صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 03
کد خبر: ۳۰۵۴۹۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۴ نظر

چرا حیوان آزاری در ایران رواج پیدا کرده است؟

حیوان‌آزاری از آن گروه رفتار‌های خشونت‌باری‌ست که در کشور ما همچنان قربانی گرفته و در بسیاری موارد شکنجه‌گر نیز نه تنها از رفتار خود احساس شرم نمی‌کند که آن را دلیلی بر شجاعت و بزرگی خود دانسته و بروز این نوع رفتار نسبت به حیوانات بی‌زبان و بی‌پناه را حق مسلم خود می‌داند.

رویداد۲۴ روز چهارم اردیبهشت ۱۴۰۱ را برخی به‌حق روز سیاه محیط‌زیست ایران نامیده‌اند. در این روز یک قلاده پلنگ در قائمشهر مازندران به دست عوامل انسانی کشته شد. این پلنگ که مشخص نیست چگونه به فضای شهری راه یافته بود در حالی که به شدت ترسیده و سرگردان در حال فرار در خیابان‌های شهر بود، کشته شد.

صدای جیغ مردمی که حتی نزدیک به این حیوان ترسیده و بی‌پناه هم نبودند و تجمع برای مشاهده این حیوان هر لحظه او را سرگشته‌تر و شرایط را خطرناک‌تر می‌کرد تا اینکه سرانجام به ضرب گلوله کشته شد.

در روز سیاه محیط زیست ایران چه رخ داد؟

فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در توضیح این ماجرا گفته بود: مرکز استان مازندران ۲ قبضه اسلحه بی‌هوشی دارد، به دلیل ترافیک شهر‌های شمالی فرد آموزش دیده به همراه اسلحه بیهوشی در زمان مناسبی به قائمشهر نرسید. در نهایت رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان قائمشهر پس از مشاهده زخمی شدن نیرو‌های پلیس و رویت پلنگ در فاصله ۲ متری خود، برای حفظ جان خود اقدام به تیراندازی به پلنگ کرد که پس از رسیدن تفنگ بیهوشی و بیهوش کردن پلنگ دیگر حیوان جانی نداشته و تلف شد.

به گزارش جامعه ۲۴ مرگ یک گونه درحال انقراض به همین راحتی و در اثر کمبود امکانات و همچنین رفتار اشتباه مردم رقم خورد.

همین کمبود امکانات مرتبط با حفاظت از حیات وحش و عدم تخصیص بودجه به تامین امکانات مورد نیاز برای حمایت از محیط‌زیست نشانگر آن است که در جامعه ایرانی و حتی در میان مسئولان زندگی، مرگ و رنج حیوانات اهمیتی نداشته و کشتن یک حیوان پدیده‌ای ناراحت‌کننده و نیازمند اصلاح تلقی نمی‌شود.

وقتی نگاه مسئولان و متولیان امر نسبت به حیوانات چنین بی‌تفاوت است از مردم ناآگاه نمی‌توان انتظار احترام به جان حیوانات و حفاظت از حیات وحش را داشت، موضوعی که اساسا برای بخش بزرگی از جامعه ایرانی تعریف و توجیه ندارد، مساله‌ای که چند ساعت بعد از قتل پلنگ قائمشهر رخ داد شاهدی بر این مدعاست.

عصر همان‌ روز بود که خبر دیگری مبنی بر تلف شدن یک قلاده خرس در اثر شکنجه و رفتار غیراصولی منتشر شد. انتشار تصاویر خرسی که پس از ورود به یکی از روستا‌های شهرستان نمین از توابع اردبیل توسط مردم و با استفاده از ادوات کشاورزی مثلا زنده‌گیری شد بسیار دردناک بود.

تصاویر نشان می‌داد که تراکتور حیوان را زیر گرفته است، رفتاری که باعث شکستگی استخوان پا و لگن و آسیب به ستون فقرات حیوان می‌شود، اما روستائیان به این موضوع بسنده نمی‌کنند و او را با یک حلقه طناب ضخیم از ناحیه گردن بسته و پای عقب سمت چپ خرس را زیر چرخ تراکتور قرار می‌دهند مبادا خرس از چنگالشان بگریزد.

