رویداد ۲۴| احمد قدیری ابیانه، فرزند محمد حسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در مکزیک و از چهرههای تند اصولگرا در مطلبی در حساب کاربری خود در توئیتر نوشته است که «از پوتین تشکر میکنم که با وجود آگاهی از تلاش جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای، بهعنوان حق مسلم ایران و ایرانیان، همچنان به همکاریهای نظامی و اطلاعاتی و حمایتهای سیاسی نظیر رأی منفی به بسیاری از قطعنامههای آژانس، مجمع عمومی و شورای امنیت و اعلام پایان قطعنامه ۲۲۳۱ اهتمام داشته است.»
اطلاع دقیقی از تحصیلات و شغل احمد قدیری ابیانه در دست نیست، اما در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی او خود را «مدرس و پژوهشگر» در حوزه حقوق بینالملل معرفی کرده است. دو کتاب به نامهای «ملیتا: سفرنامهی مصور لبنان» و «تکنیکهای عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر» نیز به نام او در سایتهای حوزه کتاب ثبت شده است.
مرور محتوای دیگر مطالب احمد قدیری ابیانه نشان میدهد او مشخصا از طیف منتقدان دولت پزشکیان به خصوص وزارت امور خارجه فعلی و وزیر آن یعنی عباس عراقچی است.
توئیت اخیر احمد پسر محمدحسن قدیری ابیانه البته یاداور اظهارات پدرش در مردادماه سال جاری نیز هست. محمدحسن قدیریابیانه، در ان زمان در گفتوگو با رسانه تصویری آن گفته بود که «مسلح شدن به سلاح هستهای میتواند بازدارنده باشد، همانطور که کره شمالی به دلیل داشتن سلاح هستهای هدف حمله قرار نگرفته است. تهدیدات مکرر دشمنان، از جمله آمریکا و اسرائیل، نشان میدهد که داشتن سلاح هستهای میتواند ما را در برابر تهدیدات محافظت کند».
بیشتر بخوانید:
فارغ از این که چرا خانواده قدیری ابیانه این چنین مدافع ساخت سلاح هستهای و قدردان ولادیمیر پوتین هستند تکرار این دست از اظهارات توسط طیفی از اصولگرایان مشخصا نوعی بی توجهی و یا حتی تقابل با دیدگاه و فتوای رهبر انقلاب است.
بزرگترین هزینه بینالمللی این اظهارات، زیر سوال بردن اعتبار «فتوا» در نگاه حقوقدانان و سیاستمداران جهانی است. دیپلماسی ایران سالها کوشیده است تا به دنیا بقبولاند که فتوای رهبری، فراتر از یک توصیه اخلاقی، یک «تعهد بنیادین و تغییرناپذیر» است. وقتی تریبونهای رسمی یا نیمهرسمی در داخل، از امکان تغییر این دکترین سخن میگویند، در واقع این پیام را به جهان مخابره میکنند که تعهدات ایران «تاکتیکی» و «موقت» هستند. این امر، دستِ دیپلماتها را در مذاکرات برای اثبات حسن نیت ایران به شدت میبندد.
اظهارات رادیکال درباره ساخت سلاح هستهای، بهترین بهانه را به دست بدخواهان ایران میدهد تا پرونده هستهای را از فاز حقوقی-فنی در آژانس، مجدداً به فاز امنیتی در شورای امنیت سازمان ملل بکشانندغ اقدامی که البته در ماههای اخیر کلید خورده و این اظهارات میتواند شتاب ان را بیشتر کند.
این لفاظیها میتواند در شرایط فعالسازی «مکانیسم ماشه» و در روند بازگشت خودکار تمامی تحریمهای بینالمللی پیش از برجام تنها هزینه سازی جدید است. در واقع، آنچه این جریانها به عنوان «ابزار فشار» تصور میکنند، در عمل به «اهرم فشار علیه ایران» تبدیل میشود تا اجماع جهانی علیه تهران شکل بگیرد.
امنیت ملی ایران در گرو ثبات منطقهای است. سخن گفتن از بمب اتمی، کشورهای رقیب در منطقه (مانند عربستان سعودی یا ترکیه) را به سمت توجیه پروژههای هستهای نظامی خود سوق میدهد. اسرائیل و تندروهای آمریکایی همواره به دنبال مستمسکی برای مشروع جلوه دادن «گزینه نظامی» علیه تاسیسات زیربنایی ایران بودهاند. تکرار مداوم ایده ساخت سلاح توسط اصولگرایان، به جامعه جهانی اینگونه القا میکند که ایران در آستانه ساخت سلاح هستهای قرار دارد. این مسئله ریسک حملات خرابکارانه یا برخوردهای نظامی مستقیم را به شدت بالا میبرد، چرا که رژیمهای حقوقی بینالمللی نیز ممکن است تحت تأثیر این «ترس خودساخته»، در برابر اقدامات تهاجمی علیه ایران سکوت کنند.
تناقض میان اظهارات این جناح با سیاست رسمی نظام (فتوا)، تصویری از «حاکمیت چندگانه» یا «عدم شفافیت راهبردی» ارائه میدهد. هزینه این رویکرد، انزوای بیشتر اقتصادی، تشدید ایرانهراسی و برهم خوردن توازن قوا به ضرر ایران است. در حالی که دکترین رسمی بر «هستهای صلحآمیز» تاکید دارد، لفاظیهای هستهای تنها هزینههای ناشی از تحریم و تهدید را بدون به دست آوردن کمترین امتیاز امنیتی، برای مردم ایران دوچندان میکند.