رویداد۲۴| مصطفی رحیمی: فیلم تمام شده. تیتراژ و موسیقی رقص پایانی ادامه دارد. تماشاگران آرامآرام از سالن کوچک نمایش خارج میشوند. چشم میچرخانم. بازیگران جوان فیلم مشغول گفتوگو با دوستانشان و تماشاگراناند. همراه با موسیقی پایانی، انگار هنوز فیلم تمام نشده. گویی جهان فیلم به زندگی واقعی پیوند خورده است.
حس و حال فیلم در واقعیت ادامه پیدا میکند؛ پوشش آدمها، نوع رفتارشان، حرفها و خوشوبشها همان است که روی پرده دیدیم. همانطور که از یک اثر واقعگرا انتظار میرود: اینکه واقعی باشد. همین ویژگیها چنین آثاری را از تولیدات سینمای جریان اصلی متمایز میکند؛ فیلمهایی که سازندگانشان مانند قهرمان داستان که از برادر بزرگش اجازه نمیگیرد و به شیوه خودش عمل میکند، برای ساختن، اندیشیدن و بودن از هیچکس اجازه نمیخواهند.
آنها طبق قواعد خودشان فیلم میسازند، در سالنهایی هرچند کوچک نمایش میدهند و دیده میشوند. «جماعت»، اولین ساخته بلند سهند کبیری که سال گذشته در جشنواره مهم روتردام نمایش داده شد و خارج از قواعد سانسور ساخته شده، داستان نسلی است که از باید و نبایدها، اجبارها و شبیهبهخود زندگی نکردن خسته است. نسلی که آقابالاسر داشتن و جنگیدن بیحاصل برای ابتداییترین حقوق انسانی را تاب نمیآورد.
این نسل گاهی تنها راه را در رفتن و سپردن ارث پدری به برادر بزرگ میبیند، و گاهی میایستد و حقش را به هر قیمتی طلب میکند. فیلم، حکایت جماعتی است که هم برای رفیقی از دست رفته به سوگ نشسته است و هم برای رفیقی در حال رفتن (در واقع از دست رفتن)؛ و تنها خواستهاش سوگواری و خداحافظی است، آنطور که دلش میخواهد و میپسندد. برای این، باید به «جماعت» بایستاد و حقش را از برادر بزرگ بگیرد.
فیلم نشان از سازندهای جسور و مستعد دارد. فیلمسازی که دوربین، میزانسن، تصویر، ریتم و دیالوگ را میشناسد. با وجود کاستیهایی که میتوانست با انسجام داستانی بیشتر و پایانی ظریفتر برطرف شود، لحظات قابلتقدیر کم ندارد. صحنه تمیز کردن کارگاه یا حضور و رقص "تندر" کنار رفیقش در مهمانی، از جمله لحظات بهیادماندنیاند.
"جماعت" ساختهی نسلیست جدی. چه جدی گرفته بشود چه نه. محصول سینمای مستقل و زیرزمینی ما که از آنچه فکر میکنیم به سطح زمین نزدیکتر است. سینمایی که حالا با توجه به تولیداتش، کیفیتش و نگاهی که جهان در صحنههای بینالمللی به آن دارد استحقاق بالاتری دارد برای اینکه سینمای جریان اصلی بخوانیمش.