صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - 2023 October 08
کد خبر: ۱۲۵۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۵ - ۳۰ آذر ۱۳۹۴

انتخاب حداد عادل، براي لاريجاني پيامد منفي دارد

موسس حزب نوانديشان مي‌گويد: فرايند وحدت ميان اصولگراها رو به انجام است و به هر روي بايد منتظر نتيجه ماند. اما انتخاب آقاي حداد عادل به عنوان سخنگوي شوراي ائتلاف مي‌تواند پيام منفي براي آقاي علي لاريجاني در بر داشته باشد.
رویداد24: آنچه پيوسته ملتي را در يك كشور مردم‌سالار به پاي صندوق‌هاي راي كشانده اميد به تغيير بوده است. امروز بيش از هر زمان ديگري جامعه ايراني خواستار تحول و توسعه است. بر اين اساس كوچك‌ترين تحولي مي‌تواند در ساختار جامعه اثرگذار باشد، برآمدن مجلسي معتدل و عاري از تندروي‌هاي كنوني نيز در اين راستا مفهوم مي‌يابد. بر اين اساس با توجه به اينكه زمان ثبت‌نام كانديداي انتخاباتي براي شركت در دوره دهم مجلس تقريبا از روز گذشته 28 آذر ماه آغاز شده و تا 4 دي ماه نيز ادامه دارد اما با اين وجود ايجاد سازوكار و ارائه برنامه‌اي اثرگذار و مطلوب به عنوان دغدغه و رسالتي سنگين در جريان انتخابات توشه راه احزاب و تشكل‌ها بوده است. بر اين اساس در محافل سياسي نيز سخن از انسجام و ارائه ليست مشترك دو جريان شاخص كشور اصلاح‌طلب و اصولگرا اين روزها بيش از پيش شدت گرفته است. آنچه از شنيده‌ها مي‌توان دريافت آن است که اصلاح‌طلبان به طور كامل به انسجام و وحدت مورد نظر ميان خويش و همچنين به يك وحدت نسبي با اعتداليون دولت دست يافته‌اند و در مقابل خبرهاي گوشه و كنار حكايت از اين دارد كه جريان رقيب اصولگرا با طيف لاريجاني و ناطق تقريبا به وحدت دروني رسيده اما هنوز تكليف اصولگراهاي سنتي و معتدل با تندروها مشخص نيست. موسس حزب نوانديشان مي‌گويد: فرايند وحدت ميان اصولگراها رو به انجام است و به هر روي بايد منتظر نتيجه ماند. اما انتخاب آقاي حداد عادل به عنوان سخنگوي شوراي ائتلاف مي‌تواند پيام منفي براي آقاي علي لاريجاني در بر داشته باشد.»

با توجه به اينكه زمان اندكي تا انتخابات پيش رو باقي مانده، وضعيت كنوني اصولگرايان چگونه است؟ استراتژي اصولگرايان در انتخابات آتي چيست؟

راهبرد اصولگرايان براي انتخابات آتي روشن است. رسيدن به وحدت در انتخابات كه نهايتا بايد به وحدت در ليست انتخاباتي در كشور بينجامد. در حال حاضر به نظر مي‌رسد كه در بخش‌هايي از اصولگرايان توافقاتي صورت گرفته است و مثلث موتلفه، ايثارگران و رهپويان و جبهه پايداري فعلا به توافقاتي روي كاغذ رسيده‌اند و تلاش دارند كه اين توافق خود را به ساير گروه‌ها تسري دهند اما در اين قسمت هنوز بحث وجود دارد و خط لاريجاني - ناطق كه جريان اصولگرايان معتدل را نمايندگي مي‌كند هنوز از ائتلاف مثلث فاصله دارد. جبهه پيروان هم به تبع موضع آقاي باهنر هنوز تصميم قطعي اتخاذ نكرده است. ضمنا انتخاب آقاي حداد عادل به عنوان سخنگوي شوراي ائتلاف مي‌تواند پيامد منفي براي آقاي علي لاريجاني داشته باشد؛ زيرا پيام آن، انتخاب زودهنگام رقيب براي رياست مجلس لاريجاني است. خواستي كه هيچ‌وقت خط ايثارگران ـ رهپويان آن را پنهان نكرده‌اند. در هر حال فرايند وحدت در حال انجام است و بايد منتظر نتيجه ماند.