یک سوی این صحنه تلخ حیوانی درد می‌کشید، نه فرصت فرار از مهلکه داشت و نه زبانی برای فریاد و درخواست کمک، سوی دیگر صحنه نیز صدای خنده حضار در صحنه در فیلم می‌پیچید فارغ از رنجی که حیوان بی‌زبان می‌کشد. این خرس بینوا نیز به فجیع‌ترین شکل ممکن به قتل می‌رسد در حالی که نه اولین مورد شکنجه و قتل حیوانات در کشور خواهد بود و نه آخرین آن.

به گفته دادگستری مازندران فرد مقصر ساعاتی بعد دستگیر شد، اما مشخص نیست که چه مجازاتی در انتظار این فرد بوده و مجازات مورد نظر تا چه میزان بازدارنده است.

به گزارش جامعه ۲۴ در روز سیاه محیط زیست ایران بار دیگر خاطره بسیاری از تصاویر مرتبط با شکنجه حیوانات در باغ‌وحش‌های کشور، در پناهگاه سگ‌های بلاصاحب وابسته به شهرداری‌ها، کشیدن سگ توسط ماشین روی سنگفرش خیابان‌ها توسط یک شهروند و سایر حیوان آزاری‌هایی از این دست که تعداد آن کم نیست، زنده شد.

در جامعه ما به مدد نبود آموزش‌های مرتبط با رفتار با حیوانات که قطعا باید از مدارس شروع شود از یک سو و شعار‌های برخی جریانات فکری خاص مبنی بر نجس خواندن حیوانات و برخورد با علاقه‌مندان به حیوانات از سوی دیگر، در عصر ارتباطات و آگاهی همچنان نسبت به حیوانات بی‌زبان و بسیار بی آزارتر از انسان انواع آزار‌ها و شکنجه‌ها روا داشته می‌شود.

به ثبات هویتی نرسیده‌ایم!

با دکتر حسن عماری، روانشناس اجتماعی درباره چرایی بروز بی‌حد و شمار حیوان‌آزاری و لذت از این پدیده در جامعه ایرانی گفتگو کردیم.

عماری به جامعه ۲۴ می‌گوید: در حال حاضر با نوعی سرگردانی هویت مواجه هستیم، سرگردانی هویت یکی از مقوله‌هایی‌ست که در حوزه هویت‌یابی چه در جوامع و چه در افراد مهم است. مسیر رشدی افراد چه به واسطه فرهنگ اجتماعی چه به واسطه خود ساختگی یا فرهنگ خانواده و سایر موارد تاثیرگذار باید به گونه‌ای طی شود که به یک ثبات هویتی دست پیدا کنند.

وی تصریح می‌کند: بروز چنین رفتار‌هایی در جامعه ما نشان می‌دهد که ما هنوز در جامعه مان به یک هویت ثابت شده نائل نشده‌ایم، اگر از همان افرادی که خرس را با تراکتور زیر می‌گیرند یا پلنگ را می‌کشند یا دست به حیوان‌آزاری می‌زنند خارج از هرگونه هیجانی درباره حیوان‌آزاری سوال شود حتما خواهند گفت که حیوان‌آزاری بد است، اما وقتی در شرایط قرار می‌گیرند شدیدترین رفتار‌ها را در قبال حیوانات انجام می‌دهند.

این روانشناس اجتماعی با تاکید بر اینکه در روانشناسی به چنین شرایطی هویت مغشوش گفته می‌شود، عنوان می‌کند: مردم و جامعه ما متاثر از فرهنگ غالب جامعه هستند، قاعدتا ما متناسب با شرایط عمومی جامعه رفتار‌هایی را اتخاذ می‌کنیم. متاسفانه رفتار‌های دوسوگرایانه در این سال‌ها در جامعه و فرهنگ ما افزایش یافته است، به این معنا که افراد بررسی می‌کنند که چه رفتاری می‌تواند آن‌ها را در وضعیت ثبات نگه دارد مانند وقتی که در مقابل دوربین از رفتار‌هایی مانند حیوان‌آزاری بد می‌گوییم و از طرف دیگر در شرایطی که کسی متوجه نشود رفتاری که خودمان دوست داریم را انجام می‌دهیم؛ به چنین حالت‌هایی در حوزه اختلالات " حالات مرزی " گفته می‌شود.

