صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - 2023 May 31
کد خبر: ۱۲۹۱۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵

منصوری آرانی: ردصلاحیتم هزینه دفاع از برجام است

رویداد24- نماینده مجلس نهم که در انتخابات ردصلاحیت شده، می‌گوید که هیچ مستنداتی برای ردصلاحیتش وجود ندارد، چراکه او حتی برای پسر نخبه‌اش هم پارتی بازی نکرده و او اکنون بیکار است.

به‌عنوان یک ارتشی شناخته می‌شود، زمانی رئیس دانشگاه جنگ هم بوده اما در دوران بازنشستگی راه سیاست را پی گرفته و با تکیه بر تحصیلاتش آکادمیکش یعنی دکتری روابط بین‌الملل و همینطور آرای عمومی زادگاهش، از حوزه کاشان، آران و بیدگل راهی ساختمان هرمی شکل مجلس  شده است. اما عباسعلی منصوری آرانی تنها یک ماه دیگر میهمان پارلمان است چراکه در انتخابات مجلس دهم، او هم یکی از نمایندگان ردصلاحیت شده بود و البته مانند بقیه نمایندگان ردصلاحیت شده پیگیر چرایی این ماجرا شد اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است. خودش اما معتقد است که ردصلاحیتش هزینه چند کار او در مجلس نهم است که یکی از آنها دفاع جانانه از برجام است. با عباسعلی منصوری آرانی به گفت‌وگو نشستیم و او از مجموعه اتفاقاتی که در روزهای انتخابات بر او رفته و دلایلی که در ردصلاحیتش اثرگذار بوده، سخن گفت و آینده‌ای که هنوز نمای روشنی ندارد.

 شما نطقی پس از انتخابات هفتم اسفند داشتید و گفتید که حوزه انتخابیه کاشان، آران و بیدگل 19 هزار رای باطله داشته که روی اکثر آنها نام شما نوشته شده بود است. وقتی این عدد را کنار تعداد آرای منتخب این حوزه که حدود 70هزار بوده، بگذاریم 19هزار معنادارتر می‌شود. تحلیل  شخصی شما از این اتفاق چیست؟
با ردصلاحیت من در حقیقت در حق مردم کاشان، آران و بیدگل ظلم شد و فکر می‌کنم اشکال در قانون انتخابات باعث شد این اتفاق بیفتد. خب، من در کمیسیون امنیت ملی و در کمیسیون ویژه برجام و در صحن علنی به‌شدت مدافع برجام بودم. موضوع دیگری که اثرگذار شد موضوع گروه‌های دوستی پارلمانی است که به صورت روتین در مجلس هست. گروه پارلمانی انگلیس، سوئیس، یونان و بلژیک بود که در یک گروه قرار داشتند و با رای سایر نمایندگان، بنده مسئول آن شدم. این کار خیلی عرف و عادی است و نمایندگان زیادی رئیس گروه‌های دوستی پارلمانی بین کشور ما سایر کشورها هستند. مثلا در گروه همین کشورها، پیش از من آقای نجابت ریاست گروه را برعهده داشت. و اگر بناست به دلیل رئیس گروه پارلمانی ایران و انگلیس بودن کسی را ردصلاحیت کنند، باید آقای نجابت را هم ردصلاحیت می‌کردند.

شما پرسیدید و این دلایل به شما گفته شد؟
خیر. کسی به من این‌ها را نگفت و چون چیزی گفته نشد، من از بیرون تحقیقاتی کردم و دیدم که ردصلاحیت به این دلیل صورت گرفته است. دلایلی که اکنون برای من محرز است. البته دلایل سوم و چهارمی‌ هم هست، علاوه بر برجام و گروه پارلمانی، اعتقادات من نسبت به سربازی در ردصلاحیتم اثرگذار بوده است. و چهارمین دلیل، همان بحثی است که آقای ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان فرمودند یعنی تاثیر گروه‌های اطلاعاتی و تحقیقاتی بر تصمیم‌گیری شورای نگهبان، که موضوع مهمی است.

