رویداد۲۴| حمله تند رسانه نزدیک به جبهه پایداری به قالیباف، نشانهای از اوجگیری دوباره اختلافات اصولگرایان است. ریشه این انتقادها به سالها پیش بازمیگردد؛ جایی که قالیباف خود را تکنوکرات، حامی تنشزدایی، و حتی «پاسدار برجام» معرفی کرد؛ مواضعی که امروز ابزار انتقامگیری پایداریها شده است.
قالیباف در جریان انتخابات ۹۶ با صراحت از برجام دفاع کرد. او با تأکید بر اینکه «من با برجام موافق هستم»، این توافق را تصمیم نظام دانست و خود را «پاسدار برجام» معرفی کرد؛ جملهای که حالا برای پایداریها بیش از آنکه نشانه وفاداری باشد، علامت انحراف تلقی میشود.
او بارها تلاش کرده تا میان خود و دیپلماسی ظریف، نسبتی مثبت برقرار کند؛ از تبریک به ظریف در سال ۹۴ گرفته تا پیشنهاد مسئولیت وزارت خارجه در دولت احتمالیاش. برای جریانی مانند جبهه پایداری که اساساً با روح برجام مخالف است، این مواضع، نقطه قرمز است.
رجانیوز در گزارش اخیر خود کوشیده است تا تصویری از قالیباف ارائه دهد که در بزنگاههای سیاسی، جانب احتیاط را بر صراحت ترجیح داده است. اشاره به سخنان او در سال ۸۸ که آشوبها را «ابهام انتخاباتی» و قانون انتخابات را «نیازمند بازنگری» خوانده بود، بهنوعی تلاشی است برای قرار دادن قالیباف در نقطه مقابل جریان اصولگرای انقلابی.
تکنوکراتی که با واقعگرایی، تنشزدایی را «رنسانس سیاست خارجی» مینامد، از نگاه پایداریها بیشتر شبیه روحانی است تا سردار انقلاب.
نحوه بیان و لحن رجانیوز در این حمله رسانهای، تنها نقد بر سیاستها نیست، بلکه نشانهای از نوعی «انتقامگیری درونجریانی» است. رجانیوز با بازخوانی دهها موضع پیشین قالیباف، از فتنه ۸۸ تا کنارهگیری در انتخابات ۸۸، سعی دارد چهرهای خاکستری، متزلزل و غیرانقلابی از او ارائه دهد.
آنچه این حمله را متفاوت کرده، این است که منتقدان امروز قالیباف، نه اصلاحطلبان بلکه همقطاران دیروز او هستند.
از نظر پایداریها، قالیباف همان نسخه کمرنگی است که از ائتلافگرایی، واقعگرایی و سازشپذیری سیاسی روحانی رونویسی میکند. این تشبیه شاید ناعادلانه باشد، اما با توجه به سابقه مواضع سیاست خارجی او در دهه ۹۰، از برجام تا حمایت از گفتوگوی جهانی، برای پایداریها قابل بهرهبرداری است.
قالیباف در تلهای گرفتار شده که نه او را به اردوگاه اصلاحطلبان نزدیک میکند، نه در جایگاه یک اصولگرای تمامعیار حفظ میکند.
در همین حال، تحولات ساختاری اخیر در شورای عالی امنیت ملی نیز بیتأثیر بر این نزاع نیست. در روزهای گذشته، برخی رسانههای نزدیک به قالیباف، از احتمال انتخاب او بهعنوان رئیس شورای عالی دفاع خبر داده بودند؛ نهادی تازهتأسیس که در امتداد ساختارهای امنیتی کشور تعریف شده است.
همزمان، همین رسانهها نسبت به «حلقهسازی علی لاریجانی» در شورای عالی امنیت ملی هشدار دادهاند؛ مسئلهای که از نگاه طیف نزدیک به پایداری، میتواند بازتعریفی از نقشآفرینی چهرههایی، چون قالیباف و لاریجانی در ساختار قدرت باشد.
در این چارچوب، حمله رجانیوز بیش از آنکه صرفاً نقدی تاریخی بر مواضع سیاسی قالیباف باشد، میتواند نوعی پیشدستی برای حذف او از معادلات آینده در نهادهای حساس امنیتی و انتخاباتی تلقی شود.
گزارش رجانیوز بیش از آنکه تحلیل سیاسی باشد، یک یادآوری هشدارآمیز به محمدباقر قالیباف است. تلاشی برای محدود کردن میدان مانور او در عرصه سیاست و انتخاباتهای آینده یا حتی در مدیریت مجلس. در ساختار سیاسی موجود، بعید نیست که این حملات بخشی از پروژه حذف آرام چهرههایی باشد که «نه ایناند و نه آن»؛ چهرههایی که پایداری، حضورشان را در نهادهای کلیدی، مزاحم پروژه خود میداند.