یكي از مسائلي كه به‌شدت همه جريان‌هاي حزبي به‌ويژه حتي اصولگرايان سنتي را هم نيز نگران ساخته رويكردهاي افراط‌گونه تندروهاي جريان اصولگرايي است. با اين وجود احتمال ائتلاف اصولگرايان معتدل با تندروها را می‌دهید؟

تندروهاي اصولگرا دغدغه‌هايي دارند كه في‌نفسه دغدغه‌هاي درستي است؛ نگراني درباره سرنوشت انقلاب، نفوذ و غلبه خط سازش و معامله بر سر اصول؛ كسي در ميان اصولگرايان معتدل مخالف اين دغدغه‌ها نيست. اختلاف درباره نحوه واكنش و رفتار تقابلي و البته بعضا مصاديق آن است. اصولگرايان معتدل معتقدند كه بايد در پس واكنش به اين دغدغه‌هاي مهم تحليل واقع‌نگرانه و دقيق داشته و واكنش‌ها نيز در عمل هوشمندانه و با بصيرت و در بيان مبتني بر منطق و با اتكا به ادبيات فاخر كلامي و اخلاقي باشد. اما اين نگراني‌ها به‌واقع بايد حساسيت همه نيروهاي انقلابي را از اصولگرا و اصلاح‌طلب برانگيزد و منحصر به يك جريان نيز نيست.

وضعيت حاكم در جبهه پايداري را چگونه مي‌بينيد؟ تصور مي‌بريد با وجود رفتارهاي نامطلوب و آسيب‌هايي كه از سوي اين جريان بيشتر به مجلس كنوني و دولت وارد شد، باز هم شانسي براي اين جريان در مجلس آينده داشته باشند؟

صريح بگويم نفوذ و گسترش جبهه پايداري محصول ضعف عملكرد دولت آقاي روحاني در توجيه رفتار خود در سطح افكار عمومي به ويژه نيروهاي انقلابي است. دولت توجهي به توجيه رفتار و كردار خود ندارد، لذا شبهه‌ها و مسائل توجيه نشده سريعا به ابزار تبليغاتي جبهه پايداري تبديل شده و براي آنها ظرفيت نفوذ اجتماعي پديد مي‌آورد. اگر كسي بگويد كه مسئوليت تداركات ابزار حمله پايداري به دولت، خود دولت است، من سخنش را قابل تامل ارزيابي مي‌كنم.

گفته مي‌شود كه اصولگرايان معتدل اين روزها مرعوب تندروها شده‌اند و واكنشي نسبت به آنها نشان نمي‌دهند، علت اين امر چيست؟

اصولگرايان معتدل نظرات خود را مطرح مي‌كنند و وزانت در بيان ديدگاه به معناي مرعوب شدن نيست. نبايد انتظار داشت كه اصولگرايان معتدل خلاف مشي خود، يقه بدرانند و فرياد زنند. رفتار اصولگرايان معتدل منطقي است اما به گمانم از دولت بايد پرسيد كه چرا با تفكيك دغدغه‌هاي بنيادين از موارد جنجالي و تعيين تكليف شفاف خود زمينه افراط را كه همان ابهام است از ميان نمي‌برد. آيا دولت نبايد از شكاف طبقاتي، گراني‌ها و عدم تحقق شعارهاي آرامش‌بخش سياسي و اقتصادي نگران باشد؟ اگر نگران است كه عقلا بايد چنين باشد؛ چرا مردم نشانه‌اي نمي‌بينند؟ همين مسائل است كه دستاويز گرايش‌هاي افراطي قرار مي‌گيرد. متاسفم بگويم كه گاهي احساس مي‌كنم دولت البته نه به قصد، متحد اعلام نشده تندروها شده است. ضمنا مگر تندروها به عنوان يك اختلال رفتاري و منطقي فقط گريبانگير اصولگرايان شده‌اند؟ تندروهای اصولگرا در جهت تثبيت انقلاب افراط رفتاري دارند ولي تندروهای اصلاح‌طلب متاسفانه مبناي فكري را از دست داده‌اند و از انقلابي‌گري عبور كرده‌اند. دولت هم‌زمان بايد از رويكردهاي تندروانه فاصله گيرد اما به عنوان دولت جمهوري اسلامي بايد تندروهای مبناباخته را طرد و تندروهای مبنادار را اصلاح رفتاري و منطقي كند.

ديدگاهي وجود دارد مبني بر اينكه علت حمله به موسوي لاري، كواكبيان و مهندس آذر منصوري به خاطر احساس باخت جريان رقيب در انتخابات پيش رو است. آيا اصولگرايان به‌ويژه تندروها نسبت به آينده خود نگرانند؟

اصولگرايان چندان نگران نيستند. اوضاع تغيير بنيادي نكرده است. لذا معلوم نيست سازمان راي تفاوت محسوسي كرده باشد. حداقل تاكنون چنين است. اگر دولت تغيير محسوسي در وضعيت اقتصادي مردم ايجاد كرده بود شايد پيام دريافتي مردم، سازمان و تناسب راي را تغيير مي‌داد ولي به نظر مي‌رسد هنوز تغيير جدي رخ نداده است. اما برخوردهاي اين‌چنينی با سخنرانان با هر گرايشي درست نيست. انقلاب و نيروهاي انقلابي بايد از قدرت منطق خود بهره ببرند. دلايل قوي بايد و معنوي/نه رگ‌هاي گردن به حجت قوي.

