انتقال پایتخت؛ ضرورت یا رویای پرهزینه؟

رویداد۲۴| سخنان تازه رئیس جمهور در مورد انتقال پایتخت، بار دیگر بحران آب تهران را به صدر بحثهای ملی بازگردانده است. مسعود پزشکیان با تأکید بر اجبار تغییر پایتخت، نه انتخاب آن، هشدار داد که ادامه بارگذاری جمعیت و ساختوساز در تهران دیگر امکانپذیر نیست و مدیریت بحران آب پایتخت بدون اقدام جدی و بلندمدت عملاً غیرممکن خواهد بود.
آنچه پزشکیان امروز مطرح کرده، از جنس «هزینه و امکانسنجی واقعی» است؛ او به رقم حیرتآور ۵۰۰ هزار تومان به ازای هر مترمکعب آب انتقالی از خلیج فارس اشاره کرد و از سیاستگذاران خواست که ارزیابی منطقی از تصمیمات کلان کشور داشته باشند. این اظهارات، در کنار هشدارهای پیشین درباره فرونشست سالانه ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتری تهران، نشان میدهد که بحران آب تنها یک معضل زیستمحیطی نیست، بلکه تهدیدی جدی برای پایداری پایتخت و ساختار حکمرانی کشور است.
از منظر اقتصادی، تأمین آب با هزینههای هنگفت، رقمی است که نه تنها بودجه عمومی را تحت فشار قرار میدهد، بلکه بر اولویتبندی پروژههای ملی نیز تأثیر مستقیم دارد. کارشناسان معتقدند ادامه روند کنونی به معنای افزایش مستمر هزینههای شهری، کاهش بهرهوری منابع و احتمال گسترش نابرابریهای منطقهای است. به بیان دیگر، هزینههای انتقال آب به تهران، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی طولانیمدت دارد که از یک بحران محلی فراتر رفته و به سطح ملی کشیده میشود.
از دیدگاه زیستمحیطی نیز بحران تهران فراتر از آب است. فرونشست زمین و آلودگی هوا، در کنار کمبود منابع، باعث شده مدیریت پایتخت به نقطهای برسد که توسعه بیشتر، بدون اتخاذ راهبردهای بلندمدت، میتواند غیرقابل بازگشت شود. در این شرایط، انتقال پایتخت به عنوان یک راهبرد «تمرکززدایی» از تهران مطرح میشود، اما کارشناسان تأکید دارند که این طرح صرفاً در صورتی عملی خواهد بود که با مطالعه جامع سرزمینی، زیرساختهای کامل، منابع آبی پایدار و ارزیابی اقتصادی دقیق همراه شود.
سیاستگذاران باید در این مقطع، به جای اظهارات شعارگونه، تمرکز خود را بر مدیریت منابع، تمرکززدایی هوشمند و بازطراحی حکمرانی شهری قرار دهند. تجربه کشورهای همسایه نشان داده که انتقال پایتخت، حتی اگر اجرا شود، به تنهایی مشکلات کلانشهری را حل نمیکند و تنها بار اقتصادی و سیاسی تازهای ایجاد میکند. بنابراین، سخنان پزشکیان باید فرصتی برای بازنگری اساسی در سیاستگذاری شهری، آمایش سرزمین و مدیریت منابع آب باشد، نه صرفاً یک هشدار رسانهای.
به باور تحلیلگران، تهران دیگر نمیتواند به عنوان یک کلانشهر پرجمعیت و مرکز اصلی سیاسی و اقتصادی کشور ادامه حیات داشته باشد، مگر آنکه تصمیمات راهبردی و علمی اتخاذ شود. این تصمیمات میتواند شامل تمرکززدایی واقعی ادارات، انتقال صنایع، مدیریت منابع آبی و ایجاد قطبهای اقتصادی جایگزین باشد، بدون آنکه خطرات امنیتی و هزینههای سرسامآور ناشی از جابهجایی کامل پایتخت کشور را به همراه داشته باشد.



آب خلیج فارس باید به دشت کویر مرکزی ایران منتقل بشه تا صنایع سنگین آب بر مانند فولاد و قطعه سازی در کویر با برق خورشیدی رایگان بتوانند شکوفا بشوند و همچنین کشاورزی گسترده صنعتی گلخانه ای در اون منطقه بارور بشه مانند نمونه بیابانهای اسپانیا
کویر مرکزی ایران نقطه بسیار بلقوه برای رشد و شکوفایی صنایع سنگین و کشاورزی گلخانه ای است حتی نزدیک چند سال قبل کشور ژاپن طرح اجاره منطقه ای از دشت کویر مرکزی ایران را برای کشت گلخانه ای صنعتی و مزرعه پنل خورشیدی مطرح کرد
آب را میتوان از بوشهر بوسیله لوله های سنگین یا از بندرعباس توسط کانال مخزنی و یا از مکران توسط کانال های حوضچه ای منتقل کرد بودجه زیادی میخواد اما با اینکار نصف ایران آباد خواهد شد مخصوصا با انتقال آب مکران بوسیله کانال های حوضچه ای که توان عبور لنج های کوچک را هم از مسیر کویر لوت دارند
آب شرب تهران باید از سد سفیدرود تامین شود
انتقال پایتخت سیاسی هم اجباری و ضروری است اینکار باید در زمان احمدی نژاد انجام میشد حتی اون زمان مطرح شد اما مخالفت شد
اگر من بودم همین فردا طرح انتقال پایتخت سیاسی به شاهرود را انجام میدادم وزارتخانه ها را هم بین شهرها تقسیم میکردم وزارت صنایع میفرستادم اراک کشتیرانی را میفرستادم بندرعباس دریانوردی میفرستادم انزلی میراث فرهنگی میفرستادم شیراز اقتصاد میفرستادم اصفهان بیت رهبری میفرستادم مشهد وزارت کشاورزی میفرستادم خوزستان وو.....