رویداد۲۴ | منیره چگینی: کارشناسان بارها نسبت به بحران آب در کشور هشدار داده اند؛ مسعود پزشکیان، رئیس جمهور تنها دوبار در اظهاراتی تعجب برانگیز، تندترین هشدارها را صادر کرده است. او یکبار در مرداد ماه و یکبار اواخر هفته گذشته اعلام کرد «اگر تا آذرماه باران نبارد، ناچار به جیرهبندی آب خواهیم بود و در صورت تداوم خشکسالی باید تهران را تخلیه کنیم.»
هشداری که با پیشبینیهای آب و هوایی نگران کننده تر هم خواهد شد. هواشناسی پیشبینی کرده تهران تا آخر پاییز بارندگی چندانی نخواهد داشت.
محسن اردکانی، مدیر کل آبفای تهران هم عصر پنجشنبه، در جلسه شورای برنامهریزی استان تهران با بیان اینکه در سال آبی ۱۴۰۴–۱۴۰۳ تنها ۱۵۹ میلیمتر بارندگی در استان تهران ثبت شده گفت: ذخیره سدهای پنجگانه تأمینکننده آب تهران به پایینترین میزان خود رسیده است.
اردکانی با اشاره به کمبود شدید بارندگی و کاهش ۴۲ درصدی حجم ذخایر سدها، از احتمال بروز مشکلات جدی آب در ماههای آینده خبر داد و از مردم خواست مصرف خود را کاهش دهند تا از جیرهبندی آب جلوگیری شود.
مسعود مجرب مسئول پروژههای مطالعاتی آبی کشور، در گفتوگو رویداد۲۴ میگوید: کشور در شرایط بحرانی آب قرار دارد، اما مشکل اصلی نه در نبود منابع، بلکه در نبود مدیریت است. به گفته او، در ایران مدیریت آب – چه در منابع زیرزمینی، چه در تأمین آب شرب – سالهاست که بر پایه شانس پیش میرود.
او تأکید میکند: «مثل همیشه، کشور را با شانس اداره میکنیم. وقتی خودِ مسئولان تأمین آب به جای تمهید و برنامهریزی فقط هشدار میدهند، یعنی خرد و تدبیر از مدیریت حذف شده است.»
به باور او، گفتن اینکه تهران باید تخلیه شود، سخنی غیرکارشناسی است، اما بحران و احتمال جیرهبندی و قطع آب، کاملاً واقعی است. سدها در شرایط نامطلوبی هستند و بارندگیها کاهش یافته، اما ریشه بحران جای دیگری است: در سیاستگذاری و مدیریت ناپایدار.
این کارشناس ارشد حوزه آب بر این باور است که طرحهای مهندسی – از جمله پروژههای انتقال آب و تعادلبخشی – نمیتوانند بحران را رفع کنند.
او با قاطعیت میگوید: «حل مسئله آب، یک مسئله مهندسی نیست.»
به گفته او، وزارت نیرو سالهاست مسئله آب را با طرحهای فنی و سازهای دنبال میکند؛ اما واقعیت این است که مسئله آب، ریشهای اجتماعی دارد.
هرچقدر آب بیشتری به تهران منتقل شود، مصرف هم به همان نسبت بالا میرود؛ بنابراین راهحل در «مدیریت مصرف» و «کاهش تمرکز جمعیت» است، نه در «تأمین بیشتر».
مجرب از سیاستهای توسعهای تهران انتقاد میکند و میگوید: «وقتی اطراف تهران را با ساختوساز چاق میکنید و بعد برایشان به دنبال آب میروید، یعنی بحران میسازید.»
او نمونه شهر پردیس را مثال میزند که از یک شهرک کوچک به شهری با فرمانداری و پروژه مترو تبدیل شده است؛ شهری که «هیچ منبع آبی پایداری برای ادامه حیات ندارد».
بیشتر بخوانید:
گیلان، تنها استانی که از خشکسالی جان سالم به در برده است | کشاورزی غلط کشور را به بیابان تبدیل کرد
مجرب با لحنی صریح و انتقادی میگوید: «آب در ایران دو دشمن دارد؛ وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو.»
به گفته او، این دو وزارتخانه برای نمایش عملکرد خود، به جان منابع آبی افتادهاند. وزیر جهاد کشاورزی برای آنکه بگوید در گندم و برنج خودکفا شدهایم، منابع آبی را نابود میکند. وزیر نیرو هم برای ارائه آمار طرحهای اجرایی، سدسازی و انتقال آب را افزایش میدهد. نتیجه، اتلاف منابع و از بین رفتن سفرههای زیرزمینی است.
او میگوید: «برای این دو وزارتخانه، رقابت در شعار، مهمتر از پایداری آب است. این یعنی نابودی برنامهریزی.»
مجرب بار دیگر راهحل را در اصلاح ساختار مدیریتی کشور میداند. او معتقد است باید نهادی مستقل به نام «شورای نگهبان آب و انرژی» تشکیل شود تا بتواند در برابر تصمیمات ضدمنابع طبیعی بایستد.
او توضیح میدهد: «هر طرحی که در کشور اجرا میشود – از مسکن ملی گرفته تا توسعه شهری – باید پیوست آب و انرژی داشته باشد. همانطور که امروز پیوست امنیت یا سلامت داریم، باید برای آب هم الزام قانونی وجود داشته باشد.»
به باور او، رئیسجمهور باید وزیری مستقل تعیین کند که مستقیماً مقابل وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی قرار بگیرد و منافع آبی کشور را حفظ کند.