برجام اتفاقی در درون نظام بود، چطور باعث ردصلاحیت می‌شود؟
بله، همه اینها در درون نظام است و جزو حقوق مجلس است، کما اینکه گروه پارلمانی نیز در درون مجلس بود، کما اینکه سربازی هم جزو حقوق نمایندگان است.

اما کسانی مانند آقای تاج گردون و آقای پزشکیان نیز در کمیسیون برجام بودند و از برجام دفاع کردند، اما آنها نماینده دور بعد هستند.
بله. من با آقایان تاج گردون و پزشکیان در کمیسیون ویژه برجام با هم بودیم و همزمان با هم در روز آخر از کمیسیون خارج شده و آن بیانیه مشهور را صادر کردیم ولی علاوه بر کمیسیون برجام، من در کمیسیون امنیت ملی نیز حضور داشتم و به مدت 20 ماه موارد زیادی در آن کمیسیون رخ داد و بسیاری دعواها پیرامون برجام بود که در آنجا نیز من به صورت استدلالی دفاع می کردم.

شما بابت ردصلاحیت تان شکایت کردید؟ یا وارد مذاکره با هیات‌های نظارت شدید؟
این اتفاق در خود شورای نگهبان افتاد. همانطور که می‌دانید صلاحیت من در شهرستان، استان و هیات مرکزی نظارت تایید شد.

و شکایت کردید؟
بله و پیگیر کار شدم. از جاهای مختلف، ماجرا را تعقیب کردم و به همین چهار موضوع رسیدم. این چهار موضوع چارچوبه دلایل ردصلاحیت مرا رقم زد. من خواستم اگر اسنادی دارند ارائه دهند که سندی ندادند.

اما قانونا باید مستندات خود را به شما بگویند.
بله. باید تاکید کنم که هیچکس خودش را بهتر از خودش نمی‌شناسد و بر همین اساس می‌گویم که مستنداتی ندارند.

با این اوصاف تحلیل شما از این همه آرای باطله چیست؟
تمام کسانی که در ارتش با من کار کردند مرا می‌شناسند، مردم شهرستانم هم مرا می‌شناسند، خانواده مرا می‌شناسند، چرا شهرهای مذهبی‌ای مثل کاشان، آران و بیدگل این همه آرای باطله داشته باشد؟ در طول تاریخ انتخابات در این شهر هرگز این اتفاق نیفتاده بود. علتش این است که آنها مرا می‌شناسند، آنها باورشان نمی‌شود که من ردصلاحیت شوم.  وقتی شما می‌گویید این فرد ردصلاحیت است، از نظر شورای نگهبان این کار قانونی است. شورای نگهبان بنا بر جایگاهی که دارد می‌تواند چنین تشخیصی داشته باشد اما این تشخیص زمانی مورد پذیرش مردم هم واقع می‌شود که مردمی‌که در صحنه هستند این تشخیص را باور کنند.

طبق قانون باید پیش از انتخابات سند به شما ارائه شود. با این اوصاف که درصورت اشتباه در تشخیص، دیگر حق شما بر نمی‌گردد.
من همچنان در حال پیگیری هستم اما دیگر حق مردم ضایع شده است. آنها هیچ مستنداتی ندارند.

شما گفتید از جاهای دیگری پیگیری کردید و به این ادله رسیدید، توضیح می‌دهید مراجع پیگیری شما کجا بوده است؟
من به سخنان آقای ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان استناد می‌کنم. مصاحبه ایشان درباره ردصلاحیت‌ها خیلی موضوعات را روشن کرد. آنجایی که گفته بود گروه‌هایی از سیستم‌های اطلاعاتی و تحقیقاتی هستند که نظراتی می‌دهند و شورای نگهبان باید به آن نظرات برسد. لذا در مورد من نظراتی داده شده بود اما هیچ مستندی وجود نداشت.

