صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - 2025 November 05
کد خبر: ۴۱۲۱۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۱ - ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

کاترین کبیر، قدرتمندترین زن تاریخ

کاترین کبیر، زنی از سرزمین‌های دوردست پروس، با هوشی سرشار و اراده‌ای آهنین، تاج امپراتوری روسیه را بر سر نهاد. او نه تنها مرز‌های روسیه را گسترش داد، بلکه دوران طلایی فرهنگ و هنر را در این سرزمین رقم زد. این روایت، سرگذشت بانویی است که نامش در تاریخ به عنوان «امپراتریس روشنگر» جاودانه شد.

رویداد۲۴ | سوفیا اوگوستا فریدریکه فون آنهالت-تسربست، زادهٔ ۲ مهٔ ۱۷۲۹ در شهر اشتتین پروس (امروزه شچچین لهستان)، در یکی از پرتحول‌ترین سده‌های تاریخ اروپا به دنیا آمد. خانوادهٔ کوچک، اما پرآرزو‌ی او، از شاهزادگان خُردزمی بود که برای نزدیک‌شدن به قدرت‌های بزرگِ وقت، او را در خردسالی در معرض تربیت دوگانهٔ پروسی–فرانسوی قرار دادند؛ هم آداب دقیق دربار برلین را آموخت، هم ظرافت ادبیات و زبان فرانسه را.

در ۱۴ سالگی، سرنوشتش به دعوت امپراتریس الیزابت پتروونا، دخت ارشد پتر کبیر، گره خورد: الیزابت برای تحکیم جانشینیِ دودمان رومانوف، به دنبال همسری مناسب برای برادرزادهٔ ناخلفش، کارل پیتر اولریش (آیندهٔ پتر سوم)، می‌گشت. سوفیا در ۱۷۴۴ به سن پترزبورگ فراخوانده شد، نام مسیحیت ارتدکس «یکاترینا آلکسیِونا» را پذیرفت، غسل تعمید داد و به سرعت زبان و تشریفات روسی را فرا گرفت؛ فرایندی که بعد‌ها در خاطراتش از آن به‌عنوان «تولدی دوباره» یاد کرد.

پیوند زناشویی او در ۱۷۴۵، هرچند در ظاهر اتحادی سیاسی بود، اما از همان آغاز به اختلاف و بی‌اعتمادی انجامید. پتر، دلبستهٔ اسلوب‌های نظامیِ پروس و بیگانه با پیچیدگی‌های دربار روسیه، نه گرمی عاطفی نشان می‌داد و نه کفایت سیاسی؛ در مقابل، کاترینِ جوان با اشتیاقی سیری‌ناپذیر، به مطالعهٔ فلسفهٔ روشنگری، تاریخ روم باستان و فنون کشورداری می‌پرداخت و شبکه‌ای از حامیان در میان افسران، اصلاح‌طلبان و درباریان می‌ساخت. هنگامی که الیزابت در زمستان ۱۷۶۱ درگذشت و پتر سوم بر تخت نشست، ۱۷ سال رقابت خاموش به نقطهٔ جوش رسید؛ تنها شش ماه بعد، در کودتای ژوئن ۱۷۶۲، گارد سلطنتی به رهبری برادران اورلوف، فرماندهی را در دست گرفت، پتر را مجبور به استعفا کرد و کاترین را «امپراتریس و خودکامهٔ مطلقهٔ جمیع روسیه‌ها» خواند. مرگ مشکوک پتر چند روز بعد در قلعهٔ راتشو در تاریخ ماند؛ کاترین هرگز اقرار نکرد، اما سایهٔ این جنجال تا پایان عمر بر او افتاد.

سامان اداری و عدالت اجتماعی: سراب قانون در آینهٔ روشنگری

کاترین، که خود را آموزگار ملت می‌دانست، نخستین اولویت را اصلاح دستگاه کهن اداری و قضایی قرار داد. در «نکاز» (۱۷۶۷) ــ رساله‌ای ۶۴۵ ماده‌ای که آن را مستقیماً از روح قوانین مونتسکیو وام گرفت ــ بر برابری نسبی شهروندان در برابر قانون، تفکیک نسبی قوا، لغو شکنجه و ضرورت آموزش رایگان تأکید کرد. او نسخه‌ای را برای ولتر فرستاد تا «از نیش نقدش در امان نماند» و دیگری را به فردریش کبیر تقدیم کرد «تا پروس بداند روسیه چگونه برمی‌خیزد». با این همه، کمیسیون قانون اساسی با حضور ۶۵۲ نماینده ــ از اشراف، طبقهٔ متوسط، قزاق‌ها و اقلیت‌ها، البته بدون دهقانان مقید به زمین ــ پس از دویست نشست، زیر بار منافع متعارض فروپاشید.


بیشتر بخوانید: پتر کبیر؛ معمار روسیه نوین


در میانهٔ همین تلاش‌ها، قیام عظیم پگاچف (۱۷۷۳-۷۵) ــ شورش قزاق‌ها و دهقانانِ ولگا که به نام امپراتورِ «واقعی» قد علم کرد ــ نشان داد اصلاحات کاغذی با واقعیت رعیت‌بندی ناسازگار است. کاترین، که بیم داشت شعلهٔ بی‌عدالتی کل امپراتوری را فراگیرد، سرکوبی خونین فرمان داد و سپس با منشور اشراف (۱۷۸۵) امتیازات نجبا را قانونی کرد؛ آزادی دهقانان را، که روزی به‌عنوان آرمان مطرح کرده بود، به آینده‌ای نامعلوم حواله نمود. از همین‌جا، روشنفکران روس دوباره پرسیدند: «آیا تاجِ روشنگری تاب تحمل برده‌داری فئودالی را دارد؟» پاسخ عملیِ کاترین، حفظ پیوستگی ارتش و خزانه بود.

