رویداد۲۴| وزیر امور خارجه کشورمان علیرغم شرایط دشوار اقتصادی و تنگناهای معیشتی که امان مردم را بریده، چشم در چشم دوربین گفته «تحریم مشکلات دارد، اما برکاتش را هم میدانم». طبیعیترین واکنش افکار عمومی به این سخنان هم این است که مکث کند و بپرسد: کدام برکت؟ برای چه کسی؟
برای مردمی که هر روز سفرهشان کوچکتر میشود، گرفتار تامین قسطی مایحتاج روزمره هستند و دغدغههایی مثل پیدا کردن داروهای گران و نایاب را دارند؟ یا برای حلقهای محدود که سالهاست زیر سایه تحریم، نهتنها خم نشده بلکه فربهتر هم شدهاند؟
عباس عراقچی میگوید تحریم «برکت» هم دارد؛ اما توضیح نمیدهد این برکت دقیقاً کجا توزیع شده است. سهم مردم از این برکت چیست؟ تورم، بیکاری، سقوط قدرت خرید، اضطراب دائمی از هزینه درمان و اجارهخانه؟ یا این برکت فقط به جیب همانهایی رفته که به «کاسبان تحریم» معروفاند؛ همان شبکههایی که نفت را ارزان میفروشند، ارز آن را هم بازنمیگردانند و پشت درهای بسته، از تحریم فرصت میسازند؟
این طور که معلوم است تحریم برای وزرا و مدیران ارشد، مسئلهای وجودی نیست. ماموریتهای دلاری، زندگی امن، دسترسی به خدمات، و فاصلهای عمیق با واقعیت روزمره جامعه، باعث میشود «تحریم» برایشان از یک فاجعه عمومی به یک مفهوم انتزاعی تبدیل شود؛ مفهومی که میتوان درباره «برکاتش» هم حرف زد!
اما برای مردم عادی، تحریم یعنی گرانی، یعنی حذف گوشت و مرغ و لبنیات و برنج و ... از سبد غذایی، یعنی دعا کردن که کارشان به بیمارستان و دارو نیفتد. این دو جهان، زمین تا آسمان با هم فاصله دارند.
اظهارات عراقچی خیلی زود به موجی از واکنشهای تند در شبکههای اجتماعی تبدیل شد. کاربران پرسیدند اگر تحریم نعمت است، چرا فقط دفاتر خاص در تهران از آن بهرهمند شدهاند؟ چرا سهم مردم فقط «تحمل» بوده؟
برخی با مقایسه تصاویر زندگی لاکچری عراقچی و همسرش با آگهیهای «گوشت قسطی» یک سؤال ساده را فریاد زدند: این برکت چرا به سفره ما نمیرسد؟
کاربری نوشت: «وقتی دیپلماتی نمیداند با مردم خودش چگونه حرف بزند، چرا انتظار داریم بداند با دشمن چگونه مذاکره کند؟»
بخش دیگری از سخنان عراقچی که واکنشها را تشدید کرد، اشاره او به «توطئه جدید اقتصادی» بود؛ جملهای که احمد زیدآبادی در یادداشتی کوتاه، اما دقیق به آن پاسخ داد. زیدآبادی نوشت: تحریم، توطئه مخفی نیست. آمریکا سالهاست علناً اعلام کرده هدفش فشار اقتصادی، افزایش نارضایتی و فرسایش داخلی است. این چه توطئهای است که نه مخفی است و نه تازه؟ اگر همه چیز روشن و علنی است، پس کشف تازه وزیر خارجه دقیقاً چیست؟
نکته قابل توجه اینجاست که عراقچی دیگر فقط هدف انتقاد جریان سیاسی رقیب نیست و خود را با اظهارات نسنجیده اخیر در سیبل انتقادات افکار عمومی هم قرار داده است. در روزهای اخیر شاهد انتقاداتی از «بیخاصیت شدن وزارت خارجه» در فضای مجازی و کنایهها به عملکرد نمادین و کماثر آن بودیم. شاهدش مطالبه شروع ترمیم کابینه از وزارت خارجه از سوی افرادی مرسی خانعلیزاده کارشناس صداوسیما یا اکانت راه دیالمه مطرح شده بود.
حالا، اما وضعیت فرق کرده و اظهارات جنجالی آقای عراقچی درباره نعمات تحریم، خشم جامعه را برانگیخته است. او حالا هم دست منتقدان سیاسی را برای حمله بازتر کرده و هم جای دفاع از سوی حامیان باقی نگذاشته است.
مشکل اصلی شاید خودِ جمله «تحریم هم نعمت دارد» نباشد؛ مسئله شکاف عمیقی است که میان زبان مسئولان و زیست مردم شکل گرفته. مردمی که زیر بار فشار اقتصادی خرد میشوند، تحمل شنیدن روایتهای انتزاعی و کلی از «برکت» را ندارند.
اگر تحریم واقعاً نعمتی دارد، شفاف گفته شود: این نعمت دقیقاً به چه کسی رسیده و چرا مردم هیچ سهمی از آن ندارند؟