مجرب میگوید: «۹۵ تا ۹۷ درصد آب کشور در بخش کشاورزی هدر میرود، آنوقت از مردم میخواهند ۲۰ درصد صرفهجویی کنند! این خجالتآور است.»
او معتقد است که تولید محصولاتی مانند برنج، هندوانه و گوشت در کشوری خشک مثل ایران، غیرمنطقی است.
به باور او، باید به سمت تولید محصولات کمآببر مانند گیاهان دارویی، پسته و زعفران رفت و سایر محصولات را از کشورهایی که منابع آبی دارند وارد کرد.
او در ادامه میگوید: «شعار خودکفایی در تولیدات پرآب، فریبنده است. ما باید به جای خودکفایی، به دنبال اعتمادسازی بینالمللی و تجارت آب مجازی باشیم. این یعنی از کشورهایی که آب دارند، محصول وارد کنیم و در عوض، محصولات با ارزش افزوده بالا صادر کنیم.»
به گفته مجرب، بحران آب در ایران بدون بازسازی اعتماد اجتماعی قابل حل نیست.
او توضیح میدهد: «وقتی مردم به توصیههای دولت اعتماد ندارند، دیگر صرفهجویی معنا ندارد. کسی به حرفی که باورش ندارد گوش نمیدهد.»
او همچنین به ضعف آموزش در مدارس اشاره میکند: «در کتابهای درسی هیچ نشانی از آموزش الگوی مصرف آب نیست. این یعنی بیتوجهی به نسل آینده.»
مجرب با لحنی تند میافزاید: «انگار کسانی عمداً دارند کشور را به سمت نابودی منابع میبرند. بحران شده سرگرمی مسئولان. بحران درست میکنند، جهادی عمل میکنند، بعد فراموش میکنند.»
مجرب وضعیت مدیریت بحران در کشور را هم ناکارآمد میداند و میگوید: «ما وزیر مخاطرات نداریم. مسئله زلزله، فرونشست، لغزش زمین و خشکسالی همه رها شدهاند.»
او عملکرد سازمان مدیریت بحران را به «فروشگاه بعد از حادثه» تشبیه میکند: «در زمان آقای نجار و نامی، این سازمان عملاً فقط بعد از هر حادثه کالا توزیع میکرد. نه برنامهای داشت و نه نگاه پیشگیرانهای.»
این کارشناس بر اهمیت اصلاح الگوی مصرف تأکید دارد، اما معتقد است که فشار نباید فقط بر مردم وارد شود.
او میگوید: «ما فقط آبی را که از لوله میآید نمیسوزانیم. در تولید پسماند، در دورریز غذا و در میادین ترهبار، حجم زیادی آب مجازی هدر میرود. هیچکس این را حساب نمیکند.»
به باور او، باید بازچرخانی آب و استفاده از پساب بهصورت اصولی اجرا شود، نه با طرحهای نمایشی. او تأکید میکند که در اقلیم گرم و خشک ایران، رعایت مصرف ضرورتی حیاتی است، اما مسئولان باید پیش از هر چیز، ساختار را اصلاح کنند.
مجرب جمعبندی خود را اینگونه بیان میکند: «بحران آب واقعی است، اما قابل کنترل است. نباید کشور را با دعا و بنر باران اداره کرد. باید تصمیم سخت گرفت. رئیسجمهور باید بداند مسیر فعلی اشتباه است و افرادی که در این نابسامانی نقش دارند باید کنار بروند.»
او تأکید میکند که مدیریت آب باید از دست نگاه سازهای و مهندسی خارج و به دست متفکران اجتماعی و برنامهریزان واقعی سپرده شود. «کشور را نمیشود با شانس اداره کرد. بحران آب را هم نمیشود با شانس حل کرد. این بحران، مدیریت واقعی و شجاعت تصمیم میخواهد.»
قطع اورژانسی و فوری
بودجه ۷۰ درصد بنیادهای فرهنگی
بیبنیاد و ناکارآمد و ازمندرآوردی و زائد
و غیرپاسخگو به دولت.
جلوگیری اورژانسی
از ساخت و ساز و بیرویه در تهران و شهرهای بزرگ
و تعطیلی تمام کارگاهها
مگر اینکه از منبع آب غیرشرب استفاده کنند،
و عدم صدور هیچ مجوز ساخت جدید در تهران و شهرهای بحرانی.
تعطیلی مراکزی مثل استخرها.
پیگیری بدون مسامحه برای سازمانها و نهادهایی
که استخر و مصرف بیرویه آب دارند.
تعویض فوری لولههای فرسوده تهران
با قطع بودجه نهادهای مضر به حال کشور.
با هدروری بیدلیل پول و بودجه در چند دهه گذشته،
میشد از دریای مازندران تا دریای جنوب
آبراهه مصنوعی چند شاخه ایجاد کرد
به همراه چند دریاچه بزرگ
و بارانداز،
میشد مخازن اعماق زیرزمین را پر از آب کرد
و رطوبت و تعییرات جوی مفید در مرکز و مناطق کویری ایجاد کرد،
میشد آب این آبراهه مصنوعی را شیرین کرد
و مشکل آب شرب را برای همیشه حل کرد.
میشد
آبراههای برای دریاچه ارومیه ایجاد کرد
یا با تانکر و قطار
آب از دریای مازندران به ارومیه رساند
و حداقل از مرگ آن جلوگیری کرد،
میشد ...
میشد ...
اما
هیچ کاری نشد
جز
ساخت سدهای نابود کننده محیط زیست کشور
تقسیم پول کشور بین اشخاص
و نهادهای خاص
و در جاهای خاص
و به منظورهای خاص.
حالا آنها بیایند و پاسخگو باشند.