صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 07
کد خبر: ۳۶۶۲۷۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۱۸ فروردين ۱۴۰۳

ابهامات اعدام امیرعباس هویدا

امیرعباس هویدا نخست وزیر پهلوی بود که پس از انقلاب اعدام شد اما نحوه محاکمه و اعدامش هنوز ابهاماتی دارد

 

رویداد۲۴ امیرعباس هویدا ۱۳ سال نخست‌وزیر ایران بود؛ طولانی‌ترین دوران ریاست دولت در ایران مدرن. در سال ۱۳۴۳ که طرفداران نواب صفوی، حسنعلی منصور را کشتند، هویدا مسئول تشکیل کابینه شد. وی در دوران ۱۳ ساله نخست وزیری خود نقش به‌سزایی در رشد صنایع در ایران داشت و علاوه بر پیشرفت‌های اقتصادی تلاش زیادی برای مدرن کردن نهاد‌های فرهنگی و آموزشی در ایران کرد.

اما کارنامه سیاسی هویدا ابدا قابل دفاع نیست. وی در دوران نخست وزیری خود کاری جز اطاعت از اوامر شاه نمی‌کرد. وی همچنین از زمان تشکیل حزب رستاخیز و تک‌حزبی شدن ساختار سیاسی کشور تا آبان سال ۱۳۵۵ دبیرکل آن بود. در واقع امیرعباس هویدا، دست کم از منظر سیاسی، همدست اقدامات محمدرضاشاه پهلوی در تخطی از قانون اساسی و آرمان‌های مشروطیت بود.

خود هویدا در اظهاراتی که پس از پیروزی انقلاب داشت به این مسئله اشاره کرد: «ما در سیستمی بودیم که همه کس در آن سیستم در خدمت رژیم بودند. هر برنامه‌ای که دولت مجری آن بود به وسیله گروهی که به عنوان کارشناس در وزارتخانه‌ها بودند طرح‌ریزی می‌شد و به وسیله وزیر آن وزارتخانه به دولت پیشنهاد می‌شد. دولت هم آن را یا تصویب می‌کرد و یا تصویب آن را به مجلسین واگذار می‌نمود. در آن سیستم به عقیده من، مجلس سنا و شورای ملی بودند که نمی‌بایست قوانین ضد مردمی را تصویب می‌کردند. اگر دولت، خلاف قانون عمل می‌کرد این وظیفه رییس دیوانعالی کشور بود که به دولت بگوید فلان عمل، خلاف قانون است.».

اما وفاداری هویدا به محمدرضاشاه عاقبت خوشی برایش نداشت. زمانی که حرکات انقلابی بالا گرفت و شاه متوجه خطر شد، تلاش کرد با باج دادن به انقلابیون فضا را آرام کند و دست به اقداماتی در همین راستا زد. یکی از اقدامات شاه برکناری هویدا و جایگزین کردن جمشید آموزگار به جای او بود. شاه هویدا را پس از برکناری وزیر دربار کرد و پس از مدتی دستور دستگیری او و تعدادی از سران رده بالای حکومت را داد. هویدا در ۱۷ آبان ۱۳۵۷ با دستور مستقیم شاه به اتهام «سوءاستفاده از قدت و اشاعه فساد» بازداشت شد. محمدرضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ مدعی شده که بازداشت هویدا با فشار فرماندهان نظامی وقت و بعد از جلسه با جمعی از مشاورانش بود. اما دکتر عباس میلانی با استناد به نامه آنتونی پارسونز، آخرین سفیر بریتانیا در دوران پهلوی، می‌گوید: «شاه از مدت‌ها قبل تصمیم بازداشت هویدا و سرلشکر نصیری را گرفته بود و جلسه یادشده صحنه‌سازی بود.» شاه همچنین مدعی شده بود که قرار بود هویدا در دادگاه محاکمه شده و تبرئه شود.

