رویداد۲۴ نتیجه سختیهای که کشیدند دو مدال بود. مدال نقره. مریم امیدی پارسا و و نازنین رحمانی دو دختر پاروزن روئینگ. دومدال نقره روئینگ دو نفره و چهار نفره سهم آنها از جمع ۶۲ مدال بود. هرچند معتقدند باید یکی از مدالها طلا میشد. اما نشد. بازیهای آسیایی برای دختران جوان روئینگ پایان کار نیست. اگر چه نازنین حالا دودل شده برای ماندن یا رفتن. اما شیرینی موفقیت بدجور انها را برای درخشش غلغلک میدهد. این بار در میدانی بزرگتر از بازیهای آسیایی.
مسابقات چطور بود؟
مریم:به خاطر برگزاری هر چهارسال یک بار بازیهای آسیایی، سطح رقابتها خیلی بالا بود. کشورهای چین و ژاپن و اندونزی خیلی خوب بودند. اما به خاطر اینکه جاکارتا اولین تجربه ام بود، استرسم خیلی زیاد بود. خدا را شکر تیجه خوبی گرفتم. با اینکه در روئینگ چهار نفره با اختلاف سه ثانیه طلا را از دست دادیم، اما باز هم خیلی خوب بود.
نازنین:خب بازیهای آسیایی از اسمش مشخص است دیگر. همه تیمها با قدرت بالایی میآیند و همه هم برای مدال میآیند. سطح مسابقات خیلی بالا بود. خیلی خوشحالم که دو مدال نقره گرفته ام. برای خودم به خاطر اینکه خیلی تلاش کرده بودم ارزشش مثل طلا بود. چون فقط خودم میدانم چه زحماتی کشیدم.
اتفاق خاصی افتاد؟
مریم:متاسفانه، چون دوتا از بچهها دو ارنج داشتند ا. ین اتفاق افتاد. من هم دو ارنجه بودم، اما مسابقاتمدر دو روز متفاوت بود. ولی چون کرمی و جاور یکی، دو ساعت قبل از فینال چهار نفره بازی داشتند، البته همه تلاششان را در بازی گذاشتند، از طرفی خستگی واسترس هم بی تاثیر نبود. هرچند این دلیل اصلی نگرفتن طلا نیست و بچهها خیلی خوب کار کردند، اما نشد.
نازنین:در چهار نفره فکر میکردیم که طلا بگیریم، ولی متاسفانه نشد. اما از نقرهای هم که گرفتیم راضی ام، چون فراتر از توانمان کار کردیم. وقتی خط را رد کردیم من بیهوش شدم و کار به دستگاه اکسیژن رسید. اصلا نمیتوانستم راه بروم و به خاطر من مراسم اهدای مدال نیم ساعت عقب افتاد.
یعنی اینقدر فشار تحمل کردی؟
نازنین:بله خیلی. ما نقره را با جون و دل گرفتیم. در دو نفره خیلی تلاش کردیم. رقیبمان قهرمان جهان بود. مربی تیم چین بعد از مسابقه پیش من و مریم امد و گفت: خیلی از سالهای قبل بهتر بودید. او از اینکه ایران بالاخره در دو نفره سبک وزن قوی آمده تعجب کرده بود.
از لحظهای که بیهوش شدی بگو.
نازنین:خیلی حس بدی بود. افتضاح بود. زمانی که به اسکله رسیدیم از هوش رفتم، دیگه هیچی نفهمیدم. بعد چند دقیقه به هوش آمدم و کلا حالم بد بود.
به خاطر استرس زیاد بود؟نازنین: استرس زیاد، فشار مسابقه و هم اینکه شب قبل مسابقه درست نخوابیدم. همه چیز دست به دست هم داد تا این اتفاق بییفتد.
پس همه را نگران کردی؟
نازنین:بله مخصوصا خانواده ام که از خبرها و عکسها متوجه قضیه شده بودند. وقتی به درمانگاه آنجا رسیدیم برادرم به مربی ام مسیج میداد که راستش را بگو چه اتفاقی افتاده
پس حسرتش به دلتان ماند؟
مریم:کسی باید حسرت بخورد که تلاش نکرده، ما همه تلاشمان را کردیم، پس حسرتش را نمیخوریم. اما دوست داشتیم طلا بگیریم.
