بی‌تجربه و خیلی جوان ما که به طور میانگین بین سنین ۱۵ تا ۲۵ می‌توان آنان را دسته‌بندی کرد، اکنون جامعه هدف این اثرگذاری هستند.

در مورد دیگر نیز باید به واکنش متاسفانه نامناسبی که از سوی حاکمیت نسبت به تحولاتی که انجام گرفته، اشاره کرد. همین واکنش نامناسب، شکاف و فاصله بین حداقل این بخش از جامعه و حاکمیت را بیشتر کرده و این خیلی خطرناک و هولناک است. این خطرناک بودن نیز همان طور که اشاره کردید نه از منظر یک بازی فوتبال و برد و باخت در آن بلکه از منظر شکافی که بین حاکمیت و مردم رخ داده، دارای اهمیت است. این همان چیزی است که حداقل بنده در پنج شش سال گذشته به شدت و حتی در سی سال گذشته مکرر آن را تکرار کردم.

به‌نظرم نکته دیگری هم وجود دارد، قطعا نقش رسانه‌های ضد نظام و ضد ایران است که به‌طور کلی با هوچی‌گری و تهاجم گسترده تلاش می‌کند گروه‌های مختلفی از جامعه را از جمله ورزشکاران و بسیاری افراد دیگر را مرعوب خواست‌های خود کنند.

برخی از این رسانه‌ها خودشان نیز نگاه فاشیستی و دیکتاتوری را تعقیب می‌کنند که اگر کسی همسو با آن‌ها نباشد، ضد ملی تلقی می‌شد. در حالی که به‌نظر من اتفاقا هیچ نگاه و نظر ملی در این جریان‌ها وجود ندارد و نگاه فاشیستی و دیکتاتوری در آنان مستتر است و با وجود شعار‌هایی که از آزادی می‌دهد، چیزی که ابدا برای آن احترامی قائل نیستند، آزادی دیگران است که ممکن است با عقاید آن‌ها در تعارض باشد.

نکته قابل توجه دیگر این است که ورزشکار تیم ملی ما، سرباز وطن است. هر بازیکن تیم ملی برای این که به این مرحله برسد، مرارت‌ها و زجر‌های زیادی را متحمل شده تا از بین صد‌ها و هزاران نفر انتخاب شود و به تیم ملی برسد؛ و این مساله در هر سطحی، چه کشتی، چه بسکتبال و چه فوتبال و سایر ورزش‌ها نیز وجود دارد.


بیشتر بخوانید: واکاوی خوشحالی برخی از ایرانیان از پیروزی انگلستان/ میهن پرستی چگونه ایجاد می‌شود و چگونه از بین می‌رود؟


کسانی که تیم رقیب ایران را تشویق می‌کنند، ایرانی نیستند

به همین دلیل، این بازیکنان باید خودشان را سرباز وطن بدانند و برای اعتلای ارزش‌های ملی‌شان و برای دفاع از حریم ملی‌شان در عرصه‌های بین‌المللی حاضر شوند. اما وقتی افرادی به آن‌ها اهانت می‌کنند و تیم ملی مقابل را تشویق می‌کنند، اصلا به این افراد نمی‌شود دیگر اطلاق ایرانی کرد. نمی‌دانم باید به آن‌ها چه گفت، ولی ایرانی نیستند. ما ورزشکاران ملی‌مان را به همین خاطر دوست داریم و از آن‌ها هم حمایت می‌کنیم و امیدواریم که در بازی بعدی، این ورزشکاران بتوانند این روحیه آسیب‌خورده در اثر این جنجال‌های بین‌المللی علیه کشورمان را جبران کنند. اما به‌هرصورت حتی اگر این اتفاق هم نیافتد، ورزشکار تیم ملی ما، هر کسی باشد، برای ما عزیز است. ما بریش احترام قائل هستیم.

ببینید این اصلا یک اتفاق به‌طور استثنایی در تاریخ ایران است که ببینیم کسی تیم مقابل تیم ملی ایران را تشویق می‌کند و اسم خودش را هم ایرانی می‌گذارد. ما چنین مشخصه‌ای در تاریخ ایران هم سراغ نداریم. این‌ها یا واقعا دست‌نشانده خارجی هستند که تکلیف‌شان روشن است یا افرادی هستند که از پیامد اقدام‌های خودشان آگاه نیستند و نمی‌دانند در چه توطئه‌ای نسبت به دنیای غرب قرار گرفته‌اند که دنبال لیبیایی شدن ایران یا سوریه‌ای شدن ایران هستند.

