رویداد ۲۴| سومین روز از اعتراضات در ایران با اخباری شامل تجمع در برخی از دانشگاهها و برخی از شهرهای دیگر حکایت داردو فاطمه مهاجرانی صبح امروز تاکید کرد که دولت این اعتراضات را به رسمیت میشناسد. این مساله البته اقدام خوب و مهم و گامی رو به جلو در ادبیات نهاد دولت در جمهوری اسلامی است، اما آیا «به رسمیت شناخته شدن» برای معترضین کافی است؟
رسانههای رسمی امروز نیز روایتهای خود از اعتراضات را بیان کردند. خبرگزاری فارس امروز نهم دی گزارش داده است که «بر اساس گزارشهای میدانی خبرنگاران ما در تهران و سایر شهرها، تبلیغات گسترده رسانههای ضدایرانی برای فراخوان اعتراضی امروز با استقبال عمومی مواجه نشد و خیابانهای شهر آرام گزارش شدهاند. این در حالی است که شبکههای معاند با انتشار تصاویر قدیمی تلاش کردند فضای غیرواقعی از گستردگی اعتراضات را نمایش دهند.
فارس همچنین نوشته است که روز گذشته یک مقام امنیتی کشور هشدار داد که جریانهای ضدانقلاب با استفاده از هستههای آموزشدیده قصد دارند اعتراضات مدنی را به سمت اغتشاش و بیثباتی سوق دهند تا پروژه امنیتزدایی دشمنان را عملی کنند.
عملا فارس هم مساله اعتراضات را در هسته اولیه – البته محدود به وضعیت گرانی ناشی از عملکرد دولت پزشکیان- به رسمیت شناخته هم تاکید دارد ادامه موضوع دیگر اغتشاش و پروژه معاندین است.
خبرگزاری تسنیم نیز در گفتوگوهایی با کارشناسان با ادبیاتی مشابه فارس درباره ردپای گروههای معاند، آمریکا و اسراییل در تجمعات روزهای اخیر هشدار داده است.
کیهان نیز در شماره امروز خود نوشته است که «از دو روز پیش یک توئیت از «ولید گادبان- Waleed Gadban» مشاور نماینده اسرائیل در دفتر سازمان ملل در فضای مجازی منتشر شده بود که عوامل خود را به حضور در خیابان دعوت میکرد؛ بنابراین رژیم صهیونیستی با راهاندازی آشوب دیروز دنبال این بوده که از تعداد پادوهای خود باخبر شود.»
ایلنا، اما در خبر کوتاهی نوشته است که «امروز در نهمین روز از دیماه، در چندین دانشگاه کشور، دانشجویان در اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی تجمع کردند. این اعتراضات تا این ساعت در دانشگاههای تهران، بهشتی، خواجهنصیر، صنعتی شریف، امیرکبیر، علم و فرهنگ، علم و صنعت و صنعتی اصفهان در جریان است. در شب گذشته نیز دانشجویان دانشگاه تهران در کوی دانشگاه تجمع کرده بودند.»
پایگاه خبری عصرایران نیز در یادداشتی در تحلیل اعتراضات اخیر نوشته است: «نکته قابل توجه در اعتراضات اخیر، نحوه مواجهه مقامات دولتی با مردم است. برای اولین بار، مسئولان از تهدید مستقیم معترضان یا ایجاد محدودیتهای اینترنتی و موبایلی خودداری کردند و رسانههای رسمی نیز از انتشار مطالبی که میتوانست خشم عمومی را افزایش دهد، پرهیز کردند. رئیسجمهور پزشکیان نیز در اقدامی بیسابقه، اعتراضات مردم را به رسمیت شناخت. این رویکرد کارشناسان، نقطه مثبتی در مدیریت اعتراضات عمومی ارزیابی میکنند، زیرا میتواند از تنشهای بیشتر در جامعه جلوگیری کند».
آنچه از کنار هم قرار دادن این روایتها برمیآید، نه صرفاً توصیف یک سلسله اعتراضات مقطعی، بلکه بازتاب یک شکاف عمیقتر در شیوه فهم و مواجهه با مسئله «اعتراض» در ساختار سیاسی و رسانهای کشور است. به رسمیت شناختن اعتراضات از سوی دولت، هرچند در سطح ادبیات رسمی اقدامی کمسابقه و قابل توجه محسوب میشود، اما در عمل هنوز در مرحلهای ایستاده که بیشتر به یک اعلام موضع نمادین شباهت دارد تا آغاز یک فرآیند پاسخگویی مؤثر. مسئله اصلی اینجاست که اعتراض برای معترضان نه صرفاً مطالبه شنیده شدن، بلکه انتظار دیده شدن در سیاستگذاری و تغییر در تصمیمات است؛ چیزی که هنوز نشانههای روشنی از آن مشاهده نمیشود.
تعدد و تضاد روایتهای رسانهای نیز خود به بخشی از بحران تبدیل شده است. رسانههای نزدیک به حاکمیت با تأکید بر «محدود بودن» تجمعات و پررنگ کردن نقش عوامل خارجی، عملاً تلاش میکنند اعتراض را از یک مسئله اجتماعی-اقتصادی به یک تهدید امنیتی تقلیل دهند. این رویکرد اگرچه در کوتاهمدت میتواند انسجام گفتمانی ایجاد کند، اما در بلندمدت خطر بیاعتبار شدن روایت رسمی و تعمیق بیاعتمادی عمومی را در پی دارد. در مقابل، رسانههایی که بر استمرار تجمعات دانشجویی و مطالبات معیشتی تمرکز دارند، تصویری از اعتراض بهمثابه یک واکنش طبیعی به فشارهای اقتصادی ترسیم میکنند؛ تصویری که با تجربه زیسته بخش قابل توجهی از جامعه همخوانی بیشتری دارد.
نکته مهم دیگر، تغییر لحن دولت در مقایسه با دورههای پیشین است. پرهیز از تهدید مستقیم، محدود نکردن اینترنت و تلاش برای آرامسازی فضای رسانهای، نشاندهنده درک این واقعیت است که مدیریت اعتراضات صرفاً با ابزارهای امنیتی ممکن نیست. با این حال، این تغییر لحن اگر به سیاستهای ملموس اقتصادی و اجتماعی منجر نشود، به سرعت اثر خود را از دست خواهد داد و حتی میتواند به عنوان تاکتیکی موقت برای کنترل بحران تعبیر شود.
در نهایت، اعتراضات اخیر را میتوان نشانهای از ورود جامعه به مرحلهای دانست که در آن «به رسمیت شناخته شدن» دیگر کف مطالبات است، نه سقف آن. جامعهای که زیر فشار تورم، کاهش قدرت خرید و نااطمینانی اقتصادی قرار دارد، انتظار دارد این به رسمیت شناختن به گفتوگوی واقعی، شفافیت در تصمیمگیری و اصلاحات عملی منجر شود. در غیر این صورت، فاصله میان دولت و جامعه نهتنها کاهش نخواهد یافت، بلکه هر بار در قالب موجی جدید از نارضایتی خود را بازتولید خواهد کرد.