محمدرضاشاه در مصاحبه با نشریه لوموند بعد از انقلاب چنین می‌گوید: «موقعی که لیست افراد مورد نظر - برای کسب اجازه بازداشت آن‌ها - به من ارائه شد، در مورد همه جز هویدا موافقت کردم و همان روز ۷ نوامبر [۱۶ آبان]پس از آن که هویدا را به کاخ فراخواندم، مسائل را بی‌پرده با او در میان نهادم و چون احساس می‌کردم که جانش در خطر است، از وی خواستم تا چنانچه مایل است بدون فوت وقت با یک هواپیمای خصوصی از ایران خارج شود. هویدا صحبت‌های مرا تا آخر گوش داد و سپس گفت: هیچ دلیلی ندارد که بخواهم از ایران فرار کنم، چون خود را اصلاً مقصر نمی‌دانم و اگر هم شما به سهم خود راهی جز بازداشت من ندارید، خواهش می‌کنم حتماً این کار را انجام دهید. من هم البته انتظار جواب دیگری جز این از هویدا نداشتم. چون می‌دانستم او هیچ‌گاه شانه از زیر بار مسئولیت خالی نکرده و روی هم رفته شخصی بود که نمی‌شد هیچ اتهامی را به وی نسبت داد.»

شاید محمدرضاشاه پهلوی تصور می‌کرد که با بازداشت نصیری و هویدا می‌تواند انقلابیون را آرام کند و عزم خود برای اصلاحات عمیق را نمایش دهد.


بیشتر بخوانید:امیرعباس هویدا و ۱۳ سال نخست وزیری در ایران



زمانی که انقلاب پیروز شد هویدا در زندان بود و شاه پیش از خرج از ایران نیز وی را آزاد نکرده بود. هویدا در روز‌های نخست انقلاب امکان فرار از زندان را نیز داشت چرا که نگهبانان زندان جمشید آباد فرار کرده بودند اما هویدا که خود را مبری از هرگونه خیانت می‌دانست، فرار نکرد و خود را از طریق داریوش فروهر تسلیم انقلابیون کرد.

اتهامات هویدا در دادگاه انقلاب بدین شرح بودند: «فساد فی الارض، خیانت به ملت، محاربه با خدا و خلق خدا و نایب امام زمان، قیام علیه امنیت و استقلال مملکت با تشکیل کابینه‌های دست‌نشانده آمریکا و انگلیس و حمایت از منافع استعمارگران، دسته‌بندی با توطئه گران بین‌المللی در پیمان‌های سنتو و ناتو و سرکوبی ملت‌های ایران و فلسطین و ویتنام، عضو فعال سازمان فراماسونری در ایران در لژ فرعی، قاچاق هروئین، اقدام بر ضد حاکمیت ملی با حفظ سلطه سلطان دست نشانده آمریکا و دخالت در انتخابات، قانون‌گذاری و عزل و نصب وزرا و فرمانداران با نظر و خواست سفارتخانه‌های خارجی، شرکت مستقیم در فعالیت‌های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم».

همچنین انقلابیون درباره سرنوشت او اختلاف نظر داشتند. از سویی آیت‌الله طالقانی و دولت موقت خواستار محاکمه قانونی و توام با تساهل وی شدند و معتقد بودند جرم سنگینی مرتکب نشده است، از سوی دیگر خلخالی و همفکرانش می‌گفتند هویدا باید سریعا اعدام شود.

ابراهیم یزدی می‌نویسد: «وقتی هویدا را از پادگان جمشیدیه به مدرسه رفاه آوردند به من گفت که فلانی من حرف‌های زیادی دارم که باید بزنم. این خیلی طبیعی بود فردی که ۱۴ سال نخست‌وزیری یک نظام را کرده، اطلاعات بسیار گسترده‌ای از درون نظام داشته باشد. پیش‌فرض من این است که می‌خواست راجع به نظام گذشته حرف بزند. من با توجه به اینکه اطرافیان شاه یک عداوت خاصی با هویدا پیدا کرده بودند و به همین دلیل او را به زندان انداخته بودند نگران بودم که در آن اتاقی که همه فرماندهان نظام قبل در آن بودند او را در آن اتاق خفه‌اش بکنند؛ بنابراین من در مدرسه رفاه یک اتاق دیگری را ترتیب دادم که هویدا را آنجا تنها نگهداری کنند. من به آقای خمینی گفتم که هویدا اسرار زیادی دارد. زمانی می‌شود که ما می‌گفتیم خاندان پهلوی فاسد بودند و روابط کثیفی داشتند، خب ما مخالف بودیم و می‌توانستیم هر حرفی را بزنیم. اما نخست‌وزیری که ۱۴ سال مسئول بوده است می‌خواهد حرف بزند. باید بگذاریم حرفش را بزند. آقای خمینی پیشنهاد من را پذیرفت. به خلخالی گفت همان جور که فلانی می‌گوید عمل کنید.»