جامعه ایرانی  در حال مرزی شدن است

به باور این استاد دانشگاه جامعه ما در آستانه مرزی شدن است به این معنا که دچار اختلالی است که بر اساس آن تکلیفش با خودش مشخص نیست مانند مرز بین مدرنیته و سنت‌گرایی. سنت‌گرایی همواره ایده‌آل نیست کما اینکه در نگاه سنتی و در جوامع سنتی حیوان درنده باید مهار و نابود شود، اما در نگاه مدرن حیوانات هم حق حیات داشته و باید مورد مراقبت قرار بگیرند. در جامعه ما مردم میان این سبک نگاه در رفت و آمد هستند یعنی فردی که ساکن یک جامعه مدرن، اما با نگاه سنتی است میان اینکه باید حیوان را آزار بدهد و از بین ببرد یا اینکه از او محافظت کرده و به حق حیات او احترام بگذارد همواره سرگردان است.

وی خاطرنشان می‌کند: در واقع این مرحله گذار از سنت به مدرنیته یکی از علل بروز این رفتار‌ها و مغشوش بودن هویت است این مساله هم باعث می‌شود که ما دچار این مرزی‌شدگی شده و هویتمان بسنده و تثبیت شده نباشد یا به عبارتی به هویت مغشوش دچار باشیم.

عماری با بیان اینکه در این مدت اقدامی هم در راستای رفع این حالت در جامعه نشده است، توضیح می‌دهد: دوگانگی سیاست‌گذاری در حوزه برخورد با حیوانات در جامعه ما مساله‌ای همیشگی است یعنی در جامعه ما مشخص نیست که آیا حیوانات باید مورد محافظت و احترام قرار بگیرند یا برعکس آن. گاهی می‌بینیم که برخی از مسئولان به واسطه حفاظت از محیط انسانی حیوانات را آزار داده و می‌کشند و اتفاقاتی مانند کشتار سگ‌ها در برخی از شهر‌ها را مشاهده می‌کنیم.

وی عنوان می‌کند: این نوع رفتار‌ها را کودک و نوجوان در سن رشد مشاهده کرده و می‌بیند که حیوانات را باید از انسان دور نگه داشت یا مشاهده می‌کند در پارک‌ها نوشته شده ورود حیوانات ممنوع است، از طرف دیگر می‌بیند که برخی از انسان‌ها از حیوانات مراقبت کرده و آن‌ها را دوست دارند و حتی در آغوش می‌کشند و برایش حقوقی قائل هستند، این تناقض‌ها ایجاد مساله کرده و نشان می‌دهد در سطح کلان تکلیف ما با حیوانات مشخص نیست.

خط قرمز‌های القا شده، ذهنیت واحد ما درباره حیوانات را مخدوش کرده

این روانشناس اجتماعی اضافه می‌کند: در کشور‌های دیگر تکلیف انسان با حیوانات اعم از وحشی و اهلی مشخص است، اما در جامعه ما تکلیف با حیوان وحشی و اهلی مشخص نیست ضمن اینکه مناسبات فرهنگی و مذهبی مناسب را نیز در این حوزه مشخص نکرده و هنوز تکلیف جامعه سنتی ما با سگ، گربه و حیوانات مشخص نیست. این موارد خارج از تمایلات فردیست که مثلا فردی سگ یا گربه را دوست ندارد یا تمایلی به داشتن حیوان خانگی ندارد، اما وقتی یک مورد به عنوان خط قرمز عمومی مورد القای عمومی قرار می‌گیرد باعث می‌شود که باور‌های ما مخدوش شده و ما یکرنگی و ذهن واحد و یکپارچه درباره حیوانات نداشته باشیم.

وی اظهار می‌کند: نوجوان ما این دوگانگی‌ها را مشاهده می‌کند و براساس آنچه یاد می‌گیرد در بزرگسالی در ملاعام می‌گوید که باید به حیوانات احترام گذاشت، اما در خلوت خودش یا در میان رفقایش رفتار‌هایی می‌کند که از او به عنوان حیوان آزار یاد می‌شود.