همه جريان‌هاي حزبي صرفا در جامعه يك بازيگرند و نظام به يك جريان خاص تعلق ندارد. تقويت و رشد اين نگاه تا چه اندازه مي‌تواند در رقابتي ساختن جريان‌هاي حزبي در انتخابات پيش رو موثر واقع شود؟

جريان‌هاي حزبي هم بازيگرند و هم اگر بتوانند افكار عمومي را با خود همراه گردانند، بازيگردانند. من هم معتقدم نظام سياسي به مردم تعلق دارد نه فراكسيون‌ها و احزاب سياسي. شديدا هم بر اين باورم در فضاي شفاف سياسي مردم قادرند جريانات صادق را از جريانات كاذب و مردم‌فريب بشناسند. جريانات مردمي و صادق با باورها و خواست‌هاي توده‌هاي مردم همسو بوده و قصدشان ارتقای سطح زندگي و فرهنگ جامعه است و نه بهره‌گيري ابزارگرايانه از راي مردم براي كسب منصب و پست و قدرت و نهايتا ثروت!

با توجه به اينكه با نزديكي به زمان انتخابات رفتاهاري تخريب‌گرايانه در ميان جريان‌هاي حزبي شدت مي‌گيرد، چگونه مي‌توان بداخلاقي و رفتارهاي تخريب‌گرايانه را به يك رقابت سازنده در ميان احزاب بدل ساخت؟

وجدان اجتماعي و فرهنگ مدني قادر است در كنار قوانين و مقررات موجب پيدايش اخلاقيات اجتماعي شود. متاسفانه دولت‌ها از اهميت فرهنگسازي غافلند. نگرش سخت افزاري دولت‌ها باعث مي‌شود كه براي فرهنگ‌سازي به اندازه ساخت يك پل هم سرمايه‌گذاري نكنند. متاسفانه فرهنگ را هم فقط در قالب سخت آن مي‌بينند. فكر مي‌كنم اگر به اندازه تبليغات بانك‌ها براي فرهنگ عمومي تبليغ كرده بوديم اوضاع بهتر بود. بدرفتاري‌ها نمادي از نقصان در فرهنگ عمومي است. بايد ريشه‌ها را اصلاح كرد و درگير شاخه‌ها نشد.

جريان‌هاي اجتماعي در شرايط كنوني بيشتر به كدام‌يك از جريان‌هاي آرمان‌گرايي و مصلحت گرايي تمايل دارند؟

مردم هم آرمان را مي‌خواهند هم مصلحت را رويكرد خردمندانه‌اي مي‌دانند. آرمان‌گرايي بدون واقعيت، اوهام‌گرايي خواهد بود و مصلحت‌گرايي بدون آرمان به بي‌پرنسيپي و فقدان اصالت و فرصت‌طلبي مي‌انجامد. ايجاد دوگانه اين‌چنينی نادرست است.

پيش از اين به مساله‌اي تحت اين عنوان اشاره كرديد كه جمهوري اسلامي مترادف با جريان اصولگرايي نيست. آيا وجود اين نگاه در سال 92 زمينه شكست اصولگرايان را در كشور فراهم ساخته است؟

نظام سياسي ما، نظام سياسي كليت مردم است. جريان‌هاي سياسي ما زيرمجموعه جامعه و نظام هستند. اصولگرايان بايد از تصور تطابق مرز نظام با مرز جريان سياسي اصولگرا دست بردارند، زيرا اين كوچك كردن دربرگيرندگي نظام است. از آن سو هم اصلاح‌طلبان بايد خود را درون مرزهاي نظام تعريف كنند نه در مقابل آن.

در انتخابات سال 92 چه مساله‌اي سبب برد اصلاح‌طلبان شده است؟ اكنون چه مساله و مولفه‌اي مي‌تواند تحقق اين مهم را براي دو جريان شاخص اصلاح‌طلب يا اصولگرا در كشور فراهم كند؟

اعتدال و نگرش عقل‌گرا توانست حتي اصولگرايان معتدل را جذب خود كند. اگر دولت از اعتدال و عقل فاصله گيرد و در صف‌بندي‌هاي سياسي سنگر‌بندي كند، خط ارتباطي خود با حاميانش را قطع كرده است.

آينده سياسي جريان وابسته به احمدي‌نژاد را در كشور چگونه مي‌بينيد؟

احمدي‌نژاد يك چهره سياسي با طيفي از هواداران است كه طبعا در صحنه سياسي حضور خواهد داشت. آينده آنها هم تابعي از متغير افكار عمومي است؛ نظير همه جريانات ديگر.