صادق خلخالی با دیدن پیام آیت الله خمینی به تکاپو افتاد پیش از اینکه دولت موقت مانعش شود، هر چه زودتر هویدا را اعدام کند؛ از این رو دادگاهی برگزار کرد و هویدا را در میان تنفس دادگاه به قتل رساند.

خود خلخالی در این مورد چنین می‌گوید: «هویدا هِی عنوان می‌کرد سیستم، سیستم! ما می‌گیم: آقا تو سیزده سال در صدارت بودی این جنایات مملکت مربوط به توست! و تو مسئول این جنایات بودی! تو باید جواب این‌ها رو بدی! و جواب نمی‌تونست بده ما هم اعدامش کردیم. این خیلی مسئلۀ ساده‌ای بود. ما سیستم غربی و حکومت و قضاوت غربی را ملاک قرار ندادیم. آقا تو فرمانده بود؟ بله. فرمانده چند نفر؟ فرمانده ۲۰۰ نفر که به جان مردم انداخته بودند، مردم رو کشتن... این رو اعدام کردیم، اون‌ها رو هم همین‌جور.»

خلخالی برای اینکه آیت الله خمینی مانع وی نشود به گفته خودش در‌ها را بست و تلفن‌ها را جمع کرد و در یخچال گذاشت تا پیام امام به وی نرسد.

نحوه قتل هویدا هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. برخی معتقدند هادی غفاری وی را کشته که البته برای این ادعا دلیلی ندارند. آنچه با قطعیت می‌توان گفت این است که قتل او با دستور خلخالی بوده و قتل در زمان تنفس دادگاه در جریان جلسه دوم محاکمه وی رخ داده است.
عباس میلانی می‌نویسد: «به محض آنکه پای هویدا به حیاط رسید، یکی از کسانی که در پشت سرش می‌آمد هفت تیری به دست گرفت و گلوی هویدا را نشانه رفت و دو تیر خالی کرد (در ترجمه فارسی که در ایران به چاپ رسیده نام هادی غفاری حذف شده‌است) هویدا به زمین افتاد و خون از رگ گردنش فواره می‌زد. هویدا که می‌دانست زخمی مهلک برداشته به شخصی به نام «کریمی» که در صف همراهان خلخالی بود رو کرد و به تمنا خواست که جانش را بستاند. کریمی هم، ظاهرا از سر لطف، هفت تیر را به دست گرفت و تیر خلاصی بر جمجمه هویدا زد.» استناد این روایت مشخص نیست، اما جای تیری که بر گلوی هویدا خورده، کاملا در تصاویر مشخص است و به همین دلیل روایت عباس میلانی مورد قبول قرار گرفته است.

قتل هویدا واکنش منفی سران کشور‌های غربی را در پی داشت. بیشترین واکنش‌ها به این رویداد را فرانسوی‌ها داشتند. ریمون بار نخست وزیر وقت فرانسه بیانیه‌ای منتشر کرد و اعلام کرد فرانسه دوست بزرگ خود را از دست داد. ادگار فورن رییس مجلس ملی فرانسه نیز اعلام کرد این ماجرا نه یک اعدام که یک قتل بود؛ سخنی که مسئولین جمهوری اسلامی نیز بعد‌ها کمابیش پذیرفتند.

نظرات شما