دونفره چطور بود؟
مریم:در روئینگ دو نفره با نازنین رحمانی خوب رفتیم، اما چین قهرمان جهان هایش را فرستاده بود. سطح فینال خیلی بالا بود. ما با خیلی تلاش کردیم، اما نشد که چین را رد کنیم. چون واقعا از همه کشورهای دیگر بهتر بودند. اما من از نتیجه دو نفره هم راضی بودم. البته فدراسیون هم راضی بود.
رفتن روی سکو چطور بود؟
نازنین:در چهار نفره که به خاطر حال بدم حس اش نکردم خیلی متوجه نشدم؛ اما خدا را شکر که دوتا ارنج داشتم که در هر دو روی سکو رفتم. خیلی حس خوبی است بالاخره نتیجه تمام استرسها و زحمات و دردهایی که کشیدی را میبینی و خیلی لذتبخش است.
مدال نقره چه فرقی با طلا دارد؟
نازنین:خیلی دوست داشتم طلا باشد. چون پارسال هم طلا گرفتیم میدانم وقتی پرچمت همزمان با سرود ملی بالا میرود چه حس خوبی دارد و با هیچی عوض نمیشود. دوست داشتیم دوباره این اتفاق بیافتد که نشد
چرا مرادخانی استعفا داد؟
بهناز مراد خانی واقعا مربی خوبی است. به جز مربی، روانشناس، پزشک و خواهر همه ما بود. برای ما خیلی تلاش کردند، اما او از زندگی اش میزند با وجودی که متاهل اند و دوازده ماه در اردو هستند و چیزی از فدراسیون دریافت نمیکنند. از نظر مالی واقعا ساپورت نمیشوند. به همین دلیل کنار گذاشتند.
نازنین:، چون مربی امان خداحافظی کرده و خودم هم دارم به این فکر میکنم که ادامه بدهم یا نه.
یعنی ممکن است ادامه ندهی؟
نازنین:تصمیم صد در صد نگرفته ام، اما امکانش هست
چرا؟
نازنین:چون رویینگ خیلی سخت است. ما ۱۲ ماه سال را در اردو بودیم.
از اول که آمدی به سختی کار فکر نکرده بودی؟
نازنین:چرا، اما سعی کردم در کنارش زندگیم را داشته باشم و به درسم برسم. اما باز هم میگویم که صد در صد نیست این تصمیم ام.
تا کی تصمیم نهایی را میگیری؟
نازنین:فعلا کمی استراحت کنم بعد تصمیم میگیرم
به مسِئولان فدراسیون هم این موضوع را گفتی؟
نازنین:نه هنوز، چون تصمیم نهایی را نگرفتم چیزی نگفتم. اما همانطور که گفتم ما ۱۲ ماه در اردو بودیم و خیلی سخت است. تا الان دو نفره برای سهمیه المپیک اعزام شده بود، اما هیچ وقت سهمیه نگرفته بود و حتی به فینال هم نرفته بود، اما ما سال گذشته طلا رفتیم و امسال هم نقره گرفتیم.
حیف ات نمیآید بروی؟
نازنین: چرا به خاطر سهمیه المپیک دودل هستم. اگر این موضوع نبود همین الان میرفتم.
خانواده با تصمیمت موافق هستند؟
نازنین:گذاشتن پای خودم. آنها هم مثل خودم هستند. از یک طرف به خاطر دوری خسته شدیم و از طرف دیگر هم بحث سهمیه المپیک را دارند. بیشتر مادرم میگوید سهمیه المپیک را بگیر و بعد کنار بگذار. دیگه ببینیم چه میشود. ما شرایط خیلی خیلی سختی را تحمل میکنیم، خیلی سختتر ازبقیه رشته ها. ما در میانه و ابهر پشت سدها تمرین میکنیم و دور افتادهترین جایی که اصلا آدم نمیبینیم.
تحمل این شرایط برایت سخت است؟
نازنین:سخت که نه، چون هدف داشتم. تا الان بازیهای آسیایی بود و من هرجا خسته میشدم فقط به هدفم فکر میکردم. مثلا در یک تمرین صد متر آخر را کم آورده بودم و وقتی به هدف فکر کردم با قدرت ادامه دادم. وقتی به شیرینی بعد هدف و اتفاقات خوب بعد از رسیدن به هدفت فکر میکنی سختیها شیرین میشود.
