صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - 2025 November 05
کد خبر: ۴۲۰۹۷۶
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۴ - ۳۰ تير ۱۴۰۴
در رویداد۲۴ بخوانید؛

نقد و بررسی فیلم پلیس های نصفه نیمه| کمدی با پس‌زمینه‌ای اجتماعی

پلیس‌های نصفه‌نیمه فیلمی است که در تلاش است فراتر از یک کمدی پلیسی ساده برود و در قالب داستانی سرگرم‌کننده، به مفاهیمی چون اعتماد، عدالت، فساد سیستماتیک و رشد فردی بپردازد.

رویداد۲۴ | فیلم «پلیس‌های نصفه‌نیمه» (Almost Cops) محصول ۲۰۲۵ هلند و به کارگردانی گونزالو فرناندز کارمونا است؛ فیلمی که با ترکیب فضای کمدی، درام جنایی و روابط انسانی، داستانی درباره تضاد میان وظیفه‌شناسی و سرکشی در ساختار پلیس را روایت می‌کند. این فیلم ۹۵ دقیقه‌ای با حضور جاندینو آسپورات، ورنر کولف و فلورانس ووس ویدا، اثری سرگرم‌کننده، اما همراه با پیام‌های اجتماعی مهم به شمار می‌آید.

داستان فیلم پلیس‌های نصفه نیمه

«پلیس‌های نصفه‌نیمه» روایتگر ماجرای رامون، یک مأمور ساده پلیس (CSO) است که برخلاف مأموران سخت‌گیر، با نگاهی خوش‌طینت و انسانی کارش را پیش می‌برد. او در شهری در جنوب روتردام زندگی می‌کند و تلاش می‌کند میراث پدر و برادرش، کوین، را که هر دو از نیرو‌های پلیس بودند، حفظ کند. رامون شخصیتی ساده، مهربان و خوش‌بین دارد که باعث می‌شود توسط مجرمان و حتی همکارانش جدی گرفته نشود.

پس از آنکه عملیات پلیسی شکست می‌خورد و کوین کشته می‌شود، جک، شریک سابق او که از نیرو‌های اطلاعاتی است، به‌عنوان تنبیه به رده CSO تنزل درجه می‌یابد و به همان شهر منتقل می‌شود. در آنجا او با رامون همکار می‌شود؛ دو شخصیتی که تفاوت‌های آشکاری با یکدیگر دارند: جک، پلیسی خشن، مشکوک و منفعل، و رامون، ساده‌دل، خوش‌نیت و صبور.

همکاری این دو مأمور ناهماهنگ در مسیر شناسایی عاملان قتل کوین، به کشف راز‌هایی منجر می‌شود که هم پرونده را پیچیده‌تر و هم رابطه میان آنها را عمیق‌تر می‌کند. در این میان، حضور شخصیت‌هایی مانند رئیس پلیس دافنه د کونینگ و همکاران عجیب و غریب رامون، فضای فیلم را پر از لحظات طنز، تناقض و چالش می‌کند.

هسته اصلی فیلم بر پایه تقابل دیدگاه‌های رامون و جک ساخته شده است. یکی اهل مدارا و صلح، و دیگری طرفدار برخورد قاطع و تهاجمی. اما در دل این تضادها، فیلم روندی را طی می‌کند که طی آن هر دو شخصیت به تدریج از هم می‌آموزند و به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند. رامون در طول فیلم دچار تحول شخصیتی قابل توجهی می‌شود؛ از پلیسی ساده‌لوح که حتی با بدرفتاری مردم هم خونسرد می‌ماند، به کسی که برای رسیدن به حقیقت و عدالت، مجبور می‌شود به روش‌های سخت‌گیرانه‌تری تن دهد.

از سوی دیگر، جک نیز در مسیر تحقیقات درمی‌یابد که راه‌حل همه چیز، خشونت و فشار نیست و گاهی دل‌بستگی واقعی به مردم و جامعه می‌تواند نتایج پایدارتری داشته باشد. رابطه میان این دو، هم از نظر کمدی و هم از نظر درام، ستون اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد.

پلیس‌های نصفه نیمه کمدی با پس‌زمینه‌ای اجتماعی

هرچند فیلم به‌عنوان یک کمدی پلیسی معرفی می‌شود، اما بخش مهمی از محتوای آن در نقد ساختار‌های اجتماعی و پلیسی هلند نهفته است. فیلم به شکل خاص، به موقعیت مأموران غیررسمی یا همان CSO‌ها می‌پردازد؛ نیرو‌هایی که اختیارات محدودی دارند و اغلب توسط جامعه و ساختار رسمی پلیس جدی گرفته نمی‌شوند. نام اولیه فیلم نیز (Bad Boa’s) اشاره‌ای طنزآمیز به عنوان «پسران بد» دارد، درحالی‌که BOA مخفف نیروی شناسایی خارج از سیستم رسمی (Buitengewoon Opsporingsambtenaar) در هلند است.

رامون نمادی از افرادی است که در حاشیه ساختار رسمی تلاش می‌کنند نقش مفیدی ایفا کنند، اما اغلب در جدی گرفته شدن شکست می‌خورند. حتی وقتی او با هزینه شخصی‌اش یک مرکز فرهنگی برای نوجوانان راه‌اندازی می‌کند تا آنها را از مواد مخدر دور کند، باز هم مورد بی‌اعتنایی و تمسخر قرار می‌گیرد. اما همین انتخاب‌هاست که به مرور همکارانش را نیز به سمت حمایت از او سوق می‌دهد.

نقد فیلم پلیس‌های نصفه نیمه؛ ایده‌ای خوب با اجرای متوسط

با وجود ایده جذاب فیلم و فضای متفاوت آن، «پلیس‌های نصفه‌نیمه» از نظر ساختار داستانی دچار کاستی‌هایی نیز هست. روایت فیلم در برخی بخش‌ها شتاب‌زده و سطحی پیش می‌رود. به عنوان مثال، مرگ برادر رامون (کوین) که نقطه آغاز ماجراست، آن‌طور که باید عمق احساسی ندارد و فرصت کافی برای ایجاد همدلی با شخصیت او در اختیار تماشاگر نمی‌گذارد.

از سوی دیگر، شخصیت‌های منفی فیلم (مانند قاچاقچی‌ها یا مدیران فاسد) به‌درستی پردازش نشده‌اند و خیلی زود هویت و نقش آنها در ماجرا لو می‌رود. فیلمنامه که توسط شش نویسنده نوشته شده، در تلاش برای ترکیب کمدی، معمای جنایی و نقد اجتماعی، گاه دچار سردرگمی و پراکندگی می‌شود.

با این حال، بازی خوب بازیگران، به‌ویژه جاندینو آسپورات در نقش رامون، یکی از نقاط قوت فیلم است. او توانسته به‌خوبی سادگی و در عین حال رشد تدریجی شخصیتش را به نمایش بگذارد. در مقابل، ورنر کولف نیز با ایفای نقش جک، تصویری از پلیسی خسته، اما مصمم را خلق می‌کند که در دل شوخی‌ها، نشانه‌هایی از تلخی و تجربه نیز دارد.

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، پرداختن به جامعه چندفرهنگی روتردام است. برخلاف بسیاری از فیلم‌های اروپایی که چهره‌ای یک‌دست از جامعه هلند به نمایش می‌گذارند، این فیلم با نشان دادن تنوع نژادی و فرهنگی، تصویری متفاوت از ساختار اجتماعی معاصر این کشور ارائه می‌دهد. این رویکرد هم از نظر بصری و هم محتوایی، به فیلم هویتی تازه می‌بخشد.

نظرات شما