رویداد۲۴ | مازیار وکیلی- سریال جاسوسی–درام «تهران» نخستینبار در سپتامبر ۲۰۲۰ توسط شبکه دولتی Kan ۱۱ اسرائیل پخش شد و بعدها حق پخش بینالمللی آن به اپل تیوی پلاس واگذار شد. «تهران» توسط موشه زوندر و عمری شنهر نوشته شده و دانیل سیرکین کارگردانی آن را بر عهده دارد؛ سازندگانی که سابقه تولید محتوای امنیتی و سیاسی در تلویزیون اسرائیل را در کارنامه دارند.
محور این سریال به جنگ نیابتی ایران و اسرائیل است. در این سریال بازیگرانی مانند نیو سلطان، شان توب، نوید نگهبان، لیراز چرخی، شروین لناربی و گلن کلوز بازی میکنند.
داستان حول محور تامار رابینیان میگردد؛ مأمور اطلاعاتی یهودی ایرانیتبار موساد که در اسرائیل بزرگ شده و مأموریت دارد سامانه دفاع هوایی ایران را برای تسهیل حمله هوایی اسرائیل به تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی از کار بیندازد. این مأموریت که در ابتدا با شکست مواجه میشود، باعث میشود تامار در ایران بماند و ناخواسته با گذشته و ریشههای هویتی خود روبهرو شود—روایتی که بار عاطفی داستان را شکل میدهد. در فصل دوم، ماجراها با بازیگرانی، چون گلن کلوز و شان توب گسترش مییابد و روایتی پیچیدهتر از جنگ سایهوار ایران و اسرائیل را روایت میکند.
اما پشت این ظاهر دراماتیک، چه هدفی نهفته است؟ آیا «تهران» فقط یک تریلر سرگرمکننده است یا بخشی از یک برنامه رسانهای و استراتژیک؟
از زمان انقلاب ۱۳۵۷، رابطه ایران و اسرائیل وارد مرحله تخاصم شد. استراتژی جمهوری اسلامی بر حمایت از گروههای مقاومت در منطقه و تقابل تمامعیار با اسرائیل بنا شده است؛ و در مقابل، تلآویو نیز با اتکا به حمایت سیاسی و امنیتی غرب، همواره تلاش کرده ایران را مهار کند_این جدال در تمام ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اتفاق اُفتاده و تا به امروز هم ادامه دارد.
«تهران» را میتوان بخشی از همین نبرد روایتها دانست. سازندگان تلاش کردهاند تا مردم ایران را از حاکمیت جدا کرده و تقابل را بین «حاکمیت ها» نشان دهند، نه «ملتها»؛ تلاشی که بی اعتباری آن در جنگ ۱۲ روزه آشکار شد و اسرائیل نشان داد به وقت حمله تفاوتی بین نظامیان و مردم عادی قائل نیست.
سریال تهران در زیرمتن خود به دنبال این است که اسرائیل را یک ناجی معرفی کند که تنها هدفش، مقابله با نیروهای نظامی است؛ اینجا تضاد اصلی شکل میگیرد. روایت «نجاتبخش بودن» اسرائیل، وقتی با واقعیت عملیات نظامیاش، بهخصوص در جنگهای اخیر مانند درگیریهای نوار غزه و حمله به ایران سنجیده شود، رنگ میبازد. حملاتی که بهگفته نهادهای بینالمللی، میان غیرنظامیان و اهداف نظامی تفاوت چندانی قائل نبودهاند.
بیشتر بخوانید:
بازخوانی سنت قدیمی ترور با امضای موساد | مونیخ اسپیلبرگ، روایتی از آغاز راهی که به تهران رسید
هالیوود بازوی نرم قدرت سخت آمریکا | آیا فیلم تاپ گان: ماوریک شبیهسازی حمله به فردو بود؟
یکی از نکات بحثبرانگیز درباره «تهران» واکنش رسانههای غربی است. برخی منتقدان غربی به این نکته اشاره کردهاند که سریال به طرز عجیبی تصویری نسبتاً انسانی از نیروهای امنیتی ایران ارائه میدهد و مخالفان جمهوری اسلامی را اغلب درگیر مشکلات شخصی یا اخلاقی مانند اعتیاد نشان میدهد. موشه زوندر در دفاع از خود گفت: «هدف او مقابله با تصویر منفی از ایران بود که هدف اصلیاش نابودی اسرائیل است.»
بسیاری از منتقدان ایرانی باور دارند که اینگونه روایتها دقیقاً در راستای پروپاگاندای دولتی اسرائیل قرار دارد—تلاشی برای عادیسازی حمله به زیرساختهای حساس ایران، مانند سایتهای هستهای یا سامانههای پدافندی، آن هم در پوشش یک داستان تلویزیونی. آیا این تطابق تصادفی است؟
فارغ از لایههای سیاسی، «تهران» از نظر فنی هم با چالشهایی روبهروست. بسیاری از مخاطبان ایرانی به اشتباهات متعدد سریال در نمایش جزئیات اجتماعی و حکومتی ایران اشاره کردهاند؛ از لباس و درجه نظامیان سپاه گرفته تا نحوه اعلام عفو زندانیان توسط رهبری یا حتی شکل گفتوگوی شخصیتها. همان مشکلی که پیشتر درباره فیلمهایی، چون آرگو هم مطرح شده بود: سوءبرداشت از جامعهای پیچیده و چند لایه.
با این حال، «تهران» پیام مشخصی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت: اسرائیل نهتنها در میدان جنگ و میز مذاکره، بلکه در عرصه روایت نیز بهدنبال اثرگذاری بر افکار عمومی ایران است؛ و در حالی که سریالهایی، چون «تهران» در محافل بینالمللی جایزه میگیرند، سؤال اینجاست که چرا ساختار فرهنگی ایران هنوز نتوانسته پاسخی همسطح به پروپاگاندای رسانهای اسرائیل بدهد؟