رویداد۲۴| سخنان امروز مسعود پزشکیان درباره خودکفایی بدون نفت، حذف گاز خانگی، عدم قطعی برق و حمایت از خودروهای هیبریدی، تکرار همان فرمول آشنایی است که طی دههها در سیاست ایران جا افتاده است: ارائه نسخههای بزرگ بدون ابزار اجرا.
رئیسجمهور مثل همیشه از «کار و تلاش» میگوید؛ انگار مشکل ایران کمکاری مردم است نه تحریم و مشکلات بینالمللی، کمبود شفافیت، انباشت سوءمدیریت و تصمیمات ناپایدار دولتها.
وقتی پزشکیان میگوید «قادریم بدون نفت زندگی کنیم»، اولین پرسش این است: با کدام ساختار؟
چطور کشوری که بودجهاش حتی برای پرداخت حقوق کارمندان به درآمد نفت وابسته است و خود رئیس جمهور کافی هم نیست، میتواند «بدون نفت» اقتصاد بچرخاند؟ این سخنان در تضاد کامل با صورتوضعیت رسمی دولت درباره کسری بودجه، بدهیهای انباشته و نیاز فوری به فروش نفت برای تامین هزینههای جاری است.
واقعیت ساده است: ایران نه اقتصاد بدون نفت دارد، نه حتی برنامهای جدی برای رسیدن به آن.
رئیسجمهور وعده میدهد «دیگر برق را قطع نکنیم». این در حالی است که وزارت نیرو به یمن رسیدن پاییز از بحران خاموشیهایی مکرر رها شده و هشدار میدهد که با توجه به عقب افتادن ظرفیت تولید کشور از مصرف، اگر سرمایهگذاری فوری انجام نشود، تابستان آینده هم با کمبود جدی مواجه خواهیم بود.
در واقع آقای پزشکیان وعدهای میدهد که حتی بدنه کارشناسی دولت خودش آن را غیرعملی میداند.
این نوع سخنان نهتنها کمکی به اعتماد عمومی نمیکند، بلکه نشان میدهد فاصله پاستور با واقعیت کف جامعه چقدر زیاد شده است.
پزشکیان میگوید میخواهیم مصرف خانهها از برق باشد و گاز را به صنایع بدهیم! او نادیده میگیرد که شبکه برق کشور تاب تحمل این انتقال را ندارد. احتمالا آقای رئیس جمهور فراموش کرده که قیمت برق یارانهای است و دولت توان پرداخت این یارانههای سنگین را ندارد و صنایع ایران در همین وضعیت فعلی هم با کمبود انرژی روبهرو هستند.
اینکه «گاز را ببریم سمت صنایع» ایده خوبی است؛ اما زمانی معنا دارد که زیرساخت آماده باشد نه اینکه رئیسجمهور با یک جمله ساده سرنوشت انرژی کشور را زیر و رو کند.
در بهترین حالت، این حرفها یک طرح ۱۰ ساله میتواند عملیاتی شود، اما رئیسجمهور آن را مثل کاری که «ماه آینده» انجام میشود، بیان میکند!
پزشکیان از «حمایت جدی از هیبریدیها» حرف میزند؛ اما در همین کشور، خودروسازان دولتی همچنان خودروهایی با مصرف ۱۰ تا ۲۰ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر تولید میکنند و عملاً هیچ نظارتی بر آنها اعمال نمیشود.
انحصار خودروسازی، تعرفه سنگین واردات، فساد در زنجیره تامین و نبود رقابت سالم، باعث شده «حمایت از هیبریدی» بیشتر شبیه یک عبارت زیبا در یک سخنرانی باشد تا یک سیاست واقعی.
پزشکیان میگوید «به خودروهای پرمصرف یارانه نمیدهیم»؛ اما واقعیت این است که کل فلسفه صنعت خودرو در ایران بر پایه یارانه، انحصار و حمایت رانتی بنا شده است. دولت اگر جدی بود، همین فردا تعرفه خودروهای کممصرف را کاهش میداد. اما چنین ارادهای وجود ندارد.
رئیسجمهور از «انسجام قوا» سخن میگوید؛ اما همین امروز دولت با مجلس بر سر سیاستهای ارزی، قیمت انرژی و برنامه هفتم اختلاف جدی دارد.
دولتی که برای سادهترین تصمیمها نیازمند هماهنگی با دهها نهاد موازی است، چطور از غلبه بر «همه مشکلات» حرف میزند؟
در واقع پزشکیان در سخنانش کشوری را توصیف میکند که در دنیای واقعی وجود ندارد.
سخنان پزشکیان، ادامه همان سنت سالهای اخیر است: رئیسجمهور به جای ارائه نقشه راه، فهرست آرزوها را میخواند.
در کشوری که زیرساختهایش فرسوده، اقتصادش تحت فشار و ساختار حکمرانیاش پر از نهادهای متداخل است، نمیتوان با جملات ساده و ارجاع مداوم به «تلاش» و «امید» مشکلات را حل کرد.
مردم از دولت برنامه، زمانبندی مشخص و شفافیت و از همه مهمتر صداقت و درک واقعیت موجود را میخواهند. تا زمانی که این فاصله پر نشود، چه پزشکیان از زندگی بدون نفت حرف بزند، چه از پایان قطعی برق یا اصلاح صنعت خودرو، نتیجه یکی است؛ انباشتی دیگر از وعدههای تکراری که هر بار اعتماد عمومی را یک پله پایینتر میبرد.