شما در نطق خود عبارت دادگاه انتخاباتی استفاده کرده بودید، منظورتان چه بود؟
اگر  دادگاه انتخاباتی وجود داشت و برگزار می‌شد، این کاهش شدید مشارکت در شهرهای کاشان و آران و بیدگل رخ نمی‌داد. این کاهش مشارکت هم نسبت به انتخابات سال 92 مشهود بود و هم انتخابات مجلس در سال 90. مردم در شهرهای مذهبی، شرکت در انتخابات را بر خود فرض می‌دانند. شهرهای کاشان و آران و بیدگل هم جزو شهرهای مذهبی هستند اما می‌بینیم که میزان مشارکت پایین‌تر از حد انتظار است. به نظر من باید این موضوع را آسیب شناسی کنیم و به این سوالات پاسخ دهیم که اولا چرا میزان مشارکت پایین آمده و دوما چرا این همه آرای باطله به صندوق‌ها ریخته شده است. دلیلی جز اینکه مردم این شهر ردصلاحیت مرا باور نکردند، پیدا نمی‌کنید. البته من مردم را برای حضور در پای صندوق‌های رای ترغیب کردم، اطلاعیه دادم و از مردم خواستم که در انتخابات شرکت کنند.

از کاندیدایی هم حمایت کردید؟
خیر. از کسی حمایت نکردم، تنها از مردم خواستم که به پای صندوق‌های رای بروند. اگر از مردم نمی‌خواستم که به پای صندوق‌های رای بروند، کاهش مشارکت در انتخابات بیشتر از این حرف‌ها بود.

حرف من این است که اتفاق افتاده باید آسیب شناسی شود، زمانی شما سند متقنی دارید و می‌گویید این فرد دچار مشکل اقتصادی، اخلاقی یا سیاسی یا... شده است. خود فرد هم این را می‌داند. ما انسان‌ها خودمان می‌فهمیم که کجا گناه کردیم، کجا تخلف کردیم، کجا زدوبند کردیم. من اما حتی برای فرزند خودم که فوق لیسانس مکاترونیک است، جزو نخبگان کشوری و برگزیده جشنواره خوارزمی است، کاری نکردم و ایشان الان بیکار است، من اگر می‌خواستم پارتی بازی کنم، اول از همه برای پسر خودم پارتی بازی می‌کردم که زن و بچه دارد، نخبه است و شرایط کار هم دارد، اما نسبت به کار او هم ورود پیدا نمی‌کنم. این شرایط زندگی من را معلوم می‌کند. لذا مردم کاشان و آران و بیدگل من را می‌شناسند، و چون می‌شناسند باورشان نمی‌شود. و وقتی باور نمی‌کنند، پای صندوق رای هم نمی‌آیند و اعتراض‌شان را اینگونه نشان می‌دهند.

این امر یک نتیجه ضمنی دیگر هم دارد و اعتماد عمومی ‌به انتخابات کم می‌شود. این امر شرایط مطلوبی را رقم نمی‌زند.
بله. شما دقت کنید که تنها یک ارتشی بازنشسته در مجلس حضور داشت و تمامی‌ کسانی که الان فرمانده لشگر و تیپ هستند زمانی دانشجوی من بودند، سرکلاس من می‌آمدند. چطور می‌خواهید به بازنشستگان ارتش بقبولانید کسی که شما 30 سال می‌شناختید، در جنگ او را دیده بودید، در بحران‌ها و سختی‌ها کارش را شناخته بودید و می‌دانستید آدم پاکدست و پاکدامن و پاک چشمی ‌بوده، امروز ردصلاحیت می‌شود، برای آنها هم غیرقابل قبول است. برای بازنشستگان ارتش حتما غیرقابل قبول است.

پس دامنه نتایج را فراتر از مردم کاشان می‌دانید؟
بله، رئیس سازمان بازنشستگان ارتش برای آقای جنتی نامه نوشت و به این کار اعتراض کرد.

