رویداد۲۴| علی نوربخش: ترامپ در راهرویی طولانی، در میان سه عضو ارشد کابینه اش، ظاهر میشود و به جهانیان اعلام میکند که ایالات متحده «خشونت بزرگی» را در ایران به انجام رسانده است. جملهای که در عرف دیپلماتیک عجیب به نظر میرسد، اما شنیدن آن از زبان ترامپ دیگر عجیب نیست. اما آنچه که این سخنرانی را در این صحنه را از نمونههای مشابهاش متمایز میکرد، جملهای بود که ترامپ در پایان سخنرانی گفت: «میخواهم از همه تشکر کنم، و بهویژه از خدا؛ فقط میخواهم بگویم که دوستت داریم خدا».
در اینجا عبارت «بهویژه» بسیار چشمگیر است، انگار که خدا واقعا کمکخلبان بمبافکن بی۲ بوده و «مادر همه بمبها» را بر قلب نیروگاه هستهای ایران افکنده است.
ترامپ در این سخنرانی تلاش میکند همهچیز و همهکس، از جمله خدا، را در پروژهی جنگطلبانهاش شریک جلوه دهد. انگار میخواهد بگوید: «این تصمیم فقط از سوی من نیست، همه با مناند، حتی خدا.» با این کار، مسئولیت جنگ به نوعی بین همه تقسیم میشود و نوعی «همدستی جمعی» جعل میشود. چنین گفتاری، دستکم در ایالات متحده، همدلی عمومی را برمیانگیزد و در عین حال مشروعیت سیاسی را تقویت میکند. وقتی گفته میشود که «همه ما این تصمیم را گرفتهایم»، بهنوعی قدرت حاکم خود را صدای اکثریت جا میزند.
اما چنین سخنانی در زبان ترامپ کارکردی بیش از رتوریک سیاسی متعارف دارند. پیش از او نیز روسایجمهور در لحظات حساس، ارجاعاتی به خدا دادهاند. بسیاری از روسای جمهور آمریکا اعتقادات مذهبی داشتند و این در گفتار عمومی آنها نیز دیده میشد. مثلا آبراهام لینکلن در سخنرانی دوم تحلیفش چهار بار به کتاب مقدس استناد کرد؛ یا رونالد ریگان در نطق معروف «امپراتوری شر» با صراحت از وظیفه الهی آمریکا برای مقابله با شرارت سخن گفت.
اما درباره ترامپ چه؟ او تا پیش از ورود به سیاست چندان اهل کلیسا نبود و حتی به قدری از موضوعات دینی پرت بود که در سال ۲۰۱۶ و درحالی که برای اعضای دانشگاه اونجلیستی لیبرتی سخنرانی میکرد، یکی از کتب بسیار معروف عهد جدید را که «دومِ قرنتیان» نام دارد، به اشتباه «دو قرنتیان» خواند.
این موارد نشان از بیگانگی ترامپ با ادبیات دینی داشت. اما او ناگهان در دوران ریاستجمهوریاش، و بهویژه پس از سوءقصد نافرجام در پنسیلوانیا، روایتی برای خودش ساخت که در آن «خداوند او را برای ماموریتی بزرگ حفظ کرده و زنده نگه داشته است». ترامپ چند روز پس از آن سوءقصد گفته بود: «چیز بسیار خاصی اتفاق افتاد. بیایید صادق باشیم_یک چیزی اتفاق افتاد». نمونهی چنین مسئلهای را مورد بسیاری از دیکتاتورها میبینیم؛ آنها احساس میکنند فرستاده یا برگزیدهی یک نیروی ماورایی هستند. ترامپ خود را صرفا یک سیاستمدار نمیبیند، بلکه خود را فرستادهای از سوی خداوند میبیند؛ کسی که مامور است تا عظمت را به دوباره به آمریکا آورد.
بیشتر بخوانید:
جانسون یا جکسون؛ پدر معنوی ترامپ کیست؟
تولد یک گوزن نر | آیا سوقصد به جان ترامپ به معنای پیروزی زودهنگام او در انتخابات است؟
در این تصویرسازی جدید، خداوند بازیگری در متن صحنه سیاست است. نشریهی «پولیتیکو» یکبار مقالهای منتشر کرده بود و در آن به شکلی غلوآمیز اعلام کرده بود که ترامپ خود را خدا میداند. «دیلی بیست» نیز پس از آن مقالهای با این عنوان منتشر کرد: «گفتوگوهای عجیب ترامپ با خدا مردم را نگران کرده است».
خدای ترامپ کارکردی جز مشروعیتبخشی به اعمال شخص ترامپ ندارد. خدایی که بمباران را «برکت» میدهد و الهامبخش سیاستهای بیرحمانه است. خدایی که به ترامپ یاری میدهد تا بر سرزمینهای دوردست آتش بباراند.
چنین الهیاتی البته ساخته ترامپ نیست. جورج دبلیو بوش نیز ادعا میکرد که جنگ در افغانستان و عراق ماموریتی الهی بوده است. بوش میگفت: «خدا به من گفت بجنگ، و من جنگیدم.»، اما تفاوت ترامپ در آن است که این پیوند را آشکارتر، عریانتر و بیواسطهتر بیان میکند و تا حد «تشکر ویژه «از او پیش میرود. در سخنان او، خدا و ارتش در کنار هم مینشینند: «ما تو را دوست داریم، خدا، و ارتش فوقالعادهمان را هم دوست داریم.»
در سنت الهیات مسیحی، این شکل از مصادره امر قدسی به سود قدرت، نوعی بتسازی است. آنجا که خدا مطابق میل انسان بازآفرینی شود، دیگر ذاتی الهی نیست، بلکه انعکاسی از اراده قدرتمدار بشر است. همانطور که قوم بنیاسرائیل در غیاب موسی گوسالهای طلایی ساختند تا خدا را در دست داشته باشند، امروز نیز ترامپ خدایی ساخته که در خدمت اوست، در خدمت ارتش است، در خدمت نظم نوینی که پرچماش بمب و برکت توأمان است.
اما آنچه خطرناکتر از خود این بتسازیست، عملکرد سیاسی آن است. این «خدا» نهفقط جنگ را توجیه میکند، بلکه آن را از سطح بحثبرانگیز به سطح مقدس ارتقا میدهد. وقتی تصمیمی نظامی به زبان الهی بیان میشود، مخالفت با آن نه فقط سیاسی، بلکه کفرآمیز تلقی میشود. در چنین وضعیتی، وجدان عمومی فلج میشود، عقلانیت انتقادی عقیم میماند، و جنگ همچون مناسک مذهبی بدل به امری لازم، مطهر و بلامناقشه میشود.
ترامپ مانند کشیشی در معبد رسانه، خدا را صدا میزند، اما نه برای دعا، بلکه برای تثبیت هژمونی خود. او میان خدا، ارتش، اسرائیل و آمریکا پل میزند، گویی این چهار، اضلاع یک مربع مقدساند.
در این میدان معنایی، خدا بدل به آخرین حاشیهنویس بر تصمیمات نظامی شده است؛ نه پدر آسمانی، بلکه وزیر جنگِ خاموش. چنین خدایی، همچون پیکرهای توخالی، فقط بر صحنه ظاهر میشود تا ژستهای قدرت را معنا ببخشد، تا بمبها را غسل دهد، و تا مخاطب تودهای را در وهم قدسیبودن خشونت فرو برد.