رویداد۲۴| در هفتههای اخیر، موجی از فشارها و حاشیهسازیها علیه معاون اول رئیس جمهور، محمدرضا عارف، شکل گرفته است؛ موضوعی که برخی آن را مقدمهای برای خداحافظی محتمل او از دولت تلقی میکنند. این روند از ابتدا با هجمههایی از سوی طیف رادیکال علیه مقامات کابینه آغاز شد و با پروندههای جنجالی مانند بحث تابعیت مضاعف فرزندان مسئولان و اعضای دولت، شدت بیشتری گرفت.
حمید رسایی، چهره پرحاشیه اصولگرا، دیروز بار دیگر بر این موضوع تأکید کرد و مدعی شد: برای مجلس ظریف و عارف و اصولگرا و اصلاح طلب فرق نمیکند، اما دیوان محاسبات در نامه کتبی اعلام کرده است امضاهای عارف غیرقانونی است و من همه این راهها را برای اینکه مسیر قانونی طی شود.
این نماینده تندرو تهران با اشاره به بحث دو تابعیتی بودن فرزند محمدرضا عارف معاون اول ریاست جمهوری و عدم برکناریاش برخلاف دیگر چهرهها در مجلس تذکر داد: «من سوال میکنم شما آقای قالیباف! با آقای ظریف مشکل شخصی داشتید؟ بنده مشکل شخصی داشتم؟ مجلس مشکل شخصی داشت؟ نه بحث اجرای قانون بود. خود رئیس محترم قوه قضاییه گفت من رسیدگی کردم و تعداد بیشتری مشکل ظریف را دارند.» اظهارات رسایی را میبینید و میشنوید.
مسئله تابعیت مضاعف، به رغم ظاهر تکنیکی، به ابزاری سیاسی تبدیل شده است که طیف رادیکال به کمک آن تلاش میکند اعتبار دولت و اعضای آن را زیر سؤال ببرد. این جریان با پیگیریهای مداوم و رسانهای، نشان داده که نه تنها قصد مصالحه ندارد، بلکه هر فرصت را برای فشار بیشتر روی مقامات دولتی به کار میگیرد. این رویه، اما با واکنش و انتقاد برخی رسانههای اصولگرا نیز مواجه شده است. مثلا روزنامه قدس نوشت: «راستش میشود ساعتها درباره طرح ادعاهای اینچنینی از تریبونهای رسمی سخن گفت؛ به ویژه که بزرگان بارها هشدار دادهاند نکاتی از این دست باید در جایی دیگر و جلساتی دیگر حل و فصل بشود و به صحن افکار عمومی کشیده نشود. علاوه بر این میشود ساعتها درباره وقتنشناسی و بیتوجهی به اولویتها هم قلمفرسایی کرد؛ به ویژه که این ایام، فراوان در سخنان بزرگان آمده که اولویت فعلی، اتحاد، همبستگی ملی و حل مشکلاتی است که عرصه معیشت را بر مردم تنگ کردهاند. حتی میشود فراوان درباره نمایندهای نوشت که ظاهراً هنری جز طرح موضوعات شاذ و دیده شدن از این طریق و در صدر خبرها نشستن از این رهگذر، ندارد و سیل انتقادها از این شیوه نابحق و نابکار هم، انگار بیشتر از آنکه آزارش بدهد، اسباب خلسه و خرسندیاش را فراهم میکند.
میشود ساعتها از این چیزها نوشت، اما راستش با الگو گرفتن از همین نماینده محترم، تنها به یک ضربالمثل خراسانی اشاره میکنیم که دقیقاً درباره کسی به کار میرود که وسط شلوغیها و گرفتاریهای فراوان دست به کاری میزند که نه وقت آن است و نه جایش. اینطور موقعها، جماعت عاقل میگویند بزرگوار! «فهمیدی که باید یخ بخوری، اما نفهمیدی چه وَخ بخوری».»
گفتنی است، محمدرضا عارف به جنجال آفرینی اخیر رسایی پاسخ نداده، اما در ماهها اخیر که بارها در این خصوص مورد پرسش قرار گرفت، پاسخ روشن و شفافی درباره مساله تابعیت فرزندان خود نداده است. همین رویکرد هم باب تدام حاشیه سازی را برای رادیکالها باز گذاشته است.
در این شرایط به نظر میرسد که تمرکز رادیکالها روی عارف ممکن است نهایتاً به تصمیم او برای کنارهگیری از دولت منجر شود. فشارهای رسانهای، هجمههای سیاسی و پیگیری موضوعات حساس مانند تابعیت مضاعف، همه عواملی هستند که میتوانند جایگاه او را در کابینه تضعیف کنند. در عین حال، برخی تحلیلگران معتقدند که به دلیل جایگاه نمادین عارف در جریان اصلاحطلب و نقش او به عنوان معاون اول، دولت ترجیح میدهد از کنار رفتن او اجتناب کند و با حفظ تعادل سیاسی، او را در کابینه نگه دارد.
آنچه مشخص است، این است که عارف اکنون در کانون فشارها و توجهها قرار دارد و آینده حضورش در دولت به واکنشها و موازنههای سیاسی در هفتهها و ماههای آینده بستگی دارد. هر گونه تصمیمی درباره او، نه تنها برای کابینه، بلکه برای جریان اصلاحطلب و تصویر عمومی دولت اهمیت دارد و میتواند پیامدهای گستردهای در سیاست داخلی و رسانهای کشور داشته باشد.
در شرایط فعلی، دولت بین دو گزینه دشوار قرار دارد: یا تحمل فشارها و حفظ معاون اول و استمرار ثبات نسبی در کابینه، یا پذیرش خداحافظی او و مواجهه با تبعات رسانهای و سیاسی این اقدام. آنچه مسلم است، آینده محمدرضا عارف در دولت دیگر موضوعی صرفاً داخلی نیست و هر تحولی در این زمینه، بازتاب گستردهای در فضای سیاسی و رسانهای کشور خواهد داشت.
زاکانی هم باید بره تحصیلاتش مرتبط با شهرداری نیست
و ...