رویداد۲۴| روز گذشته تصاویری از مسعود پزشکیان در مرکز ملی فوتبال ایران منتشر شد که او را در حال فوتبال بازی کردن کنار بازیکنان تیم ملی نشان میداد. در نگاه نخست شاید این حرکت تنها یک تعامل دوستانه و ورزشی با ملیپوشان باشد، اما وقتی در کنار سایر رفتارهای اخیر رئیسجمهور قرار میگیرد، الگوی رفتاری مشخصی نمایان میشود؛ هر چه مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور بیشتر میشود، گرایش او به نمایشهای نمادین و عامهپسند نیز افزایش مییابد.
این رفتارها البته در فضای مجازی با واکنشهای گستردهای روبهرو شد. اگرچه عدهای آن را نشانهای از روحیه صمیمی و مردمی رئیسجمهور دانستند، اما بسیاری دیگر معتقد بودند که چنین نمایشهایی در شرایطی که کشور با تورم، بیکاری و بحرانهای مدیریتی دست به گریبان است، بیشتر به «شوآف رسانهای» شباهت دارد تا کنش واقعی برای حل مشکلات مردم. بهویژه کاربران شبکههای اجتماعی این رفتار را نوعی «فرار از واقعیت» یا «تلاش برای محبوبیتسازی مصنوعی» تعبیر کردند. انتظار مردم این است که رئیس جمهور به جای فوتبال بازی کردن و دوچرخهسواری و ... اقدامی موثر برای کاهش فشار زندگی و رفع تنگناهای معیشتی انجام دهد.
نکته قابلتوجه این است که منتقدان دولت تنها به فضای مجازی محدود نمیشوند. در هفتههای اخیر چهرههایی از میان حامیان دولت نیز زبان به انتقاد گشودهاند. اظهارات صریح چهرههایی، چون محمدعلی ابطحی و محمدجواد آذری جهرمی نمونههایی از این رویکرد هستند؛ چهرههایی که در ماههای ابتدایی دولت پزشکیان از او حمایت میکردند، اما اکنون نسبت به عملکرد، رویکرد رسانهای و اولویتهای اجرایی دولت هشدار میدهند. رسانههای حامی دولت نیز آرام آرام به صف منتقدان پیوستهاند. برخی مثل روزنامه کیهان افزایش نقدها را پای تلاش برای جدا کردن حساب از دولت تلقی میکنند، اما واقعیت این است که دایره منتقدان رئیسجمهور در حال گسترش است و حتی در میان نزدیکان سیاسیاش نیز تردید نسبت به کارآمدی این مسیر رفتاری در حال افزایش است.
بررسی دقیقتر رفتارهای عمومی رئیسجمهور نشان میدهد که بسیاری از ویژگیهای نمادین دولت احمدینژاد، در قالبی جدید و نرمتر در حال تکرار است. از پوشش و ظاهر آقای رئیس جمهور گرفته تا رفتارها و گفتاری که یادآور دوران هشت ساله احمدینژاد است.
از همان ابتدا که مسعود پزشکیان کاپشن شبیه محمود احمدینژاد میپوشید و سر کت و شلوار نپوشیدن او بحث بود این گمانه مطرح بود که اصرار رئیس جمهور به فاصله گرفتن از تشریفات او را به سوی پوپولیسم خواهد برد.
افزون بر این در یک سال گذشته و هر بار که پزشکیان سخنرانی بداهه را به خواندن از روی متن ترجیح داده و البته جنجال آفرین شده نیز شاهد تقویت این گمانه بودهایم. البته از حق نگذریم که ادبیات او با محمود احمدینژاد زمین تا آسمان فاصله دارد.
این اصرار به ورزش و نمایش مردمی بودن نیز اگرچه با سابقهای که از پزشکیان سراغ داریم، همخوانی دارد، اما در شرایط کنونی مملکت که هزار و یک مشکل داریم، موج تازهای از انتقادها را به راه انداخته است.
نشانههای دیگری مثل ادبیات عامهپسند و غیر رسمی، تمرکز به تصویرسازی در فضای رسانهای، بیان انتقادات تند از وضع موجود به سیاق اپوزیسیون یا تلاش برای ارائه تصویر یک رئیس جمهور ساده و متفاوت؛ همگی این نگرانی را ایجاد میکند که یک ورژن تازه از محمود احمدینژاد در راه است. با این تفاوت مهم که احمدینژاد در دهه ۸۰ و در شرایطی نسبی از درآمدهای نفتی و فضای سیاسی خاص آن دوره دست به این نمایشها میزد، در حالی که پزشکیان امروز با اقتصادی فرسوده، جامعهای خسته و سرمایه اجتماعی آسیبدیده مواجه است؛ بنابراین همان رفتارها که در گذشته برای مدتی محبوبیت ایجاد میکرد، اکنون در بستر بحرانهای فعلی نتیجه عکس میدهد و به همین خاطر نیز شاهد افزایش انتقادها از دولت هستیم.
دیگر تفاوت مهم و قابل توجه پزشکیان و احمدینژاد، اما آن است که رئیس دولت چهاردهم به قول سعید آجرلو، فعال سیاسی اصولگر ضدساختار نیست. ویژگی که حتما در نحوه تعامل دولت و مجموعه حکمیت، همچنین دولت و جامعه اثرگذار است.
البته نباید فراموش کرد که رفتارهای نمایشی و مردمیسازی تصویر رهبران، پدیدهای جهانی است. از جو بایدن و دونالد ترامپ در آمریکا گرفته تا امانوئل مکرون در فرانسه یا ولادیمیر پوتین در روسیه، بارها شاهد رفتارهایی مشابه بودهایم؛ از حضور در میدانهای ورزشی و رانندگی شخصی گرفته تا گفتوگوهای صمیمی با مردم. این اقدامات در بسیاری از کشورها بخشی از «بازاریابی سیاسی» مدرن محسوب میشود.
اما تفاوت اصلی در شرایط ایران و انتظارات جامعه نهفته است. در جامعهای که با بحران معیشتی، نارضایتی عمومی و شکاف اعتماد میان دولت و مردم روبهروست، چنین حرکات نمادینی اغلب به جای جلب همدلی، با واکنشهای انتقادی روبهرو میشود. مردم انتظار دارند رئیسجمهور بهجای نمایشهای رسانهای، پاسخی واقعی به مشکلات اقتصادی، تورم و بیکاری بدهد. در چنین شرایطی، حتی حرکت سادهای مثل پا به توپ شدن میتواند به نمادی از «فاصله بین حرف و عمل» تعبیر شود.
در نهایت، شاید پزشکیان با این اقدامات در پی نشان دادن چهرهای ساده، فعال و مردمی از خود باشد، اما در فضای سیاسی و اجتماعی امروز ایران، این راهبرد پرریسک است. تجربه احمدینژاد نشان داده است که محبوبیتهای نمادین بدون کارآمدی واقعی، به سرعت رنگ میبازد و جای خود را به انتقاد و ناامیدی میدهد. اکنون نیز با افزایش دامنه نارضایتی و گسترش نقدها از سطح جامعه تا میان نخبگان، این پرسش جدیتر از همیشه مطرح است که آیا پزشکیان واقعاً در پی اصلاح وضعیت کشور است، یا صرفاً میکوشد با بازتولید ژستهای مردمی، بحران مشروعیت را به تأخیر بیندازد؟