رویداد۲۴ | در روزها و هفتههای پس از یک بحران، چه جنگ باشد، چه زلزله، چه حمله تروریستی یا حتی بحرانهای شخصی مانند سوگ یا جدایی، یکی از واکنشهای رایج بدن و روان انسان، احساس خستگی و خوابآلودگی شدید است. بسیاری از افراد در چنین شرایطی ممکن است تعجب کنند که چرا با وجود پایان یافتن تهدید فوری، باز هم بدنشان تمایل به خوابیدن دارد، تمرکزشان پایین آمده، یا حتی ساعتها در رختخواب میمانند، اما همچنان احساس خستگی میکنند.
این حالت نه یک ضعف، بلکه واکنشی طبیعی و بیولوژیک بدن برای بازیابی انرژی، ترمیم روان، و بازگشت به تعادل است.
زمانی که بحران یا تهدیدی جدی رخ میدهد، بدن انسان بهطور خودکار وارد حالت "جنگ یا گریز" (fight or flight) میشود. این پاسخ توسط سیستم عصبی سمپاتیک هدایت میشود و باعث ترشح هورمونهایی مانند آدرنالین و کورتیزول میشود. این هورمونها به بدن کمک میکنند که:
هوشیارتر باشد
ضربان قلب و تنفس بالا رود
عضلات برای واکنش سریع آماده شوند
سیستم گوارش و خواب موقتاً متوقف شوند
این واکنش در کوتاهمدت بسیار مفید است؛ اما بدن انسان برای ماندن در این وضعیت طراحی نشده است. اگر تهدید واقعی تمام شود، اما ذهن همچنان در وضعیت آمادهباش باقی بماند، بدن دچار فرسودگی میشود.
پس از عبور از بحران و فروکش کردن خطر، بدن تلاش میکند تعادل را بازگرداند. سیستم پاراسمپاتیک که مسئول "استراحت و ترمیم" (rest and digest) است، دوباره فعال میشود. این سیستم دقیقا نقطه مقابل وضعیت جنگ یا گریز است. بدن شروع میکند به:
پایین آوردن سطح کورتیزول
ترمیم سلولهای آسیبدیده
جبران کمبود خواب
بازسازی عملکرد سیستم گوارشی، ایمنی و عصبی
در این مرحله است که احساس خوابآلودگی، بیحالی، ضعف عضلانی و نیاز شدید به استراحت یا حتی گریه کردن ظاهر میشود. در واقع بدن دارد پیام میدهد: «تا الان برای زندهماندن دویدم، حالا باید برای بازسازی بایستم.»
خواب نقش مهمی در پردازش تجربیات احساسی، بازسازی حافظه، ترمیم عضلات و تنظیم سیستم ایمنی دارد. پس از تجربههای شدید احساسی مثل ترس، وحشت، دیدن صحنههای خشونتآمیز یا از دست دادن عزیزان، مغز نیاز دارد خواب را افزایش دهد تا بتواند همه این دادهها را دستهبندی و هضم کند.
از نظر علمی، در خواب عمیق (non-REM) هورمون رشد ترشح میشود که به ترمیم فیزیکی بدن کمک میکند، و در مرحله خواب REM (حرکت سریع چشم) مغز خاطرات هیجانی و استرسزا را طبقهبندی میکند تا آسیب روانی ماندگار نشود؛ بنابراین اگر در هفتههای پس از بحران خودتان را وسط روز در حال چرت زدن دیدید یا حتی ۱۰ ساعت خوابیدید و باز هم خسته بودید، این یعنی مغز و بدنتان در حال درمان خود هستند.
خستگی بعد از بحران فقط جسمی نیست؛ «خستگی روانی» یا mental fatigue نیز پدیدهای شناختهشده است. در بحران، مغز مدام درگیر تحلیل خطر، برنامهریزی برای بقا و واکنش سریع بوده است. این حالت مصرف انرژی بالایی دارد. حالا که بحران فروکش کرده، مغز میخواهد استراحت کند. نشانههای خستگی روانی میتواند شامل موارد زیر باشد:
کندی در تصمیمگیری
کاهش تمرکز
تمایل به سکوت
احساس پوچی یا بیانگیزگی
عدم علاقه به گفتوگو یا معاشرت
همه اینها طبیعیاند و معمولاً بعد از مدتی خواب کافی، استراحت ذهنی، و بازگشت تدریجی به روال روزمره، بهبود پیدا میکنند.
در بحرانهای جمعی، مانند جنگ یا بلایای طبیعی، این احساس خوابآلودگی به شکل گستردهای در میان مردم مشاهده میشود. چرا که تجربه ترس و اضطراب در سطح جامعه پخش شده است. در چنین شرایطی ممکن است شما نه فقط به خاطر استرس خود، بلکه تحت تأثیر هیجانات جمعی نیز احساس خستگی کنید. این پدیده را روانشناسان "خستگی همدلی" (empathy fatigue) یا "آسیبدیدگی ثانویه" مینامند. بدن شما به اضطراب دیگران هم پاسخ میدهد.
اولین و مهمترین توصیه این است: اجازه بدهید بدنتان بخوابد. این خواب پاداش نیست؛ ضرورت است. بدن و روان شما برای بازسازی نیاز به آن دارند. احساس گناه نکنید که چرا «فعال» نیستید یا چرا «حوصله» ندارید.
دیگر اقدامات مفید:
مصرف غذاهای مغذی و گرم (مثل سوپ، عدسی، خوراک لوبیا)
دوری از اخبار بیشازحد
وقت گذراندن با دوستان یا خانواده (حتی در سکوت)
پیادهروی سبک در هوای آزاد
نوشتن احساسات در دفترچه
واکنش بدن به بحران نهفقط در لحظه تهدید، بلکه در دوره پس از آن نیز ادامه دارد. خوابآلودگی، خستگی، نیاز به استراحت و کاهش تمرکز، همگی بخشهایی از روند ترمیم بدن و روان هستند. به خودتان زمان بدهید، استراحت کنید، و بدانید که بدن شما در حال انجام بهترین کاریست که بلد است: زنده ماندن و التیام.