رویداد۲۴| شکاف درون جریان اصلاحات دیگر یک اختلافنظر پنهان یا دعوای درونتشکیلاتی کمصدا نیست؛ این شکاف حالا به صحنه سیاست رسمی رسیده و با تأسیس یک حزب جدید، صورتبندی تازهای پیدا کرده است. صدور مجوز فعالیت حزب «عهد ایران» که ریشه در جریان موسوم به «روزنهگشایان» دارد، فقط یک خبر حزبی نیست؛ نشانهای است از عبور بخشی از اصلاحطلبان از رادیکالیسم و تلاش برای بازتعریف نسبت اصلاحات با قدرت، جامعه و انتخابات. مسیری که به نظر میرسد با استقبال و سکوت معنادار جریان اصولگرا همزمان شده و همین مسئله، معادله اصلاحات را پیچیدهتر از گذشته کرده است.
جرقه این مسیر از همان جایی زده شد که برخی چهرههای اصلاحطلب نسبت به تکرار بنبستهای سیاسی هشدار دادند. هادی خانیکی، عضو ارشد حزب اتحاد ملت، صراحتاً گفته بود: «اگر اصلاحطلبی خود را با زبان جدید جامعه همراه نکند به یک خاطره سیاسی تبدیل خواهد شد.»
هشداری که اگرچه در قالب یک جمله بیان شد، اما عمق بحران هویتی اصلاحات را عیان میکرد؛ بحرانی که سالهاست میان «کنش درونساختاری» و «ژست اپوزیسیون» سرگردان مانده است.
در سالهای اخیر، بخش رادیکال اصلاحطلبی کوشیده است همزمان در قدرت بماند و بیرون از آن بایستد؛ هم از ساختار حکمرانی سهم بگیرد و هم با تندترین ادبیات، آن را به چالش بکشد. نتیجه این دوگانگی، چیزی جز فرسایش سرمایه اجتماعی اصلاحات نبوده است. همان جریانی که مدعی نمایندگی طبقه متوسط است، در بزنگاههای حساس، بهجای گفتوگو و سیاستورزی، به تحریم انتخابات و تقابل حداکثری پناه برده و عملاً خود را از امکان تأثیرگذاری کنار گذاشته است.
نقطه عطف این شکاف، در آستانه انتخابات مجلس ۱۴۰۲ رخ داد؛ جایی که جبهه اصلاحات بیانیهای تند برای تحریم انتخابات منتشر کرد، اما در مقابل، جمعی از چهرههای نزدیک به بدنه نخبگانی اصلاحات، با انتشار بیانیهای تحت عنوان «روزنهگشایان»، صراحتاً با تحریم مخالفت کردند. همان زمان این پرسش جدی مطرح شد که آیا اصلاحات در آستانه یک انشقاق واقعی قرار گرفته است؟
انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری و بازگشت اصلاحطلبان به عرصه رقابت، برای مدتی این شکاف را در سایه برد؛ اما خیلی زود همان الگوی آشنا تکرار شد. جریانی که از دولت حمایت کرده بود، دوباره در قامت اپوزیسیون آن ظاهر شد، بیآنکه از ساختار قدرت حذف شده باشد. این تناقض، بیش از هر چیز اصلاحطلبان میانهرو را به این جمعبندی رساند که ادامه همزیستی با رادیکالیسم، هزینهای سنگینتر از جدایی دارد.
در چنین فضایی، تأسیس حزب «عهد ایران» را باید فراتر از یک تشکل جدید خواند؛ این حزب نماد فاصلهگذاری رسمی جریان میانهرو اصلاحطلب با بدنه رادیکال است. حزبی که از دل «روزنهگشایان» بیرون آمده و حالا میخواهد با ادبیاتی متفاوت، اصلاحات را از وضعیت انسداد خارج کند. انتشار خبر دریافت مجوز این حزب از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب و اعلام برگزاری نخستین کنگره آن، واکنشهای تندی را در میان طیف رادیکال اصلاحطلب برانگیخت؛ واکنشهایی که بیش از هر چیز، عمق شکاف را تأیید میکرد.
در همین حال، سکوت و بعضاً رویکرد مثبت جریان اصولگرا نسبت به این حزب تازهتأسیس، توجهها را جلب کرده است. «عهد» نه با تحریم انتخابات تعریف میشود و نه با ادبیات براندازانه؛ همین ویژگیها کافی بوده تا برخی اصولگرایان، دستکم در سطح سیاسی و رسانهای، برخوردی نرمتر با این جریان داشته باشند. فرش قرمزی که شاید از سر همسویی کامل نباشد، اما بهروشنی نشان میدهد سیاست رسمی، با اصلاحات میانهرو راحتتر از اصلاحات رادیکال کنار میآید.
یکی از اعضای شورای مرکزی حزب عهد ایران، در گفتوگو با فرهیختگان، تصویری روشن از این تمایز ارائه کرده و گفته است: «فرق حزب عهد بر مبنای مرامنامهای که عضوگیری حول آن اتفاق افتاده، این است که به نسبت احزاب اصلاحطلب، عدالتخواهتر است و خودش را اصلاحگر، عدالتخواه و توسعهگرا میداند.»
او همچنین تأکید کرده است که این حزب در سیاست داخلی «توافقگرا و مشارکتگراتر» است و بهجای ستیز، به دنبال «شکستن دوقطبیها و تقویت میانه سیاسی» است.
همین ادبیات، همان چیزی است که رادیکالها آن را «عدول از اصلاحات» میدانند و میانهروها از آن بهعنوان «بازگشت به عقلانیت» یاد میکنند. اما واقعیت این است که تأسیس حزب عهد، بیش از هر چیز، نشانه بنبست ساختاری در جبهه اصلاحات است؛ جبههای که دیگر نتوانسته همه طیفهای خود را زیر یک چتر نگه دارد.
حالا اصلاحات در برابر یک انتخاب تاریخی قرار گرفته است: یا همچنان بر طبل رادیکالیسم بکوبد و هر روز بیش از گذشته از سیاست رسمی فاصله بگیرد، یا بپذیرد که بخشی از بدنهاش مسیر متفاوتی را انتخاب کرده و حاضر است برای بقا، بازی تازهای را در شکاف اصلاحات آغاز کند. بازیای که با «روزنهگشایان» شروع شده و با حزب «عهد» وارد مرحلهای جدید شده است؛ مرحلهای که شاید بیش از هر زمان دیگر، اصلاحات را در معرض بازتعریف هویت خود قرار داده است.