صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 2023 May 16
کد خبر: ۱۲۴۸۴۶
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۶ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷

احمد مازنی: واقعا "عصبانی نیستم" ناامیدکننده‌تر است یا مستندهای انتخاباتی برخی کاندیداهای ریاست جمهوری؟

نباید با ایجاد فضای سلبی و توقیف مانع از نقد شد. آیا با جلوگیری از  ساخت آثار هنری که به انتقاد از یک معضل اجتماعی می‌پردازند اصل آن معضل از بین می‌رود
رویداد۲۴-نباید با ایجاد فضای سلبی و توقیف مانع از نقد شد. آیا با جلوگیری از  ساخت آثار هنری که به انتقاد از یک معضل اجتماعی می‌پردازند اصل آن معضل از بین می‌رود

حجت‌الاسلام احمد مازنی (نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس) یادداشتی را درباره فیلم "عصبانی نیستم" نوشت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

فیلم سینمایی "عصبانی نیستم" به نویسندگی و کارگردانی رضا درمیشیان را به تماشا نشستم. این فیلم با ژانر اجتماعی به داستان جوانی کرد به نام نوید با بازیگری نوید محمدزاده می‌پردازد که دانشجوی ستاره‌دار و عاشق دختر هم کلاسی‌اش به نام ستاره با بازیگری باران کوثری است.

نوید دانشجوی موفقی بوده که در کنار درس خواندن اهل مطالعه و مبارزه و در حد یک دانشجو دارای علائق سیاسی و اجتماعی است دیالوگ ماندگار نوید در ارائه کنفرانس به نقل از مرحوم دکتر شریعتی است که: "علی(ع) حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند، اما زندانی سیاسی نداشت. حتی یک زندانی سیاسی و قتل سیاسی. " برای من و نسل من نوستالژیک است شاید به همین جهت بود که در ایام تبلیغات انتخاباتی مجلس دهم گفته بودم" در نوجوانی به زندان رفتم تا زندانی سیاسی نداشته باشیم"

شاید بعد از این دیالوگ که انتظار رفتار علوی  ایجاد می‌کند روند حاکم بر روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به گونه‌ای پیش می‌رود که با آرمان‌های علوی فاصله بسیار دارد.


عصبانی نیستم این مسیر را بسیار تند می‌رود شاید این سرعت ناشی از فضای هیجانی حاکم بر ایران در سال‌های پایانی دهه 80 و اوائل دهه 90 شمسی است اما سیاست منع و سانسور مثل همیشه نتیجه عکس داد، یکی از این جهت که یادآور بیان حکیمانه رهبری در مورد لعن و نفرین نسبت به مانعین فعالیت سیاسی در دانشگاه است، چراکه اگر دانشجویان جوان اهل درد مورد حمایت و هدایت قرار بگیرند به مراتب بهتر از برخورد خشن و منع از فعالیت سیاسی در دانشگاه‌ها است، و دیگر اینکه اگر این فیلم بدون سانسور در همان زمان اکران می‌شد بر ایجاد فضای امید برای برون رفت از بازی باخت-باخت سال 1388 کمک می‌کرد اما امروز و پس از سال‌ها دور شدن از آن فضا و امیدی که با ائتلاف اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل در جامعه ایجاد شده اکران این فیلم چندان امیدبخش نیست،  دیالوگ ستاره وقتی در قسمت‌های پایانی فیلم می‌گوید: "تو هی میگی درست میشه هرچه جلوتر میریم که بدتر میشه" را در این راستا می‌توان ارزیابی کرد.

فیلم عصبانی نیستم یک نقد اجتماعی است از شرایط موجود. باید از نقد استقبال کرد و از آن برای برون‌رفت از فضای موجود بهره گرفت نه اینکه با ایجاد فضای محدودیت و ممنوعیت مانع ایجاد فضای نقد در جامعه شویم. یکی از معضلات جامعه ما این است راهکاری برای ایجاد فضای اعتراض وجود ندارد.

