رویداد۲۴| در یکی از بحرانیترین روزهای جنگ ایران و اسرائیل، وقتی ساختمان شیشهای صداوسیما مورد حمله موشکی قرار گرفت، سحر امامی، مجری شبکه خبر در حالی روی آنتن رفت که از ساعاتی قبل هشدار حمله به رسانه ملی داده شده بود و بر اساس شنیدهها چند نفر از مجریان آن بخش خبری نیز، حاضر به اجرا نشده بودند. سحر امامی، اما مقابل دوربین ایستاد و تا آخرین لحظهای که ممکن هم اجرای خود را قطع نکرد. درباره اینکه وی با حفظ خونسردی خود یک اجرای حرفهای داشت یا با زبان بدنی که بیشتر شبیه رجزخوانی بود تا خبرخوانی، پا از مرزهای حرفهای کار رسانه فراتر گذاشت؛ حرف بسیار است اما در آن شرایط حساس و روزهای جنگ؛ امامی مورد تمجیدهای گسترده قرار گرفت و حتی تبدیل به نماد مقاومت رسانهای شد.
تصویر او با آن انگشتی که رو به دوربین و خطاب به متجاوزان به خاک ایران تکان میداد، خیلی زود در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شد و رسانهها با نگارش گزارشها و یادداشتهایی از شجاعت و حضور بیوقفه او در لحظه بحرانی تمجید کردند. در ادامه همین تمجیدها و تشویقها و در اقدامی بیسابقه عکس او روی دیوارنگاره میدان ولیعصر نیز نصب شد و این اولین نشانه از ورود به مسیر «قهرمانسوزی» بود.
بیشتر بخوانید: ببینید| اعطای دان یک تکواندو به سحر امامی
همزمان با این تمجیدها، اما روند تشویق سحر امامی در صداوسیما نیز در سکوت خبری طی شد و آنطور که یک منبع آگاه به رویداد۲۴ گفته حکم تبدیل وضعیت استخدامی و رسمی شدن او در صداوسیما، تنها یک روز پس از حمله به ساختمان شیشهای صادر شد. یعنی هنوز آتش کاملا خاموش نشده و دود سیاه در آسمان بود که خانم مجری ره صدساله را یک شبه رفت. پروسه تبدیل وضعیت کارمندان در سازمانهای دولتی از جمله رسانه ملی بعضا سالها طول میکشد اما مزد آن اجرای جنجالی برای سحر امامی آن بود که خیلی فوری و فوتی کارمند رسمی صداوسیما شد.
ناگفته نماند که در این میان، شایعاتی نیز مبنی بر گرفتن پستهای سازمانی و مدیریتی توسط سحر امامی مطرح شد. خودش، اما در مصاحبهای این موضوع را تکذیب کرد و گفت که هیچ پستی خارج از مجریگری ندارد و علاقهمند است ارتباطش را مستقیم با مردم حفظ کند.
این قصه، اما اینجا تمام نشده و جنجالیترین بخش ماجرا، تعدد جوایز غیرمرتبطی است که به وی داده شد؛ رویهای که به نظر میرسد اکنون از مدار خارج و به یک ضدتبلیغ علیه سحر امامی تبدیل شده است.
مثال مشخص این زیادهرویها که در روزهای اخیر سروصدای زیادی هم به پا کرده و با انتقادات گسترده مواجه شده، این بود که کمربند افتخاری دان یک تکواندو در مراسم تجلیل از شهدای ورزشکار، در حالی به امامی داده شد که هیچ سابقه ورزشی رسمی در این رشته ندارد! مورد قابل توجه دیگر هم اهدای جایزه «سیمون بولیوار» از سوی نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا به سحر امامی بود. پیش از آن هم در کنفرانس «صدای جهانی جدید» که با حضور فعالان رسانهای جهان در سالن همایشهای بینالمللی صداوسیما برگزار شد، وزیر ارتباطات ونزوئلا هدیهای به سحر امامی تقدیم کرده بود.
