رویداد۲۴ | علیرضا کیانپور - «اصفهان تنها کلانشهر این مملکت است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حتی یک هتل همپای هتل عباسی در آن ساخته نشده است.» این خبر تاسف بار را محمد درویش، فعال حوزه محیطزیست و گردشگری در یکی از گفتوگوهای رسانهای اخیر خود مطرح کرده است.
انتقاد درویش به روش مدیریتی «پایتخت فرهنگی» ایران بود که گاها پافشاری بر روی آن مشکوک به نظر میرسد و آشکارا کمر به نابودی صنعت گردشگری «نصف جهان» بستهاند. تازهترین نمونه از این رویکرد فرهنگی، اظهارات امام جمعه اصفهان درباره خانههای میراثی این شهر است. سید یوسف طباطبایینژاد امام جمعه اصفهان در سخنانی حیرتآور گفته: «هزار خانه میراثی نمیخواهیم. همان ده یا بیست خانه کافی است. اگر پنجرهای تاریخی خراب شد، آن را دور بیندازید و یک پنجره نو بسازید.» او حتی مرمت ستونهای چهلستون را «عامل خجالت» مینامد و میافزاید: «تخریب یک بنای قدیمی و ساختن بنای نو بهجای آن، هنر است.»
این اظهارات در حالی طرح شده که توسعه صنعت گردشگری بهعنوان اقتصاد طبیعی و ذاتی «نصف جهان»، راهکاری است کمهزینه و پربازده که «میلیاردها دلار جذب سرمایه» را درحالی درپی میآورد که «حیات زایندهرود» را تضمین و «هوایی پاک را در اصفهان» تثبیت خواهد کرد. اما مدیران و مسئولان تندروی اصفهان طی بیش از ۴ دهه اخیر به بهانه «تولید ثروت» پیوسته بر «انتقال و استقرار صنایع آلاینده و آببر» و «گسترش روزافزون کشاورزی آببر در اراضی خشک و کمآب این شهر کویری» پای فشرده و «نصف جهان» را به سرزمینی خشک و بیحاصل تبدیل کردهاند.
درویش میگوید «تفکری در اصفهان وجود دارد که میگوید ما بیش از ۲۳ هزار شهید داده و امروز هم باید حافظ ارزشهای انقلابی و اسلامی باشیم؛ حال آنکه یکی از مخاطراتی که این ارزشها را تهدید میکند، رونق گردشگری است؛ چراکه اگر گردشگری رونق بگیرد، اسلام به خطر میافتد!»
سیدمحمد بهشتی، عضو شورایعالی میراث فرهنگی و نخستین رئیس سازمان میراث فرهنگی پس از تأسیس آن، موضوع را بسیار فراتر از ناکارآمدی ساده میدانند. بهشتی در گفتوگو با رویداد۲۴، ریشهی تخریب آثار تاریخی را «جهل» معرفی میکند؛ جهلی که دیگر نمیتوان آن را صرفاً ناآگاهی دانست.
او میگوید: «تا پیش از دهه ۷۰ میشد تخریبها را به ناآگاهی نسبت داد. اما در سه دهه اخیر، جامعه ایران نسبت به میراث فرهنگی حساس و آگاه شده است. از اینرو، ادامهی این تخریبها با وجود آگاهی عمومی، نشانهای است از عامدانه بودن آنها.»
طیفی از کارشناسان و خبرگان این حوزه، این مصیبت وارده طی چند دهه گذشته را _دستکم در برخی موارد_ فراتر از ندانمکاری و نابلدی مدیرانِ مسئول، ناشی از اجرای نقشههایی شوم و مشکوکی میدانند که «یک جریان خاص سیاسی» طی سالها و دهههای متمادی برایش برنامهریزی کرده است.
ادعای عامدانه بودن تخریبها، زمانی از مرز تحلیل فراتر میرود که امامجمعه اصفهان، در مراسم بزرگداشت هفته میراث فرهنگی، آشکارا خواستار بیتوجهی به مرمت و حتی تخریب برخی بناهای تاریخی میشود.
بیشتر بخوانید:
فرونشست به نزدیکی تخت جمشید رسیده است | باغات قصرالدشت از ۳هزار هکتار به یک هزار هکتار رسیده است
سید یوسف طباطبایینژاد در سخنانی حیرتآور میگوید: «هزار خانه میراثی نمیخواهیم. همان ده یا بیست خانه کافی است. اگر پنجرهای تاریخی خراب شد، آن را دور بیندازید و یک پنجره نو بسازید.» او حتی مرمت ستونهای چهلستون را «عامل خجالت» مینامد و میافزاید: «تخریب یک بنای قدیمی و ساختن بنای نو بهجای آن، هنر است.»
طباطبایینژاد همچنین در بخش دیگری از این سخنان جنجالی، توصیه کرده «ستونهای چهلستون را رنگ کنند یا روغن بمالند»
امام جمعه اصفهان حتی از این نیز فراتر رفته و با اشاره به یکی از مساجد قدیمی اصفهان که ظاهراً طراحی چندان پیچیدهای ندارد، گفته «وسط سالن این مسجد، همچون قبر بالا آمده؛ هیچ ویژگی دیگری هم ندارد، جز اینکه در و دیوارش قدیمی است و به همین دلیل میگویند این بنا جزو میراث فرهنگی است و باید حفظ شود؛ حال آنکه اگر امروز بدانند پدران ما چنین بنایی ساختهاند، به ما میخندند. اگر قدیمی بودن ملاک باشد که همه کوهها هم قدیمی هستند!»
