رویداد۲۴ | لیلی پیری- فن هونگدا استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه شانگهای است. او در یادداشت خود در نشریه تینک چاینا میگوید: از زمان آغاز جنگ غزه–اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، چشمانداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. ایران، دستکم در مقطع کنونی، در موقعیتی دشوار قرار گرفته است. «محور مقاومت» که تهران دههها برای حمایت و تقویت آن هزینه کرده بود، نشانههایی از فروپاشی بروز داده و خود ایران نیز هدف حملات مستقیم نظامی اسرائیل و ایالات متحده قرار گرفته است؛ حملاتی که جایگاه راهبردی منطقهای ایران را بهشدت تضعیف کردهاند.
این استاد دانشگاه چینی تصریح کرده که در این شرایط، تمایل ایران برای همکاری با چین بهطور محسوسی افزایش یافته است. همکاری با ایران میتواند برای چین نیز سودمند باشد و همچنان ظرفیتهایی برای تعمیق روابط دوجانبه میان دو کشور وجود دارد؛ اما او توضیح داده که دشوارهای انتخاب ایران چیست.
متن زیر مشروح یادداشت فن هونگدا در نشریه تینک چایناست.
از زمانی که اسرائیل در ۱۳ ژوئن جنگی را علیه ایران آغاز کرد و بهویژه پس از آنکه ایالات متحده در ۲۲ ژوئن تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرد، نگرانیها در داخل ایران ـ بهویژه در میان افکار عمومی ـ درباره تشدید درگیریها افزایش یافته است؛ در کنار این نگرانیها، امیدهایی نیز وجود داشت مبنی بر اینکه کشور بتواند از جنگ بهعنوان فرصتی برای تحول جدی استفاده کند.
با این حال، این امیدها تا حد زیادی به ناامیدی انجامیده است؛ چراکه تصمیمگیران هنوز اصلاحات اساسی و ملموسی را اجرا نکردهاند. برای مثال، هرچند در شهرهای بزرگی مانند تهران، شمار بیشتری از زنان از پوشیدن حجاب خودداری میکنند، اما مسائل مربوط به پوشش زنان همچنان بسیار حساس باقی مانده است؛ موضوعی که در جنجالهای گسترده پیرامون ماراتن اخیر جزیره کیش نیز بازتاب یافت.
آنچه نمیتوان نادیده گرفت، تشدید بیشتر کشمکشهای سیاسی در داخل ایران است. نیروهای خواهان اصلاح، که رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، نماد آنهاست، بهرغم جنگ دوازدهروزه با اسرائیل، بهبود محسوسی در وضعیت داخلی خود مشاهده نکردهاند. اصلاحطلبانی که در کانون قدرت نیستند، همچنان آرمانهایی دارند، اما توان اجرای آنها را ندارند. در مقابل، محافظهکارانی که قدرت واقعی را در اختیار دارند، با خشم فزاینده افکار عمومی مواجهاند.
با توجه به فشارهای مداوم اسرائیل و آمریکا بر ایران و حتی احتمال وقوع جنگی دیگر، محافظهکاران ناچارند به آینده کشور و حتی آینده خود بیندیشند. کشمکشهای سیاسی داخلی و شکافهای اجتماعی، مشکلات ایران را بیش از پیش تشدید کرده است.
از منظر خارجی نیز حمایت نیروهای پیرامونی مانند حماس، حزبالله و حکومت پیشین اسد در سوریه از بین رفته و نفوذ منطقهای ایران بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. اسرائیل با ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی خود، برتری روانی بیشتری نسبت به ایران به دست آورده است.
پس از جنگ دوازدهروزه، بسیاری از ایرانیان بر این باورند که مذاکرات میان آمریکا و ایران صرفاً پوششی برای حمله نظامی اسرائیل بوده است؛ برداشتی که بیاعتمادی ایران به ایالات متحده را بیش از پیش تقویت کرده است. همزمان، تمایل ایران برای تعمیق همکاری با چین افزایش یافته است.
بیشتر بخوانید:
پشت پرده سکوت چین در جنگ ایران و اسرائیل| آیا اتحاد ایران و چین ترک برداشته؟
مشخصات جنگنده J-۱۰C | جدیدترین جنگنده چین که ایران خریداری کرد
هونگدا میگوید: در واقع، حتی زمانی که جنگ دوازدهروزه هنوز ادامه داشت، در داخل ایران صداهایی برای تقویت همکاریهای نظامی با چین، بهویژه از طریق خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی چینی، شنیده میشد.
در طول جنگ و پس از آن، شایعات مربوط به ارسال تسلیحات چینی به ایران منتشر شد؛ شایعاتی که تا حدی توسط برخی مقامهای ایرانی و رسانههای دولتی نیز تقویت شد. روشن است که در شرایط کنونی، تقویت توان دفاعی ملی در صدر اولویتهای تصمیمگیران ایرانی قرار دارد. در حالی که روسیه نتوانست تسلیحات و تجهیزات دفاعی وعدهدادهشده را در اختیار ایران بگذارد، جنگندههای چینی که در مناقشه پاکستان و هند عملکرد چشمگیری داشتند، به یکی از گزینههای مطلوب ایران تبدیل شدهاند؛ همانگونه که سامانههای پدافند هوایی چین نیز مورد توجه قرار گرفته است.