پاداش را پای سکو گرفتید؟
مریم:پاداش را همان شب بعداز در مراسمی گرفتیم. اما متاسفانه ما فکر میکردیم ۲۰۰۰ دلاری که میدهند نفری است، اما نصف کردند. برای چهار نفره نفری ۱۰۰۰ دلار و دونفره هم ۲۰۰۰ دلار به دونفر دادند که خیلی ناراحت شدیم. اعتراض کردیم و گفتیم فکر میکردیم نفری میدهند، اما گفتند وزارت این طور تصمیم گرفته. ما واقعا ناراحت شدیم، اما کاری نمیشد کرد. نباید ورزش ما را تیمی حساب کنند، چون نمیشود گفت که ورزش ما تیمی است. چون ما تا آخرین لحظه تک نفره تمرین میکنیم و همانقدر هم زحمت میکشیم. کلا هم ۴ نفریم در یک قایق نفر اضافه نداریم. ما همه جا این درخواست را داشتیم، چون بی انصافی است. درخواست ما این است که جایزه را کامل به ما بدهند.
نازنین: یکی از بحث هایمان هم این بود که رشته ما را مثل بسکتبال، فوتبال و والیبال که تیمی است و تعدادشان زیاد است حساب نکنند. آنها شاید بیشتر از ۲۰ نفر باشند و نفرات ذخیره دارند. ما نهایتا ۴ نفریم و هر ۴ نفر با هم قایق را هدایت میکنیم. تا آخر ین لحظه در قایقهای تک نفری تمرین میکنیم. میشود گفت: رشتههای ۲ و ۴ نفره ما سختتر از تک نفره است، چون نفرات پشتی و جلویی باید با هم هماهنگ باشند اگر یک دهم ثانیه کسی زودتر پارو بزند مشکل ساز میشود. تمرکزمان خیلی باید بیشتر باشد که مدال بگیریم. به نظرم کمی نا حقی است که بگویند ما تیمی هستیم. ما یک جورایی انفرادی هستیم حتی سختتر از انفرادی. تکنیکهای رویینگ خیلی سخت است. بدتر اینکه ما که دو مدال گرفتیم درواقع پاداش یک مدال را میگیریم.
چرا؟
نازنین:یک مدال را حساب میکنند و از آن یکی هم فکر میکنم در حد دو سکه بدهند. با اینکه مدالها در جدول رده بندی کاروان تاثیر دارد واگر من و مریم دو مدال نمیگرفتیم حالا مدالهای نقره ۱۷ تا بود، اما برای پاداش یکی را حساب میکنند. حتی میشود فکر کرد یکی را قایقرانی گرفته یکی را تیر اندازی، اما ما برای هر دوتا اش تلاش کردیم و جان دادیم.
با آقای صالحی امیری هم این گلایه را مطرح کردید؟
مریم: بله آقای صالحی امیری آنجا بودند و به ایشان گفتیم و گفتند ببینیم چه میشود ما هم همه جا این را میگوییم.
نازنین:آقای صالحی امیری گفتند که پیگیری میکنیم. یک روز به آزادی میروند که تازه شرایط اش بهتر از جاهایی که ما میرویم و گفته بودند در این شرایط چگونه تمرین میکنید. چون قایقرانی هم مثل رشتههای سالنی نیست که در گرما و سرما کولر و بخاری بزنند. پارسال هم همیشه گرما زده میشدیم و در سرما هم همیشه تمرین کردیم. فکر کنید سرد باشد آب هم به تنتان بخورد.
میخواهی در سبک وزن بمانید؟
مریم:خودم نمیخواهم در سبک وزن بمانم. من برای مسابقات ۵۵ کیلو شدم در حالی که قانون این است که ۵۷ کیلو باشیم، اما در چهار نفره یکی دوتا از بچهها وزنشان بالا بود وباید به آنها وزن قرض میدادیم تا قایق مان حفظ شود. واقعا برایم سخت است، چون قدم ۱۷۸ است و چیز دیگری هم نداشتم که آب کنم. خیلی سخت بود. قبل از عید رژیم را شروع کردم و تمریتنات سختی هم داشتیم.
