صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۰۲ دی ۱۴۰۴ - 2025 December 23
کد خبر: ۴۴۰۷۱۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۵ - ۰۲ دی ۱۴۰۴

از چادر تا دابسمش؛ دنیای پر تناقض حجاب استایل‌ها | دینداری در قاب الگوریتم؟

روزنامه خراسان نوشت: تقلیل دینداری حجاب استایل، با تبدیل نماد‌های دینی به فرم بصری و بخشی از برند شخصی، به فرایند عرفی‌شدن و سطحی‌شدن این نماد‌ها سرعت می‌بخشد. وقتی حجاب در کنار دابسمش و ژست‌های نمایشی قرار می‌گیرد، در ذهن مخاطب (به‌ویژه نسل جوان) این پیام القا می‌شود که دینداری هم یک «استایل» است؛ انتخابی از میان کاتالوگ هویت‌های قابل ارائه در بازار توجه.

رویداد۲۴| وایرال شدن مصاحبه یکی از بلاگر‌های موسوم به «حجاب استایل» بار دیگر بحث قدیمی و پرچالش نسبت حجاب، دیده‌شدن و زیست دیجیتال را به مرکز توجه افکار عمومی بازگردانده است؛ پدیده‌ای که نه می‌توان آن را ذیل بدحجابی تعریف کرد و نه به‌سادگی از کنار پیامد‌های فرهنگی و هویتی‌اش گذشت. گزارش تحلیلی روزنامه خراسان، با تمرکز بر همین تناقض، تلاش می‌کند نشان دهد «حجاب استایل» صرفاً یک سلیقه شخصی یا مد زودگذر نیست، بلکه محصول منطق الگوریتمی شبکه‌های اجتماعی و بحران هویت در جامعه‌ای در حال گذار است.

خراسان روایت خود را از یک تصویر آشنا آغاز می‌کند؛ تصویری که این روز‌ها بار‌ها در اینستاگرام دیده می‌شود: «صفحه‌ای با چندصد هزار دنبال‌کننده باز می‌شود؛ زنی با چادر مشکی و پوششی کامل با آرایش و گریم ایستاده است… زیر پست و در بخش کامنت‌ها دو واکنش متفاوت وجود دارد: گروهی می‌نویسند “چه ترکیب قشنگی از حجاب و زیبایی”، گروهی دیگر می‌پرسند “این حجم از آرایش و ژست، با این پوشش چه نسبتی دارد؟ ”»

همین دوگانگی، به تعبیر نویسنده، هسته اصلی پدیده‌ای است که «حجاب استایل» نام گرفته؛ ترکیبی از پوشش کامل اسلامی با رفتار‌هایی که دقیقاً برای جلب توجه، افزایش تعامل و رضایت الگوریتم طراحی شده‌اند.

نویسنده تأکید می‌کند که مسئله حجاب استایل، نه نقض آشکار پوشش است و نه بی‌اعتنایی صریح به حجاب. برعکس، تأکید این جریان دقیقاً بر حفظ مرز ظاهری پوشش کامل است. اما چالش از جایی آغاز می‌شود که پوشش، از یک کنش ایمانی و رفتاری، به یک «فرم بصری» تقلیل پیدا می‌کند. به تعبیر گزارش: «در حجاب استایل، پوشش اسلامی از یک انتخاب و رفتار به یک فرم بصری تقلیل می‌یابد؛ فرمی که قابلیت ارائه، زیباسازی، تبلیغ و حتی فروش دارد.»

در اینجا، چادر یا روسری دیگر فقط نشانه تعهد دینی نیست، بلکه بخشی از برند شخصی بلاگر می‌شود؛ عنصری که باید در قاب تصویر خوب بنشیند و با منطق لایک، ویو و کامنت هم‌خوان باشد.

خراسان در ادامه، به مصاحبه وایرال‌شده یکی از این بلاگر‌ها اشاره می‌کند؛ جایی که او در دفاع از خود می‌گوید دابسمش‌کردن با حجاب «کار بدی نیست» و اگر نقدی وجود دارد، باید خصوصی و محترمانه مطرح شود. نویسنده این موضع را چنین توصیف می‌کند: «این جمله‌ها عملاً تعریف تازه‌ای از مسئولیت یک فرد باحجاب ارائه می‌کند؛ تعریفی که اقتضای رفتار و زندگی دینی را به “نرنجاندن دیگران” تقلیل می‌دهد.»

در این روایت، دینداری به اخلاق حداقلی فروکاسته می‌شود؛ یعنی تا وقتی کسی توهین نکند یا دل نشکند، رفتار او قابل دفاع است، حتی اگر منطق رفتارش با فلسفه حجاب در تعارض باشد.

یکی از بخش‌های کلیدی گزارش، تحلیل نقش اقتصاد توجه و الگوریتم اینستاگرام است. به‌زعم نویسنده، الگوریتم نه‌تنها بی‌طرف نیست، بلکه به‌طور ساختاری از محتوای پارادوکسیکال حمایت می‌کند. ترکیب «حجاب کامل» با «رفتار‌های نمایشی»، به‌دلیل ایجاد تعجب و دوگانگی، بحث‌برانگیز می‌شود و همین امر نرخ تعامل را بالا می‌برد. خراسان می‌نویسد این چرخه، حجاب استایل را از یک انتخاب فردی به یک «مدل کسب‌وکار» تبدیل کرده است.

در لایه‌ای عمیق‌تر، گزارش به ریشه‌های روانی و اجتماعی این پدیده می‌پردازد و تأکید می‌کند که همه حجاب استایل‌ها الزاماً با نیت استفاده ابزاری از حجاب وارد این فضا نشده‌اند. برای برخی، مسئله تلاش برای ساخت یک «هویت ترکیبی» است؛ هویتی که هم می‌خواهد به ارزش‌های دینی وفادار بماند و هم در فضای پرهیاهوی شبکه‌های اجتماعی دیده شود. اما همین تلاش، به گفته نویسنده، گاه به «تعارض نقش» و بروز تناقض‌های رفتاری می‌انجامد.

نقطه اوج نقد خراسان، جایی است که به پیامد‌های اجتماعی این پدیده اشاره می‌کند. در این گزارش آمده است:

«وقتی حجاب در کنار دابسمش و ژست‌های نمایشی قرار می‌گیرد، در ذهن مخاطب این پیام القا می‌شود که دینداری هم یک استایل است؛ انتخابی از میان کاتالوگ هویت‌های قابل ارائه در بازار توجه.»

پیامی که می‌تواند برای نسل جوان، به آشفتگی هنجاری و بی‌ثباتی در الگو‌های هویتی منجر شود.

نویسنده در جمع‌بندی تأکید می‌کند که هدف این نقد، حذف زنان باحجاب از فضای مجازی نیست، بلکه مسئله اصلی «کیفیت حضور» و «انسجام میان ظاهر و باطن رفتار» است. به بیان صریح گزارش: مسئله، نفس حضور نیست؛ مسئله، تبدیل ارزش به ابزار دیده‌شدن است.

نظرات شما