سیدمحمد بهشتی عضو شورایعالی میراث فرهنگی و گردشگری که در سالهای پایانی ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی در دولت اصلاحات با اشاره به سخنان امامجمعه له رویداد۲۴ میگوید: «اگر چنین حرفهایی ۳۰ سال پیش زده میشد، جای نگرانی داشت. اما امروز جامعه فرق جواهر را با خرمهره میفهمد.» او ادامه میدهد: «ما مدتهاست جواهر را برای بهدستآوردن خرمهره از دست دادهایم.»
بهشتی نخستین مدیری بود که به ریاست این سازمان رسید و چند سال بعد، در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی و ریاست مسعود سلطانیفر بر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز بهعنوان رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، از مدیران ارشد این حوزه منصوب شد.
بهشتی میگوید: از حدود ۳ دهه گذشته شرایط تغییر کرده است. بحث حفاظت از آثار تاریخی، پشتوانه اجتماعی غنی و قدرتمندی دارد و جامعه ایران در مقابل تخریب آثار و میراث گرانبهای تاریخی و فرهنگی این سرزمین، حساس شده و واکنش نشان میدهد؛ بنابراین دیگر نمیتوان تخریب آثار تاریخی را صرفاً ناشی از جهل و ناآگاهی مطلق دانست. وقتی میبینیم تخریبگران بهرغم حساسیت و واکنش جامعه، کماکان بر تخریب این آثار اصرار میورزند، معنیاش این است که آنان آگاهانه مرتکب این عمل خسارتبار میشوند.»
او، در ادامه، به هزینههای انتقال آب از خلیجفارس به اصفهان هم اشاره کرده و با محاسبات اقتصادی، بهوضوح نشان میدهد که حتی از منظر مالی نیز اصرار بر کشاورزی و صنایع آببر، خسارتی آشکار است.
بهشتی به اظهارات اخیر عیسی کلانتری که سالها ریاست سازمان محیط زیست و در مقطعی نیز وزارت جهاد کشاورزی را برعهده داشت، اشاره کرده که گفته برای انتقال هر متر مکعب آب خلیج فارس به نواحی مرکزی کشور، مشخصاً به اصفهان، ۶ دلار معادل ۴۸۰ هزار تومان باید هزینه کرد.
پرسش این است که چه محصولات کشاورزی یا صنعتی با صرف آبی چنین گرانبها در اصفهان تولید میشود و آیا به صرفه است؟
به گفته او، هزینهی آب مصرفی برای تولید یک کیلو آهن بیش از ۱۲۰ هزار تومان است، در حالی که همین آهن در بازار کمتر از ۴۰ هزار تومان فروش میرود.
«همین محاسبات نشان میدهد بهایی که میپردازیم به هیچ عنوان با آنچه حاصل میکنیم، مطابقت ندارد.»
بهشتی با هشدار دربارهی عواقب ادامهی این مسیر، از خطر فرونشست وسیع در اصفهان تاریخی خبر میدهد: «آثار باستانی در دل مناطقی هستند که بیشترین احتمال فرونشست را دارند. نابودی این گنجینهها، فقط برای تولید آهن نامرغوب یا کاشت هندوانه، خسارتی غیرقابل جبران است.»
او در ادامه با اشاره به بیتوجهی به مزیتهای اقلیمی اصفهان میگوید: «در این اقلیم، ما باید بهدنبال صنایعی باشیم که کمآبی برایشان مزیت محسوب میشود. مادهی خام صنایع ما باید «دانش» باشد، نه «آب».
عضو شورایعالی میراث فرهنگی و گردشگری همچنین گفته: «من در عجبم از روحانیتی که باید حافظ ارزشهای ملت باشد، که امروز متمرکز بر ضد ارزشها شده است. آیا واقعاً فکر نمیکنند که اگر بر فرض یک بنای با ارزش تاریخی را از بین ببرند، قرار است بجای آن چه بنایی ساخته شود؟!
آیا این بناهای تازهساز ارزشمند است؟! آیا ما بهواقع ساختمان واجد ارزش میسازیم یا صرفاً ساختمانهایی میسازیم که پس از اتمام پروژه ساخت، در نوبت تبدیل شدن به زباله ساختمانی است؛ این یعنی ما میخواهیم جواهر را تخریب کنیم و بجایش زباله بسازیم.»
بهشتی معتقد است وقتی کماکان شاهد چنین نگاه و رویکردی در کشاورزی و صنعت هستیم، باید بگوییم که نادانی و جهل عمیق در کار است. «ما مشخصاً با کوتهنگری مواجهیم.»
او میگوید: «اگر در سالهای پیش از انقلاب، بهدلیل نادانی دست به چنین اقداماتی به سودای توسعه زدند، امروز که ضرر و زیان این رویکردها روشن شده، چرا کماکان بر آن پافشاری میکنیم. آیا غیر این است که همه صرفاً به منافع شخصی و جزئی خود، آن هم در بازه زمانی کوتاهمدت توجه داریم.»
بهشتی در جمعبندی سخنان خود، بیپرواتر از همیشه میگوید: «اصرار بر تخریب آثار تاریخی و اجرای پروژههای زیانبار اقتصادی، اگر همراه با آگاهی از ضرر آن باشد، نامی جز «دزدی» ندارد. این سرقت، فقط از جیب نسل امروز نیست، بلکه دزدی از آیندهی سرزمین است.»
او در پایان، نقدی صریح به تناقضهای فکری و اخلاقی نیز وارد میکند: مگر میشود با دزدی کردن، جلوی بیحجابی را گرفت. مگر نه اینکه دزدی خودش اقدامی غیراخلاقی است؟! مگر میشود با دزدی کردن، جلوی بیحجابی را گرفت.»