عجیب نیست که می‌بینید همه این کشور‌هایی که در سال‌های گذشته، مخالفت‌هایی با ایران داشتند، امروز همه در این مساله متحد شده‌اند. من در کاستی‌های جامعه خودمان و ضعف حکمرانی و ضعف نگاه حاکمیت به تحولات کنونی در ابتدا اشاره کردم و تردید ندارم. اما حل مسائل ملی ما به داخل کشور برمی‌گردد. ما همه باید بکوشیم در داخل، این اصلاحات صورت گیرد. گو اینکه ممکن است گروه بی‌تجربه و جوانی فکر کنند چنین امری امکان‌پذیر نیست و در شرایط کنونی، اما به‌هرصورت افرادی که اندکی تجربه بیشتر در زندگی دارند و خود تجربه انقلاب اسلامی را شاهد بودند، مطئنا دیدگاه متفاوتی دارند. ما برای اصلاح مسائل خانه خودمان به بیگانگان متوسل نمی‌شویم.

*‌ برخی تحلیلگران این رفتار را نوعی از واکنش اعتراضی شهروندان نسبت به رخداد‌ها و مسائل روز در کشور می‌دانند. این که سربازانی که نام بردید آیا نظر شهروندان برایشان اهمیتی دارد؟ شهروندی که صدایش شنیده نمی‌شود اکنون شاید با آخرین داشته در پی واکنش اعتراضی برای دیده شدن اعتراضش است. یعنی این مساله لزوما برای این شهروند بیگانه‌پنداری با مفهوم تیم ملی کشورش نیست. آیا می‌توان این رفتار را از نظر شما در مفهوم اعتراضی ارزیابی کرد؟

نه، من اینطور نمی‌بینم. عرض کردم که بخشی از آن قطعا به‌خاطر خطا‌های حاکمیت است و شاید بخشی از آن می‌تواند اعتراضی هم باشد که توسط کسانی که فاقد تجربه هستند و خیلی احساسی با مسائل مواجه شدند، رخ می‌دهد و از قضا خیلی هم مورد ترغیب و تشویق جریان‌های خارجی قرار گرفته‌اند. اما این ترغیب و تشویق برای خاطر این است که آن‌ها دنبال ایجاد آشوب در کشور هستند. حل مسائل داخلی باید توسط خود مردم در داخل انجام بگیرد.

حاکمیت هم قطعا باید حقوق مردم را رعایت کند و به تعهدات خودش در قانون اساسی نسبت به شهروندانش متعهد باشد. اما معنایش این نیست که برای سر عقل آوردن حاکمیت، در جبهه دشمن بایستید. این رفتار اگر از ناحیه بعضی به‌عنوان اعتراض نسبت به حاکمیت تلقی می‌شود، نیز اشتباه محض است و روی این اشتباه، جریان‌های خارجی و کشور‌های خارجی سرمایه‌گذاری کرده‌اند و می‌کنند.

آسیب‌های این رفتار را که اصلا غیر قابل پیش‌بینی برای این نسل جوان بی‌تجربه خودمان می‌دانم. در واقع آن گروه از معترضان سالم و صادق‌شان را عرض می‌کنم. آن‌ها که این کار‌ها را از سر بی‌تجربگی می‌کنند، پیامد‌های هولناک اقدامات‌شان را هنوز متوجه نشده‌اند.

همانطور که عرض کردم، ما به شرایط کنونی معترض هستیم، اما اعتراض‌مان را در داخل مطرح می‌کنیم. نحوه برخورد حاکمیت را هم با این شرایط نمی‌پذیریم و نمی‌پسندیم و قطعا در مقابلش اعتراض خواهیم کرد. ولی این اعتراض باید از داخل جامعه باشد و نمی‌تواند خلاف امنیت سرزمینی و میهنی ما باشد.

*‌ معمولا در هر اتفاقی که رخ می‌داد یا شرایط پیچیده‌ای که در این چهار دهه به‌وجود می‌آمد، همیشه مفهوم «منافع ملی» وسط کشیده می‌شد یا حرف از برهه حساس کنونی زده می‌شد و چون منافع ملی برای کل جامعه در اولویت بود، در نهایت حتی معترض و مخالف سکوت می‌کرد و می‌گفت این نفع عمومی است و برای نفع عمومی دعوای جناحی رنگ می‌باخت. اما این بار شاهد بودیم که حتی منفعت ملی هم به‌نوعی بی‌ارزش شد. آیا این را مقطعی می‌دانید یا فکر می‌کنید این بی‌ارزش شدن منافع ملی، در نهایت باعث کم‌رنگ شدن مفهوم وطن در ایرانیان می‌شود؟

به‌نظرم اینطور نیست. همین افرادی که عرض کردم از سر بی‌تجربگی ممکن است شعار‌هایی بدهند که خوشامد دشمنان این مملکت باشد، در زمان حساس و در برهه خاص کنار کشورشان می‌ایستند.

