رویداد۲۴| اظهارات صریح کامران غضنفری نماینده مجلس درباره ضرورت قتل دونالد ترامپ در شرایطی مطرح شده که همین چند روز پیش مسعود پزشکیان، در مصاحبهای با تاکر کارلسون ضمن ابراز تمایل برای مذاکره و گفتوگو، گفت: «ما هیچوقت قصد ترور ترامپ را نداشتهایم، اما نتانیاهو این را القا میکند تا جنگهای بیپایان در منطقه راه بیندازد.» این دوگانه آشکار در سطح گفتمان رسمی، نشانهای از شکاف درونی درباره مسیر آینده روابط ایران و آمریکاست؛ شکافی که میتواند بر مذاکرات احتمالی آینده و ادراک جهانی از سیاست ایران تأثیر جدی بگذارد.
کامران غضنفری، نماینده مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی عجیب و جنجالی اعلام کرده که براساس فتوای مراجع، اکنون «حکم قتل ترامپ» صادر شده و اگر دست ایران به او برسد، «باید او را به هلاکت برسانیم». او با اشاره به نقش ترامپ در ترور سردار قاسم سلیمانی، گفته است: «در گذشته هم حکم قتل ترامپ صادر شده بود. خود مقام معظم رهبری هم بعد از شهادت سردار سلیمانی فرمودند که آمرین و عاملین باید مجازات شوند.»
این اظهارات، یادآور مواضع مشابهی است که در سالهای گذشته از برخی چهرههای اصولگرا و رسانههای تندرو بیان شده بود. از جمله همین ماجرای جایزه برای سر ترامپ که در روزهای اخیر مطرح و البته تکذیب شد. یا دیدن نام یک ایرانی در سایتی که برای ترور ترامپ پول جمع میکرد!
سخنان غضنفری، اما در فضای تازهای مطرح میشود؛ چراکه مسعود پزشکیان، رئیسجمهور تازه ایران، برخلاف دولتهای پیشین موضعی آشکارا نرمتر اتخاذ کرده و در گفتوگویی مهم با تاکر کارلسون، روزنامهنگار محافظهکار آمریکایی، گفته است: «هیچ حکم یا فتوایی علیه هیچ فردی از جمله دونالد ترامپ، صادر نشده است. این مسئله ارتباطی با دولت ایران یا آیتالله خامنهای ندارد. ادعاها در خصوص تلاش و حمایت ایران برای ترور ترامپ کاملاً بیاساس است.»
این مواضع پزشکیان در سطح بینالمللی بازتاب گستردهای داشت و بهویژه در فضای رسانهای آمریکا، بهعنوان «تمایل به مذاکره» تفسیر شد. اما اکنون، اظهارات تندی، چون آنچه غضنفری مطرح کرده، میتواند بار دیگر فضا را مسموم کرده و دست دولت را برای هرگونه گفتوگو ببندد.
اصرار طیف رادیکال بر مواضع تند علیه ترامپ، حتی در فضای پس از جنگ ۱۲ روزه و در آستانه تحرکات دیپلماتیک تازه، حامل پیامهای چندگانه است.
۱. افزایش سهم در قدرت و سیاست خارجی: جریانی که با «انتقام سخت» هویت خود را تعریف کرده، عقبنشینی از این شعارها را پایان نقشآفرینی خود میداند. تکرار شعار ترور ترامپ، ابزاری برای حفظ جایگاه در معادلات امنیتی-سیاسی کشور است.
۲. مهار دولت پزشکیان: تندروها نگران هستند که دولت جدید مسیری را دنبال کند که منجر به نرمش در سیاست خارجی شود. تهدیدها علیه ترامپ، میتواند بهانهای برای ممانعت از باز شدن درهای دیپلماسی باشد.
۳. پیام به داخل و خارج: چنین اظهاراتی، هم برای مخاطب داخلی و با هدف نمایش اقتدار و وفاداری به مسیر مقاومت بیان میشود و هم مخاطب خارجی دارد برای القای این پیام که مذاکره با جمهوری اسلامی، همچنان با ریسک بالا همراه است؛ بیان میشود.
پاسخ بسیاری از ناظران و تحلیلگران به اینکه آیا این راهبرد مفید است؟ منفی است، درباره تبعات آن، اما حرف بسیار است. این اظهارات، در حالی مطرح میشود که شاهد افزایش سیگنالها برای بازگشت به میز مذاکره هستیم و تکرار شعار ترور، حتما فضای مذاکرات احتمالی را دچار اختلال میکند و باعث انسداد کانالهای غیررسمی گفتوگو میشود.
«ترور» یا «تعامل»؛ این دوگانه همچنان در سیاست ایران جاری است. از یکسو، رئیسجمهور از گفتوگو و تعامل میگوید، و از سوی دیگر، چهرههایی در تریبون مجلس از «هلاکت ترامپ» سخن میگویند. این دوگانگی، نهفقط چالش سیاست خارجی که چالش سیاست داخلی ایران در دوره جدید خواهد بود.
الهی امین