یکی از مسالمت‌آمیزترین راه‌های بیان اعتراضات و نقدهای اجتماعی استفاده از هنر است نباید با ایجاد فضای سلبی و توقیف مانع از نقد شد. آیا با جلوگیری از  ساخت آثار هنری که به انتقاد از یک معضل اجتماعی می‌پردازند اصل آن معضل از بین می‌رود یا این فقط پاک کردن صورت مسئاله است؟

نباید آنقدر نگران این بود که اگر فیلمی اکران شود چه خواهد شد و بر این اساس تلاش کرد که از اکران فیلمی جلوگیری شود. واقعا اکنون که فیلم عصبانی نیستم اکران شد چه اتقاق بدی در کشور شکل گرفته است؟! این همه نگرانی و جنجال بابت اکران یک اثر هنری در شان نظام جمهوری اسلامی نیست.

سوالی که وجود دارد این است که واقعا این فیلم سیاه‌تر و ناامیدکننده‌تر است که در چند سالن سینمای محدود اکران می‌شود یا مستندهای انتخاباتی برخی کاندیداهای ریاست جمهوری که از سیمای جمهوری اسلامی برای مخاطب گسترده پخش شد؟ در بعضی از این فیلم‌های به ظاهر تبلیغاتی جوری عنوان شده بود که گویی کلا در جمهوری اسلامی هیچ کاری صورت نگرفته است.

آیا ساختن چنین فیلم‌هایی از سوی کسانی که سال‌ها از مسئولین این کشور بوده‌اند ایجاد فضای ناامیدی در جامعه می‌کند یا فیلم یک هنرمند منتقد؟

بعد از تماشای فیلم سینمایی عصبانی نیستم گفتگوی نسبتا مفصلی با جناب درمیشیان داشتم و به ایشان گفتم بنده  معتقدم نقش هنرمند برجسته‌سازی معضلات اجتماعی است چه بسا به مراتب بزرگتر از آنچه هست، معضلاتی که شاید دیده نمی‌شوند یا جدی تلقی نمی‌شوند، هنرمند با طراحی یک کاریکاتور، یا عکاسی یک عکس و ساختن یک فیلم یا نمایش تئاتر زنگ خطر را به صدا درمی‌آورد، عصبانی نیستم از این قبیل است اما نقص مدیریت هنر به ویژه سینما در کشور در عدم هماهنگی بین هنرمندان با سیاست مداران و حاکمان است نمونه یک سینمای هماهنگ با سیاسیون را هالیوود می‌دانم که تاثیرش از پنتاگون و سیا به مراتب بیشتر است.


هالیوود بخشی از نظام ایالات متحده است که برای آمریکایی کردن دنیا پیش قراول سایر بخش‌ها و توجیه‌گر سبک زندگی آمریکایی است به نظر من هالیوود سفارشی‌ترین آثار سینمایی دنیا را تولید می‌کند اما در فرایند سفارش سوژه و هدف را می‌پذیرد نه دخالت‌های کارمندان حقوق بگیر را!

در نتیجه هالیوود بخشی از پازل آمریکایی کردن است که بخش‌های دیگر آن پنتاگون، وزارت خزانه‌داری، سیا  و در راس هرم آن صهیونیسم جهانی است.

اما ما در ایران قوی‌ترین هنرمندانمان را به کار سفارشی دعوت می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم برای ما استخاره‌ای بکنند که حتما خوب بیاید و بعد نه تنها در سوژه و هدف که در متن، لوکیشن، دیالوگ و کاراکترها چنان دخالت می‌کنیم که شوری آش صدای آشپز را هم درمی‌آورد!

در ایران کار سفارشی کاری است که هنرمند را به دریوزگی می‌کشاند تا آنجا که برای لقمه نانی وارد بازی‌های سیاسی مبتذل می‌شود و از نام خویش می‌گذرد! و بالاخره به درمیشیان جوان گفتم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من، ایران به امید نیاز دارد نتیجه پمپاژ یاس فروپاشی اجتماعی است دشمنان ایران و اسلام به هیچکس رحم نمی‌کنند آنها به هیچ میثاقی پایبند نیستند از شما انتظار می‌رود روی آثاری فکر کنید که امید را در جامعه تقویت کند، از طرح گفتگوی ملی برای ایشان گفتم و از اینکه سینما می‌تواند بخشی از پروسه گفتگو باشد.

نظرات شما