و جوابی گرفت؟
خیر. جوابی نگرفته است. من فکر می‌کنم وقتی از جایی، نامه‌ای برای شورای نگهبان می‌آید، شورا باید با آنها صحبت کند، همچنین باید مستندات خود را ارائه دهد. من بروم آنجا و از خودم دفاع کنم. اگر یک دادگاه انتخاباتی بود، من به آنجا شکایت می‌کردم تا آن دادگاه رسیدگی کند. من نسبت به اینکه در حق مردم کاشان، آران و بیدگل ظلم شد، شکی ندارم. می‌خواهم بگویم وقتی این اتفاقات می‌افتد، آسیبش به نظام می‌رسد و ما دوست نداریم اینگونه شود، ما بچه این نظام هستیم، ما همه آمده‌ایم که فدای این نظام شویم. بیشتر از اینکه من دلم به حال خودم بسوزد، دلم به حال مردم و نظام می‌سوزد.

آیا از بازنشستگان ارتش در مجلس دهم، نماینده‌ای حضور دارد؟
خیر. هیچکدام از این 221 نفر سابقه ارتشی ندارند.

شما از دادگاه انتخاباتی سخن می‌گویید، برای این کار نیاز به اصلاح قانون انتخابات داریم. در این زمینه چه قانونی می‌تواند مطلوب باشد؟ به هر حال افراد برای رجال سیاسی شدن باید سابقه‌ای داشته باشند و هر کسی نمی‌تواند بدون سابقه به انتخابات ورود پیدا کند. کشورهای مختلف برای حل این مشکل سازوکارهای متفاوتی را پی گرفته اند، چه راهکاری می‌تواند برای کشور ما مفید باشد؟
ای کاش ما حزب می‌داشتیم. بالاترین و سخت‌ترین پالایش افراد را حزب انجام می‌دهد تا حیثیتش خدشه‌دار نشود. وقتی حزب یک فرد را حمایت کرد، آن وقت شورای نگهبان نظرش را بدهد، در این شرایط کمترین مشکل برای شورای نگهبان به وجود می‌آید چون پیش‌تر احزاب افراد را پالایش کرده‌اند.

امسال 12 هزار نفر در انتخابات ثبت نام کرده‌اند، این عدد، روند افزایشی دارد، شاید روزی برسد که 100هزار نفر در یک انتخابات ثبت‌نام کنند. اما این روند رسیدگی به پرونده داوطلبان نمی‌تواند ادامه پیدا کند، حتما باید سازوکاری تعریف کنیم برای کسانی که می‌خواهند به مجلس ورود پیدا کنند.

موضوع دیگری که اهمیت دارد، زمان مناسب برای بررسی است، شاید بهتر باشد شش ماه مانده به برگزاری انتخابات ثبت‌نام‌ها تمام شود تا هم شورای نگهبان فرصت کافی برای بررسی داشته باشد و هم اینطور نشود که داوطلب فرصتی برای دفاع از خود نداشته باشد. در این دوره وضعیتی ایجاد شده بود که حتی نمایندگان مجلس را به شورای نگهبان راه نمی‌دادند. یکی از اتفاقات بدی که افتاد همین بود، من هر روز  شاهد تحقیر نمایندگان مجلس در در ورودی شورای نگهبان بودم، اصلا نمایندگان را راه نمی‌دادند و این خیلی بد بود. این اتفاق برای همه بد است و برای نمایندگان مجلس به طریق اولی، بدتر است، چراکه آنها همزمان در مجلس حضور داشتند.

بنابراین، قانون انتخابات باید به صورت‌های شکلی و ماهوی تغییر پیدا کند، قانون فعلی جوابگو نیست. اگر روندی که ما در این دوره شاهدش بودیم، ادامه پیدا کند، به قطع و یقین می‌گویم که اعتماد عمومی‌ سلب می‌شود و ما نباید بگذاریم این اتفاق بیفتد، باید کمک کنیم. به نظر من در شرایط کنونی تیم‌های تحقیقاتی به راحتی می‌توانند مهندسی انتخابات کنند، چون شورای نگهبان تنها 12 عضو دارد و اگر مثل انتخابات اخیر 12هزار نفر ثبت نام کنند، به هر عضو شورای نگهبان هزار پرونده می‌رسد که شدنی نیست پس بررسی پرونده‌ها را به تیم‌های تحقیقاتی واسپاری می‌کند و آن تیم‌ها که دیگر شورای نگهبان نیستند و می‌توانند  انتخابات را مهندسی کنند.