این روانشناس اجتماعی عنوان می‌کند: از سوی دیگر برخی رفتار‌های ما نمایشی و بروز رفتار‌های نمایشی در جامعه بسیار شایع شده است، به عبارت دیگر به واسطه فضای مجازی تمایل به دیده و ترند شدن باعث شده که برخی رفتارها، خاص و متفاوت از آنچه عرف می‌پذیرد باشد. این نوع رفتار‌ها در عالم سیاست یا افراد سلبریتی نیز مشهود است مثلا تتو‌های خاصی می‌کنند یا با افراد خاصی ازدواج می‌کنند، تمام این موارد برای این است که به شدت نمایش‌زده شده‌ایم.

عماری تاکید می‌کند: افرادی که خرس را با تراکتور زیر گرفتند و زجر می‌دادند یا با دوربین‌ها‌یشان به دنبال تصویربرداری از پلنگ بودند نیز از این قاعده مستثنی نیستند و حتی افرادی که می‌دانند در تصاویر مربوط به چنین صحنه‌هایی ممکن است نمایش داده می‌شوند سعی می‌کنند اقداماتی انجام دهند که بیشتر دیده شوند بنابراین نمایش‌زدگی در زندگی روزمره ما غالب شده و این رفتار‌ها هم در فضای روزمره ما بیشتر طرفدار داشته و ترند می‌شود لذا تمایل ناخودآگاه افراد برای بیشتر دیده شدن هم بیشتر می‌شود.

لذت‌جویی از مرگ و شکنجه بخشی از وجود انسان است

وی درباره اینکه چرا مردم ایران از شکنجه حیوانات لذت می‌برند؟ عنوان می‌کند: ما همواره با لذت از آزار و شکنجه حیوانات مواجه بوده‌ایم آنچنانکه در گذشته گلادیاتور‌ها وجود داشتند که یکدیگر را می‌کشتند تا سایرین لذت ببرند، در واقع در یک نگاه تاریخی لذت‌جویی از مرگ انسان و حیوان همیشه وجود داشته و این انسان متجدد است که به تدریج به سمت مدیریت هیجانات خود و لذت کمتر از کشتن حرکت کرده است. در واقع انسان بر لذت‌جویی ناخودآگاه خود سرپوش گذاشته است. بسیاری از لذات و موقعیت‌هایی که باعث لذت ناخودآگاه‌مان می‌شوند همچنان وجود دارند، این بخشی از وجود ماست که به آن نهاد می‌گوییم.

آنطور که این مدرس دانشگاه می‌گوید، نهاد ما آمادگی ارثی برای لذت بردن از چنین وقایعی دارد، قاعدتا هنوز ژن لذت بردن از کشتن وجود دارد و علت وجود جنگ‌ها و قتل‌ها همین موضوع است. اما انسان سعی در مدیریت و سرپوش گذاشتن بر آن را دارد.

وی درباره اینکه آیا این مدیریت هیجانات و لذت از کشتن به ویژه درباره حیوانات در جامعه ما نیز وجود دارد؟ خاطرنشان می‌کند: در جامعه ما حیوان‌آزاری نسبت به سال‌های قبل کمتر شده است و به تدریج متمدن شدن به واسطه آموزش‌ها و شبکه‌های جدید رخ داده است بخش‌هایی نیز به این دلیل که حوادث در فضای مجازی نمایش داده می‌شود متوجه آن شده و گمان می‌کنیم که در سایر مناطق جهان وجود نداشته یا کمتر وجود دارد.

عماری با بیان اینکه نمی‌توانیم بگوییم مردم ما حتما حیوان‌آزار هستند، اظهار می‌کند: اما در مجموع نسبت به کشور‌هایی که در این حوزه پیشرفته‌تر بوده و فکر بهتری دارند عقب هستیم.

منبع: جامعه 24
برچسب ها: حیوان آزاری
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۹:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۷
در ایران آدمها به هم رحم نمی کنند بعد انتظار دارید به حیوانات ترحم کنند؟ جدآ دردآوره.
رضا
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۷
درنده ها به وحشی گری شون بنازند ...
ناشناس
۱۵:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۷
هر کسی به حیوانات ظلم میکنه نتیجه کارشو در زندگی میبینه گره های زیادی تو زندگیش میفته دیدم که میگم
شرط بلاغ
۱۵:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۷
ایرانی ها ؟!!
حبف از این گزارش خوب و خواندنی که تیتر بدی دارد . اگر می نوشتید " بعضی ایرانی ها " درست تر بود .
نظرات شما
نام:
ایمیل:
نظر: