رویداد۲۴| روزنامه خراسان در یادداشتی به قلم حامد رحیمپور با عنوان «آقای پزشکیان؛ لطفا فکری به حال صدای دولت کنید!» به انتقاد از عملکرد رسانهای دولت چهاردهم پرداخته و نوشته است: «اگر نگوییم همه، حداقل اعضای تیم رسانهای دولت میدانند که جنگ هنوز تمام نشده؛ میدانش اذهان و افکار مردم و هدفش ایجاد اضطراب روحی روانی و درهم شکستن تابآوری ملی و روحیه مردمی است. از این رو تداوم آرایش جنگی دولت ضروری است.»
در این یادداشت تأکید شده است که دولت باید در شرایط دشوار فعلی، اطلاعرسانی دقیق، بهنگام و مسئولانه داشته باشد و وزرا و مسئولان بیش از گذشته با مردم سخن بگویند. نویسنده مینویسد: «مردم باید احساس کنند و با چشم ببینند که همه برای برونرفت از این وضعیت، همراه و هماهنگ در تلاش هستند…، اما چه میتوان گفت که دولت چهاردهم بعد از حدود ۱۵ ماه از عمرش هنوز صدا ندارد.»
خراسان با اشاره به هشدارهای گذشته خود، سه رکن اصلی اطلاعرسانی دولت—شورای اطلاعرسانی، معاونت ارتباطات ریاستجمهوری و سخنگوی دولت—را کانون این ضعف میداند و مینویسد: «افرادی که باید قدرت بیان قوی، درک رسانهای بالا و هوش هیجانی مناسب برای ایفای این مسئولیت داشته باشند… خود به چالشی برای دولت در این شرایط تبدیل شدهاند.»
این روزنامه هشدار میدهد که چندصدایی گسترده در دولت به تضعیف جدی اعتماد عمومی انجامیده است: «وقتی از یک دولت صدای اختلاف و یا چندصدایی شنیده میشود، مردم نمیدانند کدام را باور کنند؛ این پراکندگی صداها بزرگترین دشمن اعتماد عمومی است. پیام نامنسجم، بازار شایعه را گرم میکند، هزینه اعتماد عمومی را بالا میبرد و در نهایت، ظرفیت اقناع دولت را میسوزاند.»
در ادامه، نویسنده به نبود یک محور مشخص برای هدایت روایت دولت اشاره میکند و مینویسد: «شاید نبود فرماندهی واحد در حوزه اطلاعرسانی موجب خالی کردن شانهها زیر بار مسئولیت شده است، شاید بوروکراسی اداری موجب انفعال در حوزه اطلاعرسانی شده است…»
به باور خراسان، مشکلات موجود در اطلاعرسانی باعث شده میان مردم این تصور شکل بگیرد که دولت در برابر بحرانها یا تماشاچی است یا در حال تولید مشکل. این روزنامه تأکید میکند: «مردم با بحرانها مواجه میشوند، با آن دست و پنجه نرم میکنند ولی هیچ صدایی از دولت بلند نمیشود.»
خراسان در پایان یادداشت خود مستقیماً خطاب به رئیسجمهور مینویسد: «آقای پزشکیان؛ لطفا فکری به حال صدای دولت کنید!»
دوستان چکمه پوش هر چی خواستند کندن و بردن
گارد ریل گالوانیزه رنگ کردن
تهران بدون برف را سنگ فرش کردن
تابلوی 22 میلیونی سال ،94 زدن پارک نهج البلاغه
دور برگردان زدن چهار لا پهنا حساب کردن پیمانکاری
تراکم فروختن و دلالی کردن عین دلیر
قد یه پراید حقوق کرفتن خودشون و فامیل
زمین و ویلا و اپارتمان گرفتن
به خاطر سپابقشون در سپاه و کمک و یاری در انتخابات کاری باهاشون نداشت
پول یاس بود که به فرموده تراکم تهران را فروخت داد حاج قاسم فرستادش بیابون این خودش 90 را برداشت داد سردار. عیسی شریفی فرستاد اروپا
بعد درامد درصد دفتر را داد که ولش کنن
عیسی شریفی خونشونه پول دست سردار ایازی شرکت لوتوس
سی تا سی تا هم سهام اطلس مال را داد دم خونه زنان شرکت نشینان سپاهی بیخیال داستان نماز اول صبح مسجد عراقی بشن
قاضی دیوان هم که مرد پرونده هوا
شیوه مطلوب حکمرانی کاسبی فرهنگی جهادی مالیدنی
هر شب هم به حال خودش گریه میکنه