جنگ و دیپلماسی: مرز‌هایی که تا دریای سیاه پیش رفت

اگر سیاست داخلیِ کاترین آمیزه‌ای از آرمان و مماشات بود، در قلمرو سیاست خارجی او بی‌پرده جاه‌طلب نشان داد. دو نبرد طولانی با عثمانی (۱۷۶۸-۷۴ و ۱۷۸۷-۹۲) موجب شد ناوگان روس به دریای اژه راه یابد، کریمه در ۱۷۸۳ ضمیمه شود و معاهدهٔ یاش (۱۷۹۲) خط مرزی روسیه را تا دنیستر برساند. او در مکاتبه با پوتیمکین ــ سردار برجسته و گاه دلدادهٔ متنفذش ــ «رؤیای بازسازی امپراتوری بیزانس» را مطرح کرد؛ پروژه‌ای که اگرچه به سرانجام نرسید، اما سیاست «یونانی» روسیه در بالکان و قفقاز را بنیاد گذاشت.

در غرب، سه بار به اتفاق پروس و اتریش، لهستان را پاره کردند (۱۷۷۲، ۱۷۹۳، ۱۷۹۵). هر پاره بخشی از شطرنج بزرگ اروپا بود که در نهایت، دولتی میانه برچیده شد و روسیه تا دروازهٔ ورشو پیش رفت. کاترین از منتقدان داخلی می‌خواست چشم به نقشه بیندازند: «جغرافیا را نمی‌توان به بحث آزاد گذاشت».

هم‌زمان، او ۲۹ استان را بازسامانی کرد، حل و فصل مالیات‌ها را سر و شکل داد و بیش از صد شهر جدید بنیاد نهاد تا «رد پای دولت» به دورترین مرز‌های سیبری و استپ‌های استروهن برسد؛ گسترشی که نویسندگان معاصر «غول بیدارِ شمال» نامیدند.

عصر زرین فرهنگ: از ارمی‌تاژ تا بیداری اندیشه روسی

شاید پایدارترین میراث کاترین، نه فتوحات نظامی، بلکه «صحنه‌سازیِ هنری» او باشد. در ۱۷۶۴، با نخستین خرید مجموعهٔ ژوزفینی از تاجر برلینی، هستهٔ موزه ارمی‌تاژ را بنیان گذاشت؛ تا زمان مرگش، بیش از سه هزار تابلوی نقاشی، صد‌ها مجسمهٔ کلاسیک، گنجینه‌ای از جواهرات و گرافیک را در تالار‌های برف‌گیرِ قصر زمستانی گرد آورد. نامه‌هایش به ولتر و دیدرو ــ که آنان را «پیران نغمه‌پرداز خرد» خطاب می‌کرد ــ نه صرفاً مکاتبات ادبی، که تلاش دیپلماتیکی برای نشان‌دادن چهره متمدن روسیه در برابر نگاه بدبین غرب بود.

در آموزش، کمیسیون ۱۷۸۲ و سرانجام آیین‌نامهٔ آموزش سراسری (۱۷۸۶) مدارس دولتی رایگان را برای دختران و پسران طبقات آزاد مقرر کرد. در مدرسهٔ اسمولنیِ ۱۷۶۴ برای دختران اشراف، انضباط سربازخانه‌ای با آموزش فرانسه، موسیقی و رقص درآمیخت تا «خانم‌های درخورِ دربارِ نو» را بسازد. هم‌زمان، برنامهٔ ترجمهٔ گسترده‌ای از متون اروپایی به روسی راه افتاد که بذر نثر ادبی مدرن روسیه را پاشید؛ نثری که پُشقین اندکی پس از او به گل نشاند.

کاترین خود نیز قلم می‌زد: کمدی‌های طنزآمیز دربارهٔ فساد درباری، سفرنامهٔ به کریمه همراهِ پوتیمکین، و حتی طرح اپرای «فدار» که هرگز کامل نشد. منتقدان او را «سزار و سزارنویس» می‌خواندند؛ شخصیتی که هم دولت را می‌گرداند و هم صحنهٔ تئاتر را.

گرچه تاریخ‌نگاران درباره «روشنگریِ خودکامه» ٔ او داوری‌های متضاد دارند ــ ستایشِ درخششِ دربار و نکوهش استمرار بردگی دهقانان ــ کمتر تردید است که نیمهٔ دوم قرن هجدهم در روسیه با نام «عصر کاترینی» متمایز می‌شود؛ دوره‌ای که در آن جاه‌طلبی‌های شخصی، آرمان‌های فلسفی و ضرورت‌های ژئوپلیتیک در شخص واحدی تلاقی یافت و سیمای آیندهٔ امپراتوری را شکل داد.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۴۰۴/۰۳/۳۱
استعمال کلمات مسخره فارسی سره
نظرات شما