چطور وزن کشی کردید؟
مریم:یکیا دو ساعت قبل از مسابقات ما وزن کشی میکردیم. به همین خاطر ما جدای از استرس بازی، استرس وزن را هم داشتیم.
نازنین: ما هم استرس مسابقه را داشتیم هم وزن وهم پاروها یعنی سه تا استرس داشتیم که باید آنها را مدیریت میکردیم
وزن کشی اذیت نمیکرد؟
نازنین: فکر کنید روز قبل مسابقه غذا نخورید. روز مسابقه هم به خاطر وزن کشی دوباره پارو بزنی که وزن پایینتر بیاید یک صبحانه مختصر بخورید. اما من این سری از عید حدود ۶ ماه زمان رژیمم را طولانیتر کردم که راحتتر باشم، ولی واقعا سخت بود، چون روزهای آخر وزنم پایین نمیآمد و مجبور بودم شام نخورم و آخرشبها هوازی کار کنم و حتی آب بدنم را کم کنم. در کرمانشاه پیش سه دکتر میرفتم و میگفتند نمیشود و میگفتند درصد چربی ات خیلی کم است و آسیب میزند. یکی از دکترها خیلی رک به من گفت: درصدی به چشم و قلبت آسیب میزند. تازه آن موقع ۶۱ کیلو بودم و برای مسابقه ۵۵ کیلو. اما ورزش چیزی است که نمیشود با منطق جلو رفت. روئینگ اینقدر سخت است که اگر بخواهید با منطق پیش بروید باید به این فکر کنید که این کار را نکنم که آسیب نبینم و ...
آینده کاری ات را چطور میبینی؟
مریم:اگر خدا بخواهد میخواهم از حالا برای المپیک شروع کنم. چون کار سختی داریم و ۶ ماه قبل از المپیک انتخابی دارد و از آسیا هم دو سهمیه بیشتر نمیدهند؛ یک دو نفره و یک تکنفره سنگین. تلاشم میکنم سهمیه تک نفره سنگین را بگیرم. اگر بخواهم در سبک وزن بمانم دیگر پنجاه و نه کمتر میروم. دیگر کمتر از آن نمیخواهم باشم.
بعد از برگشتت با دو مدال خاطرهای از مردم داری؟
مریم:دفتر شما، چون در طرح ترافیکاست نمیشد با ماشین بیایم و با اسنپ به اینجا آمدم. از آنجایی که دیوار خانه امان پر از بنرهای تبریک شده، راننده یک نگاه به بنرها کرد، یعد یکنگاه به من کرد و گفت: تبریک میگویم و کلی خوشحال شد. زنگ زد به همسرش و او هم کلی تبریک گفتند تا اینجا رسیدیم.
از اینکه مدال هایت به چشم نمیآید ناراحت میشوی؟
مریم:در کل سال نسبت به ورزشهای دیگر دیده نمیشویم. من سال قبل سه مدال در آسیا گرفتم. دو طلا و یک نقره، اما کسی صدایش در نیامد با اینکه اولین باری بود که در آسیا همچین اتفاقی میافتاد. چند ماه بعد از ما فوتسال قهرمان شد ودیدید که همه جا پیچید. اما ما را کسی ندید که خیلی ناراحت کننده بود. آنها هم زحمت کشیدند، اما واقعا رویینگ خیلی رشته سختی است، چون هم از نظر جسمی و هم ذهنی خیلی تحت فشار هستید. ما در مسافتها روزی سی کیلومتر پارو میزدیم و در سرما و گرما خیلی سخت بود. یعنی برف میبارید و ما پارو میزدیم. ما نسبت به رشتههای سالنی خیلی بیشتر اذیت میشویم. در شهرستانها نمیشود تمرین کرد. یعنی هرکس نمیتواند در شهر خودش تمرین کند. پیست فقط در تهران است. ۴ ماه هم در میانه بودیم که اردوی خوبی بود.
برای خودت چه افقی داری؟
دوست دارم کاری که تا حالا کسی نکرده را انجام دهم. مدال المپیک رویینگ را من میگیرم. تا حالا کسی به فینال A. هم نرسیده، اما فکر نمیکنم در این دو سال بشود این کار را کرد. شاید در المپیک بعدی بشود به این امر رسید. حالا باید ببینیم میمانیم یا نه