رویداد۲۴| روزنامه فرهیختگان در یادداشتی تحلیلی با عنوان «شکست منطق تحمیل به رهبری» مینویسد تلاش جریان تندرو در شش ماه اخیر برای معرفی تصمیمات دولت و رهبر انقلاب بهعنوان «تحمیل» با شکست مواجه شد. این یادداشت بر توانایی رهبری در ایستادگی بر مواضع اصولی و ناکارآمد بودن منطق تندروها در مواجهه با واقعیتهای اجرایی تأکید دارد.
مصطفی غنیزاده، پژوهشگر سیاسی، در این یادداشت مینویسد: «بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به مردم ایران که حاوی توضیحات استدلالی درباره اهمیت غنیسازی هستهای و چرایی عدم مذاکره با آمریکای بدعهد بود، یک نکته پشتپرده را نمایان ساخت. آنهم اینکه اگر ایشان با یک امر مخالفت اصولی داشته باشند، هیچ فرد و جایگاهی امکان تحمیل به ایشان را ندارد.»
فرهیختگان به جریان تندرویی اشاره میکند که در شش ماه گذشته تلاش داشت برای تخریب دولت و همکاری رهبر با رئیسجمهور، اقدامات سیاسی مانند مذاکرات عمان را به ایشان تحمیل معرفی کند. این روزنامه مینویسد: «برخی از اینان که توان هضم علت چنین تصمیمهایی را نداشتند، آن را به مسئله تحمیل احاله دادند. یکی از شاخصترین تندروهای این جریان گفته بود «به علی (ع) تحمیل شد این که سیدعلی است». برخی دیگر نیز شبهه نبود رهبری در رأس ساختار تصمیمگیری را مطرح کرده بودند.»
فرهیختگان تأکید میکند که این جریان با تکفیر و برچسبزنی، هر مخالف ذهنی خود را کنار میگذارند، حتی اگر بزرگانی مثل شهیدان باقری، رشید و حاجیزاده باشند. این روزنامه اصولگرا مینویسد: «جالب اینکه بیانات معظمله درباره عدم مذاکره، این جماعت را سر عقل نیاورد که ایدههایشان درباره تحمیل و عدم حضور اشتباه است، بلکه آنها تصور کردند تازه ایدههایشان به ثمر نشسته و رهبری برای اولینبار در یک سال گذشته، سخن موردنظر آنها را بیان داشتهاند. خوشحالیشان در واکنش سریع مجازی به این بیانات واضح بود. درحالیکه اصل ماجرا ردشدن ایده آنان در تحمیل و عدم حضور بود.»
فرهیختگان همچنین به رویکرد رهبری در مردمسالاری دینی اشاره کرده و میافزاید: «این اساس مردمسالاری دینی است که با تغییر دولتها بهتناسب نظر عمومی مردم، برخی رویهها و سیاستها هم تغییر کند. اسم این فرایند، تحمیل نیست، بلکه پذیرش نظر منتخب مردم در اموری است که ضرر اساسی و حیاتی ندارد و حتی میتواند تبدیل به تجربه عمومی برای مردم بشود.»
نویسنده «فرهیختگان» در پایان به نکته کلیدی درباره جریان تندرو تأکید میکند و مینویسد: «بخشی از این جریان تندرو، به دنبال تبعیت از رهبری نیستند، بلکه منویات ذهنی خود را دنبال میکنند. هرکسی را که با این منویات همخوانی نداشت تکفیر یا تضعیف میکنند و از دایره انقلابیگری به بیرون پرت میکنند؛ اما وقتی به صخره سخت رهبری برخورد میکنند، حرف از تحمیل میزنند تا تابعان خود را آرام نگه دارند و وقتی مسئله به «تشکر از رئیسجمهور پرتلاش» میرسد و اینان در وسط پروژه «بنیصدرسازی» هستند، ناگهان میگویند که «من ضبطصوت رهبری نیستم.» جنس انقلابیگری اینان، رهبری را هم برنمیتابد.»