بیشتر بخوانید: عکس|دیدار سحر امامی، مجری شبکه خبر و نیکولاس مادورو
این دو جایزه اخیر برای سحر امامی حواشی بسیاری ایجاد کرده است و دلیلش بیربط بودن جوایز و یا ارزش و اعتبار رسانهای آن است. مثلا جایزه «سیمون بولیوار» که به سحر امامی اهدا شده، گرچه در ونزوئلا و برخی کشورهای همسو اهمیت دارد، اما در عرصه جهانی و نظام رسانهای بینالمللی کمتر شناختهشده است. ونزوئلا در حوزه رسانه تقریبا حرفی برای زدن ندارد و در ارزیابیهای جهانی بر اساس شاخصهایی مثل آزادی رسانه رتبه قابل اعتنایی ندارد و همچون ایران در ردیفها پایانی جدول قرار دارد. افزون بر این، موقعیت جهانی دولت مادورو و ارتباط صمیمانهای که با ایران دارد، از این جایزه، یک جایزه سیاسی و نمایشی میسازد. چنانچه بسیاری از رسانههای داخلی نیز ارزش این جایزه را زیر سوال برده و تاکید کردهاند که دادن جوایز اینچنینی، به اعتبار سحر امامی نیز آسیب خواهد زد.
این رویه در روزهای اخیر با انتقادات بسیاری همراه شده و نکته قابل تأمل، چرخش برخی رسانهها در مواجهه با سحر امامی است. مثلا خبرگزاری تسنیم که در ابتدای کار پیشتاز تمجید از سحر امامی بود، این روزها انتقادهایی جدی نسبت به روند تجلیلهای مکرر مطرح کرد و نوشت: «سحر امامی را چه به جایزه دان یک؟ آنقدر افراط نکنید. دیدهنشدن به موقع، از نمایش دائم عزتمندتر است. هر قهرمانی باید خود مراقب باشد که قهرمانسوزی نشود.»
همچنین رسانههایی مانند خراسان و فرهیختگان درباره «مراسمهای فرمایشی»، «تقدیرهای بیدلیل» و «کاهش ارزش واقعی حرفهای و ورزشی» هشدار دادهاند و معتقدند باید تصویر تاریخی و نمادین سحر امامی حفظ شود و از تبدیل آن به نمایشهای پر هزینه و سیاسی جلوگیری شود.
اجرای سحر امامی در هنگام حمله به صداوسیما یک لحظه تاریخی خلق کرد؛ لحظهای که میتوانست در حافظهی ملی ثبت شود. اما تلاش نهادها برای بهرهبرداری از محبوبیت او، از اعطای نشان تا نصب تصویر وی روی دیوارنگاره و واگذاری هدایا، آن تصویر اصیل را تخریب کرد.
بیشتر بخوانید: ببینید| اظهارات سحر امامی درباره لحظاتی قبل از حمله اسرائیل
این زیادهرویها به ضدتبلیغ تبدیل شده، باعث خستگی مخاطب و حتی تضعیف تصویر مثبت اولیه شده است. ضروریست که رسانه ملی در مسیر قدرشناسی از قهرمانان واقعی، بیشتر احتیاط کرده و دچار زیادهروی و سیاستزدگی نشود و «قهرمانسوزی» نکند. بدیهی است که اگر رسانه ملی و نهادهای مرتبط به جای درک دقیق ارزش رسانهای چنین لحظاتی، تنها به دنبال بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی از آنها باشند، نهتنها چهره خالق آن لحظه را میسوزانند، بلکه به خرمن اعتماد مخاطبان نیز آتش میزنند؛ بگذریم از اینکه اعتماد مخاطب به رسانه ملی خیلی پیش از اینها آسیب دیده است.
سحر امامی نیز اگر میخواهد همان قهرمان روز حادثه باقی بماند باید از دایره تجلیلهای مکرر و نمایشی فاصله بگیرد. اعتبار او، نه در کمربند تکواندو یا لوح و عکس و جوایز آبکی دیگر، بلکه در همان لحظه تاریخی است که علیرغم هشدار حمله، در قاب دوربین ایستاد.