البته نگاه من عمدتا معطوف به آینده است که اگر این روند ادامه پیدا کند، این تیم‌ها می‌توانند پرونده هر کسی را که بخواهند خراب جلوه دهند و شورای نگهبان نمی‌تواند اشراف کافی داشته باشد و اینجا، سیاهچاله‌ای است که می‌توانند خوب‌هایی را از ورود به مجلس بازدارد و بدهایی را وارد عرصه کنند.

هفت خرداد 95 کار شما در مجلس تمام می‌شود، اتفاق بعدی ای که قرار است در زندگی عباسعلی منصوری آرانی بیفتد، چیست؟
‌من همیشه خودم را به خدا سپردم و همیشه برایم بهترین‌ها رقم خورده است. زندگی ام حالت زیگزاگی زیادی داشته است. در ارتش هم که بودم چون آدم ریسک‌پذیر و نوآوری بودم، بالا و پایین زیاد داشتم، یک مرتبه پستی می‌گرفتم و یک مرتبه رها می‌شدم و دوباره این روند تکرار می‌شد اما مجموع این زیگراگ‌ها قاعده‌مند بود. من وقتی به گذشته ام نگاه می‌کنم، می‌بینم که یک پازل در حال شکل گرفتن بود، و این پازل به شکلی زیبا قطعاتش کنار هم چیده شد. به همین دلیل فکر می‌کنم ردصلاحیتم نیز بخشی از این پازل است، اگر من ردصلاحیتم را حاصل برجام بدانم، یک هزینه کوچک برای یک کار بزرگ ملی است. من اعتقاد دارم که اگر برجام اتفاق نمی‌افتاد، می‌توانست یک جنگ خانمان‌سوز منطقه‌ای رخ دهد و حتی ممکن بود فراتر از منطقه را در خودش بسوزاند. من به نتیجه جنگ کاری ندارم چون معقتد هستم با توجه به تجربه هشت سال دفاع مقدس و تجهیزاتی که در اختیار داریم، پیروز جنگ بدون شک جمهوری اسلامی ایران می بود ولیکن هزینه‌های زیادی را باید پرداخت که در حقیقت ما بدون پرداختن هزینه پیروزی را به دست آوردیم. این را بر اساس یافته‌های علمی ‌و تجربی‌ام می‌گویم.  در گروه پارلمانی هم ما داشتیم با مافیای مواد مخدر می‌جنگیدیم. یعنی ورود من و تمام روندی که اتفاق افتاد و گفت‌وگوهای من با آقای حداد عادل و بقیه دوستان برای مقابله با مافیای مواد مخدر بود، و وقتی وارد مبارزه با قاچاق می‌شوی، باید بپذیری که آنها بیکار نمی‌نشینند، آنها هم مبارزه می‌کنند و تلاش می‌کنند زیرپای تو خالی شود. در این شرایط فکر می‌کنم اگر برای این کار هزینه داده‌ام، اتفاق قشنگی افتاده است. من دوست دارم خیلی آرام زندگی نکنم. ارتشی‌ها من را می‌شناسند، جاهایی که خیلی خطر وجود دارد، من ورود می‌کنم و خدا کمکم می‌کند که نترسم.

نمی‌دانم هفت خرداد کجای نظام به من نیاز خواهد داشت. اگر نظام به من نیاز داشت، به آن پاسخ می‌گویم و اگر نیاز نداشت، قطعا خانواده‌ام به من نیاز بیشتری دارند. بقیه عمرم را با خانواده‌ام می‌گذرانم، مطالعه می‌کنم و خاطراتم را می‌نویسم.

این احتمال وجود دارد که به دولت بپیوندید؟
تاکنون در این باره صحبتی نشده است اما اگر دولت هم به من نیاز داشته باشد، به هر حال دولت کریمه جمهوری اسلامی‌ است، من کمک خواهم کرد و اگر نظام به من نیاز نداشته باشد، به سراغ یک کار شخصی می‌روم که آن را بعد از هفت خرداد درباره آن خواهم گفت.
نظرات شما