طي هفته‌هاي اخير تحركاتي از سوي اين جريان در برخي از مناطق ديده شد، ارزيابي تحليلگران سياسي آن است كه جريان‌هاي وابسته به احمدي نژاد به دنبال كسب كرسي‌هاي مجلس آتي هستند. اين امر تا چه اندازه محتمل است؟ با توجه به اينكه تفكر وابسته به اين جريان آسيب زيادي به كشور وارد ساخته است تصور مي‌کنید اين افراد تا چه اندازه از اقبال راي عمومي در كشور برخوردار باشند؟

نخست آنكه همه جريانات كارهاي مثبتي براي كشور انجام داده‌اند، آسيب‌هايي هم داشته‌اند. دوم آنكه گمان نمي‌كنم كه ايجاد محدوديت يا حذف براي هر جرياني قادر باشد به حل مساله‌اي كمك كند؛ احمدي‌نژاد و هوادارانش مثل هر گروه ديگري طبعا برنامه براي كسب مجدد قدرت دارند؛ در چارچوب قانون بايد از فعاليت شفاف هر جريان سياسي استقبال كرد. سوم آنكه انتخابات قادر است ميزان گرايش اجتماعي را روشن کند. اگر دولت به روش كنوني ادامه دهد بعيد نيست مجددا مردم را به سوي احمدي‌نژاد يا كسي با ديدگاه وي هدايت كند.

مولفه روشنفكري سيد حسن خميني بيش از هر مساله‌اي وي را نزد مردم محبوب ساخته است، با توجه به اين ويژگي شاخص وي مي‌تواند از اقبال لازم جهت كسب راي مردم و كرسي مجلس خبرگان در آينده برخوردار باشد؟

اين موضوع بحث جدي لازم دارد، لذا اجازه دهيد موضوع را تحليل كنيم. 1- مولفه روشنفكري يعني چه؟ اگر منظور استفاده از ادبيات روشنفكرانه است؛ محال مي‌دانم كه سيد حسن بتواند به پاي رئيس دولت اصلاحات برسد. به عبارتي تمام ظرفيت ادبيات روشنفكري با گرايش نزديك به ادبيات غرب‌پسند را رئيس دولت اصلاحات مصرف كرده و براي ديگري فرصتي باقي ننهاده است. 2- اگر منظور غرب‌گرايي يا دوري از انقلاب اسلامي است كه نه سيد حسن چنين ادعايي دارد و نه از نوه امام مقبول مي‌افتد. 3- از كجا دانسته‌ايد كه مولفه روشنفكري او را محبوب ساخته است؟ محبوبيت سيد حسن به انتساب او به امام برمي‌گردد. والا اگر صرف روشنفكري و امثالهم ملاك بود كه بسياري از ايشان در اين مسير پيشتاخته‌ترند. 4- ضمنا عبارت «نزد مردم» كه اشاره كرديد، به چه مدلولي برمي‌گردد؟ همه مردم؟ اصلاح‌طلبان؟ طبقات مستضعف؟ واقعا فكر مي‌كنيد طبقات نيازمند كه گرفتار نان شب هستند، دغدغه شعارهاي روشنفكري را دارند؟! 5- اما اگر سيد حسن به دليل انتساب به امام خميني (ره) برجستگي ويژه يافته است، آيا روشنفكري غربگرايانه و حتي دانشگاهي نقطه مميز امام خميني بوده است كه اين صفت موجب تقويت انتساب و محبوبيت گردد؟ 6- نگرش امام در هر موردي برخاسته از اسلام ناب و رويكرد فقهي با مبنايي از عرفان و روح مهذب بود. نگرش روشنفكرانه شناخته شده مدرنيستي تا چه حد با اين رويكرد تطابق دارد؟ گمان دارم هر قدر كه سيد حسن بر اين وجه روشنفكري عرفي تاكيد كند از امام دورتر خواهد شد. 7- بر اين باورم كه سيد حسن فرد بااستعدادي است كه ظرفيت‌هاي خوبي دارد. از اين رو معتقد بوده و هستم كه اگر امام بودند و ايشان از امام مي‌پرسيدند كه چه مقدماتي براي حضورم در سياست لازم است، ترديدي ندارم امام علاوه بر ظرفيت‌هاي علمي و فقهي چند توصيه كليدي به وي مي‌كردند. نخست تاكيد بر تهذيب نفس مستمر و افزايش ظرفيت‌هاي علمي. دوم، حمايت از ولي فقيه. سوم، حركت در جهت تامين منافع مستضعفين (نه همسويي با خواست طبقات مرفه بي‌درد) و چهارم، ستيز شجاعانه با استكبار.

منبع: روزنامه آرمان
نظرات شما