فن هونگدا میگوید در شش ماه گذشته، چندین رسانه اصلی ایرانی از او برای مصاحبه دعوت کردهاند که محور اصلی آنها چگونگی تعمیق روابط ایران و چین بوده است. او میگوید: پیش از جنگ دوازدهروزه، یکی از رسانههای ایرانی بر شکلگیری یک «ائتلاف سهجانبه» میان ایران، روسیه و چین تأکید داشت؛ برداشتی که من با آن موافق نیستم.
جالب اینجاست که او میگوید تمرکز رسانههای ایرانی بر تأثیر تحریمهای بینالمللی بر تعاملات چین و ایران، هرچند بدون تردید عامل مهمی در محدود کردن روابط دو کشور است، اما تنها عامل نیست و این تمرکز غلط است. او میگوید این دیدگاه بهتدریج در میان ایرانیان، از جمله برخی پژوهشگران ایرانی، بیشتر مورد پذیرش قرار گرفته است؛ کسانی که معتقدند سیاست تهران در قبال چین با مشکلاتی جدی روبهروست.
حسین قاهری، کارشناس ایرانی که سالها بر روابط ایران و چین تمرکز داشته، اخیراً گفته است که علاوه بر تحریمها، چالش اصلی این رابطه دوجانبه، نبود سازوکارهای روشن و فقدان اراده سیاسی لازم در ایران است. به باور او، ایران خود را با اولویتهای راهبردی چین همسو نکرده و در عوض، انتظاراتی غیرواقعبینانه از پکن دارد.
برخلاف برخی ایرانیان که همواره از ناکافی بودن کمکهای چین انتقاد میکنند، قاهری معتقد است سوءمدیریت داخلی ایران باعث شده چین تمایلی به ارائه کمکهای جدید نداشته باشد. او همچنین بر این باور است که ایران تاکنون نه راهبردی جامع و نه برنامهای بلندمدت برای رابطه با چین تدوین کرده است. به گفته او: «ما حتی از نیمی از ظرفیتها استفاده نکردهایم، اما از اینکه چین منابع مالی بیشتری در اختیار ما نمیگذارد، ابراز نارضایتی میکنیم.» این دیدگاهها امروز در ایران طرفداران بیشتری پیدا کردهاند.
به گفته هونگدا اینکه ایران مشتاق تعمیق هرچه بیشتر روابط دوجانبه با چین است، قطعاً برای پکن نکتهای مثبت محسوب میشود. بههرحال، فارغ از میزان تضعیف قدرت و نفوذ ایران، این کشور همچنان یکی از بازیگران مهم خاورمیانه ـ بهویژه در غرب آسیا ـ و نقشی غیرقابل جایگزین در هرگونه ترتیبات صلح و سیاسی منطقهای دارد.
تهران که هزینههای سنگین سیاست خارجی مبتنی بر اتکای انحصاری به واشنگتن را در گذشته تجربه کرده، اکنون به سمت دیپلماسی متنوعتر حرکت میکند. حتی در صورت بهبود روابط با کشورهای غربی مانند آمریکا، ایران بهراحتی همکاری با چین را کنار نخواهد گذاشت.
او در این بخش به یکی از مهمترین موانع تعمیق روابط ایران و چین اشاره کرده سات؛ هونگدا میگوید حتی خود ایرانیان نیز نمیتوانند بهطور دقیق آینده کشورشان را پیشبینی کنند و این عدم قطعیت، برای کشورهای خارجی ـ از جمله چین ـ بهمراتب بیشتر است؛ عاملی که ناگزیر تمایل پکن برای تعامل گسترده با ایران را محدود میکند.
از منظر چین، تعمیق همکاری با ایران همچنان با موانع عملی متعددی روبهروست. نخست آنکه تحریمها همچنان بزرگترین مانع بر سر راه فعالیت شرکتها و بنگاههای بزرگ چینی در ایران هستند. دوم، فضای سرمایهگذاری و تجارت در ایران تأثیرات منفی بر میزان اشتیاق و تمایل چین گذاشته و بهویژه محیط سرمایهگذاری ایران نیازمند بهبود جدی است. سوم، ابهام در مورد آینده ایران چین را به احتیاط بیشتر در تعامل با این کشور وادار میکند.
این استاد دانشگاه در پایان میگوید به باور من، پکن امیدوار است تحریمهای اعمالشده علیه ایران هرچه زودتر رفع شوند و آماده است در این مسیر نقشآفرینی کند. چین همچنین تمایلی ندارد ایران دستخوش تغییرات شدید و بیثباتکننده شود. اگر ایران وارد مسیر توسعهای سالم شود و تحریمها کاهش یابند یا لغو شوند، چین تلاش خواهد کرد همکاری جامعتری با این کشور برقرار کند. در صورتی که اعتماد راهبردی متقابل میان دو کشور در سطح رضایتبخشی قرار گیرد، همکاری در حوزه نظامی نیز دور از انتظار نخواهد بود.