اصلا شما در تاریخ و ادبیات ایران هم که نگاه کنید، متوجه موقعیت عجیب ایران می‌شوید. به شاهنامه هم نگاه کنید می‌بینید ایران به جهت موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی که دارد، چقدر دارای اهمیت است.

فقط وقتی حاکمیت‌های غیر مردمی یا مستبد حاکم می‌شدند، فرصت‌هایی برای مداخله و تجاوز خارجی فراهم می‌شد. آنچه الان نگرانش هستیم، به نظرم مسئله عرق ملی ماست که اولیای همین بچه‌ها و جوان‌هایی هستند که امروز در خیلی جا‌ها حضور دارند. عرق ملی خود آن‌ها اجازه نخواهد داد که در شرایط دیگری، یعنی در شرایط بدتر، وطن فراموش شود.

اگرچه این بحث خیلی گسترده است و نقش پدیده‌هایی مانند جهانی شدن و رسانه‌های خارجی و مساله استعمار و استعمار جدید، پدیده‌هایی هستند که قطعا در این مساله حاضر هستند و نقش دارند و نمی‌شود آن‌ها را نادیده گرفت. اما باز اشاره می‌کنم که قطعا نمی‌شود از نقش رسانه‌های غربی به‌خصوص که رسانه‌های مسلط نیز هستند در شکل بخشی به افکار عمومی در جهان برای تداوم سلطه خودشان با رضایت ملت‌های تحت سلطه که از آن به‌عنوان هژمونی اسم برده می‌شود، نمی‌شود نسبت به این پدیده غافل بود.

پس با توجه به این که گفتید موضوع وطن به‌نظرتان لزوما کم‌رنگ نمی‌شود. چون برخی از منتقدان، این مسئله را به نوعی رشد تجزیه‌طلبی یا ابتدای تجزیه‌طلبی توصیف می‌کردند. شما با این بخش احتمالا باید مخالف باشید، چون معتقد هستید مفهوم وطن تغییر نکرده است. بنابراین مفهوم وطن تغییر نکرده است، ولی نیت‌های پلید دشمنان کشور از جمله مواردی بوده است که بنده حداقل در این ده سال گذشته، بار‌ها بر آن تاکید کردم.

شکم‌های برآمده از حرام، اخطار‌ دلسوزان را مسخره کردند

منتها خیلی‌ها در حاکمیت به دلیل شکم‌های برآمده از حرام، اخطار‌های دلسوزان را مسخره کردند و سبک گرفتند. بنده به تهدید‌های تاریخی که عرض کردم نسبت به وطن وجود دارد، اخطار لازم را داده‌ام، اما منافع گروه‌هایی در درون قدرت، آن‌ها را کور کرده است، نمی‌بینند و نمی‌فهمند که بخش قابل توجهی از تهدید‌ها از ناحیه خود این اشخاص و در داخل فراهم شده است. البته من به نفوذ خارجی‌ها هم از ابتدا مشکوک بودم. الان هم قطعا نقش آن‌ها را در این مستعمل کردن رابطه دولت و حاکمیت با مردم، نقش بسیار برجسته‌ای می‌بینم.

اما اکنون مساله لزوما این نیست، یعنی نتیجه‌گیری شما، به‌نظرم جهش داشت. آن چه رخ داد لزوما، مقدمه‌ای برای تجزیه‌طلبی نیست. اما این خواست غربی‌ها از این تحول‌هاست. یعنی آن‌ها می‌خواهند جامعه را به‌دست بگیرند و تمام دستاورد‌هایی که ممکن است امروز به نظر خیلی‌ها به‌خصوص این نسل جوان نیاید، را نادیده گرفته یا از کشور بگیرند. کما اینکه تمام دستاورد‌هایی که بسیار هم پرهزینه حاصل شده است؛ بنابراین این گروه از دمیدن روح تعارض و خشونت در جامعه، کوتاهی نمی‌کنند. جالب است که این را هم با نام و شعار آزادی این کار را انجام می‌دهند.

