رویداد۲۴| انتشار مقاله محمدجواد ظریف در نشریه آمریکایی فارنافرز بار دیگر شکاف عمیق گفتمانی در سیاست داخلی ایران را فعال کرده است؛ شکافی که اینبار روزنامه جوان با لحنی بیسابقه و کمسابقه، آن را به «خیانت»، «فهم کودکستانی از سیاست» و حتی «سرنوشت سیاه یک سیاستمدار» پیوند زده است. متنی که بیش از آنکه نقدی صرف بر یک مقاله تحلیلی باشد، تلاشی آشکار برای حذف کامل ظریف از دایره مشروعیت سیاسی است.
روزنامه جوان، مقاله ظریف را نه یک تحلیل دیپلماتیک، بلکه «آموزش مستقیم به سیاستمداران غربی» توصیف میکند؛ آموزشی که به زعم نویسنده، غرب را از هرگونه مسئولیت در قبال فشارها، تحریمها و حملات علیه ایران مبرا میکند. در بخشی از این گزارش آمده است: «مقاله ظریف در مجله امریکایی فارنافرز به سیاستمداران غربی آموزش میدهد که شما نیازی نیست در قبال ایران، چیزی را گردن بگیرید، همین روایت را سر دست بگیرید که ‘ایرانیها خودشان کشورشان را امنیتی کردند و چوبش را هم میخورند’.»
محور اصلی خشم جوان، جایی است که ظریف در مقاله خود مینویسد امنیتیشدن ایران محصول روایتسازی اسرائیل و آمریکا بوده، اما در عین حال میپذیرد که برخی رفتارها و گفتارهای داخلی نیز به بازتولید این وضعیت کمک کردهاند. جوان این گزاره را نه یک نقد درونزا، بلکه «پذیرش ضمنی گناه» میداند و آن را در امتداد همان روایتی قرار میدهد که سالهاست جریان اصلاحطلب به آن متهم میشود.
نویسنده «جوان» با لحنی تند مینویسد: «این رویکردی است که روحانی، اصلاحطلبان تندرو، و روزنامههای کارگزاران، هممیهن، شرق و اعتماد سالهاست دنبال میکنند و حقیقتاً یک خیانت آشکار است.»
از نگاه این روزنامه اصولگرا، هرگونه پذیرش نقش داخلی در تشدید فشارهای خارجی، نه تحلیل سیاسی، بلکه پاککردن صورتمسئله و تبرئه آمریکا و اسرائیل است.
بخش مهمی از گزارش جوان، مستقیماً به بخشهایی از مقاله ظریف ارجاع میدهد که در آن به افزایش سطح غنیسازی، کاهش همکاری با آژانس و حتی طرح بحث تغییر دکترین دفاعی اشاره شده است. ظریف در مقاله خود نوشته است: «ایران ناچار شده است بهجای پیگیری برنامههای اولیة هدفمحور خود، با سیاستهایی سرسختانه واکنش نشان دهد… اگر چنین تجاوزهایی رخ نداده بود، ایران همکاری بیسابقة خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را ذیل توافق هستهای ۲۰۱۵ ادامه میداد.».
اما جوان همین تحلیل را بهگونهای میخواند که گویی ظریف، اقدامات دفاعی ایران را «بیفایده» و حتی «به سود دشمن» معرفی کرده است.
جایی که حمله جوان به اوج میرسد، تفسیر ظریف از مفهوم «امنیتیسازی» و «ذهنیت محاصره» است. ظریف در مقاله خود مینویسد: «امنیتیسازی ایران یک ذهنیت محاصره ایجاد کرده است؛ ذهنیتی که اغلب به کنترلهای اجتماعی شدیدتر میانجامد. این کنترلها شامل محدودیتهای اینترنت و شبکههای اجتماعی… است.»
روزنامه جوان این بخش را مصداق بارز «مقصر دانستن خود ایران برای تحریم، فشار و حتی حمله نظامی» میداند و در واکنشی تند مینویسد: «فقط یک وطنفروش چنین مقدماتی را میبافد و از آن چنین نتایجی میتواند بگیرد.»
در ادامه، جوان تلاش میکند کل منطق مقاله ظریف را به یک زنجیره سادهسازیشده تقلیل دهد: اظهارات برخی افراد غیرمسئول، بهانهای برای امنیتیسازی ایران میشود؛ این امنیتیسازی، تحریم و حمله را توجیه میکند؛ و در نهایت، مشکلات معیشتی و محدودیتهای داخلی بهعنوان پیامد آن معرفی میشود. نتیجهای که به زعم نویسنده، کاملاً وارونه و خطرناک است.
نکته قابلتوجه آن است که حمله جوان فقط متوجه ظریف نیست؛ بلکه او را نماد یک تفکر معرفی میکند. تفکری که پیشتر درباره برنامه موشکی، توان نظامی و حتی مفهوم «ایران قوی» نیز مواضعی مشابه داشته است. جوان با استناد به جملهای از مقاله ظریف مینویسد: «تهران باید درک کند که قدرتش میتواند دیگران را ناراحت کند و بنابراین این کشور باید از روایت ساختن یک ایران قوی… به روایت ساختن یک منطقه قوی تغییر جهت دهد.»
و بلافاصله این پرسش را طرح میکند که آیا چنین نگاهی، جز عقبنشینی راهبردی و دلجویی از قدرتهای خارجی، معنای دیگری دارد؟
روزنامه جوان در جمع بندی مقاله ظریف را نه یک متن تحلیلی، بلکه سندی میداند که به غرب میگوید «نیازی نیست چیزی را در ایران بر گردن بگیرید». همان جملهای که گزارش با آن به پایان میرسد و بارها در متن تکرار میشود: «این است سرنوشت سیاه یک سیاستمدار مفلوک.»
صرفنظر از داوریهای تند و بعضاً اغراقآمیز جوان، آنچه این گزارش نشان میدهد، بازگشت دوباره ظریف به کانون یک نزاع قدیمی است؛ نزاعی که در آن، مرز میان «تحلیل انتقادی از سیاست خارجی» و «اتهام خیانت» همچنان محل مناقشهای حلنشده باقی مانده است.