*‌ با توجه به توضیح شما در ابتدا که حاکمیت اخطار‌های داده شده را نشنید و با توجه به توضیحات شما که از جامعه سائوپولویی و شکاف طبقه حاکم و جامعه خبر داده بودید، آیا می‌توان گفت که اگر حاکمیت تغییر روش ندهد و جامعه را درک نکند، خطر افزایش شکاف در حد گسست بین طبقه الیگارشی و بدنه جامعه بیشتر خواهد شد و این شکاف تهدیدی برای ایران است؟

قطعا اینطور است. یعنی آن چه بنده سال‌ها گفته‌ام و خطرش را مطرح کرده‌ام، اگر تغییر اساسی و ریشه‌ای در رفتار حاکمیت به‌وجود نیاید، زمینه برای فکر و اندیشه مداخله نظامی در دنیا آماده می‌شود که در ایران، پروسه مداخله نظامی رخ بدهد. من امیدوارم امروز مسئولان کشور، این خطر را درک کرده باشند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
پدرام
۱۹:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
راغفر، تقی رحمانی،..چهره هایی که میخواستند آنها را به عنوان اپوزیسیون بفروشند!
راغفر، تقی رحمانی،... اصلاح طلبان ایران نشین و خارج نشین، همه اینها جاوید شاه گوهای اسلامی هستند که در عین حال غرولندی درون خانوادگی هم داشته اند و اصلا قرار نبوده که غرولند هایشان چیزی را عوض کند.
نخودی
۱۵:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
اصلاح طلب بی خاصیتی که حاضر نیست از سر سفره مفتخوری که با رفیق اصولگرایش با هم نشسته اند و لقمه در خون مردم می زنند بلند شود. او غیر از خودش و رفیق اصولگرایش بقیه را مردم نمی داند و آنها را ناخودی یعنی نخودی به حساب می آورد
ناشناس
۰۹:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم

کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست

پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت

این اشک دیده ی من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است

این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خَرَد و مُلک، رهزن است

آن پادشا که مال رعیّت خورد، گداست

بر قطره ی سرشک یتیمان نظاره کن

تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود

کو آن چنان کسی که نرنجد ز حرف راست
ناشناس
۲۰:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
شکمهای برآمده خودتان را با شکمهای نحیف ملت به تنگ آمده مقایسه می کنید؟!، تشویق نکردن هم به نوعی نشان دادن اعتراض مردم به مسئولین کر و کور.
ناشناس
۲۰:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
ایشان که سالهاست انتقاد می‌کند ولی کسی تحویلش نمیگیرد و عملا راه حلی هم ارایه نمی‌دهند و اساسا راه حلی ندارد ؟! حالا بهر صورت جوانان یک حرکتی کرده اند،که کم و بیش خود را داشته ؟ پس چه کسی بیشتر قابل تخطئه است
ناشناس
۲۰:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
همون خودی غیر خودیه جایی که لازم که همه بیان ما میشیم ملت ولی زمانی که اعتراض بکنیم میشیم اغتشاشگر الان ۴۳ ساله هیچ گوش شنوایی نیست مملکت با تمامیه این ثروت عظیم دسته عده افتاده که همه چی و همه جا براشون حلال و واسه کثیری از جامعه حرام هستش
ناشناس
۱۹:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
اينم خودش رو عقل كن حساب مي كنه
آریو برزن
۱۸:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
آقای راغفر.صحبتات با پوششت همخوانی ندارد.مردم رو گمراه نکن مرد یا لباست رو عوض کن یا حرفاتو!!!دوره این مارموز بازیها گذشته
نورالله شهبازی چورسی
۱۸:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
بنده متوجه نشدم چرا زمانی که این ملت. جوانان بیکار و ندار این ملت دنبال کار میگردنددنبال نان میگردند هیچ کس نیست که این ها را بشناسد ودستشان رابگیردولی زمانی که از نداشتن از بیکار بودن ناله می کنند کزجه می کشند و حرفی به زبان می‌آورند که برای یک عده خوش نمی آید همه گوشهایشان باز میشود و تمامی صداها را میشنوند آیا بغیر از تعداد معدودی از این ملت بقیه حق حیات ندارند یا کل ثروت این کشور از آن چند نفره.آیا حضرت امام اینجوری گفته بودند بخاطر یکعده انقلاب کرده بودند.که اون چند نفر تمام دار و ندار این ملت را تصاحب بشوند. و هر موقع ملت حرفی زدند بگویند شما ضد انقلاب هستید ملت چقدر صبر کنند تا این آقایان شکمشان که قابل سیر شدن نیست سیر بشود
پاسخ ها
ناشناس
۲۰:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
عالیه
ناشناس
۱۷:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۴
کسانی که تیم ملی را تشویق نمی کنند از جمهوری اسلامی خیری ندیده اند.
نظرات شما