نقد رویداد۲۴ بر اولین ساخته امیر احمد انصاری
هاری؛ فیلم بد اما جذابی که باید دید
اگر امیر احمد انصاری هاری را در آمریکا ساخته بود بدون شک بدل به یک بی مووی درجه یک میشد. فیلم کاملاً نشانههای یک کالت جذاب را دارد.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: اگر امیر احمد انصاری هاری را در آمریکا ساخته بود بدون شک بدل به یک بی مووی درجه یک میشد. فیلم کاملاً نشانههای یک کالت جذاب را دارد.
خیلی شبیه دو فیلم با یک بلیطهایی است که زمانی در سینماهای آمریکا اکران میشدند. فیلمهایی ارزان، با خط داستانی سادهلوحانه و ساختاری به شدت پیش پاافتاده که هیچگاه جزء فیلمهای جریان اصلی هالیوود نبودند. بلکه فیلمهایی بودند سطح پایین و دم دستی که به همراه فیلم دیگری به صورت دو فیلم با یک بلیط در سینماهای ارزان قیمت به نمایش درمیآمدند.
این مدل فیلمها اکثراً فیلمهای فراموش شدهای هستند که هیچکس چیزی از آنها را به یاد نمیآورد. برخی از این فیلمها با گذشت زمان طرفداران محدود، خاص و متعصبی پیدا کردند که باعث شدند این فیلمها بعد از گذشته سالها دوباره مطرح شوند و نکات جالبی از دل این فیلمهای سادهانگارانه کشف شود. در واقع این فیلمها بعد از گذشت مدتی بدل به یک فیلم کالت میشدند. فیلمهای کالت فیلمهایی هستند که طرفداران اندک اما متعصبی دارند. مسئله مهم درباره فیلم کالت این است که خارج از حلقه طرفداران خود آثار چندان شناخته شدهای نیستند. ویژگی مشترک آنها پایین بودن کیفیت آنها نسبت به سایر فیلمهای سینمایی است.
فیلمهای کالت اما ویژگی دیگری دارند که باید به آن ویژگی خوب دقت کرد و آن را از دل خود فیلم استخراج کرد. فیلمهای بی مووی که بدل به کالت میشوند با شور و شوق بسیاری ساخته میشوند. کارگردان و نویسنده شک ندارند که در تمام لحظات ساخت فیلم دارند اثری متفاوت و جذاب میسازند. بنابراین در پشت این فیلمهای بسیار بد شور و شعفی به چشم میخورد که در سایر آثار بد سینمایی آن شور و شعف را نمیبینیم. در واقع کارگردان با جدیت تمام فیلمش را ساخته و چنان موضوع فیلم را جدی گرفته که میتوان این جدیت را در لحظه به لحظه فیلم درک کرد. اما حاصل کار به خاطر کیفیت نازل فیلم بدل به اثری به شدت ضعیف و بیکیفیت شده است. یکجور کمدی ناخواسته که با جدیت تمام ساخته شده است.
این مقدمه طولانی را نوشتم تا برسم به اصل ماجرا یعنی فیلم هاری. هاری دقیقاً مختصات یک بی مووی اصیل را دارد. فیلم بدی است که با شور و اشتیاق یک اثر خوب ساخته شده است. مشخص است که کارگردان به این داستان نیم بند و شخصیتهای پادرهوا ایمان داشته است. از ته قلب به جذابیت گرهگشایی خندهدار پایان فیلم اعتقاد داشته است و واقعاً فکر کرده میتواند با این پایانبندی مخاطب را غافلگیر کند.
در تمام لحظات فیلم هاری کارگردانی را میبینیم که با شوقی غیر قابل وصف یک فیلم بسیار بد ساخته است. البته که هاری تفاوتهایی با بی موویهای اصیل تاریخ سینما دارد. بازیگران مشهور و عوامل تولید شناخته شدهای دارد و به لحاظ تولید حرفهای به نظر میرسد. اما اگر همین داستان را قرار بود در هالیوود بسازند بدل میشد به یکی از همان بی موویهایی که به صورت دو فیلم با یک بلیط اکران میشدند. منتها برای دوست داشتن این فیلمها نیاز است که به مفهوم کالت و فرهنگ فیلمهای بی مووی آشنا باشید. اگر این آشنایی وجود داشته باشد بدون شک تماشای هاری روی پرده سینما برای شما تجربهای جالب خواهد بود و اگر غیر از این باشد این فیلم یک فیلم بد دیگر شبیه سایر فیلمهای بد اکران شده در سینمای ایران خواهد بود.
اما هاری از این نظر با نمونههای مشابه در سینمای ایران تفاوت دارد. پشت هر پلانش شور و وجدی وصفناپذیر وجود دارد. مشخص است که کارگردان با اعتقاد و ایمان قلبی این فیلم را ساخته است. با شور و شوق و ایمان به سراغ این قصه ضعیف رفته است. همین شور و شوق هم هست که هاری را از فیلمهای دیگر سینمای ایران متمایز میکند. فیلمهای بد این سالهای سینمای ایران را که مرور میکنم هیچ شوق، لذت و تلاشی پشت آنها نمیبینیم.
در فیلمهایی مثل دعوتنامه، امپراطور جهنم، هایلایت، دلبری و دریاچه ماهی عشق و علاقه به سینما به چشم نمیخورد. این فیلمها بد هستند بدون هیچ شور و شوقی. اما در هاری شور و شوقی را میبینیم که در آثار اد وود هم وجود داشت. اد وود هم لحظهای فکر نمیکرد که دارد بدترین فیلمهای تاریخ سینما را میسازد. او با شوقی کودکانه فیلمهایش را ساخت. نتیجه فاجعهبار بود، اما در تمام لحظات تماشای فیلمهای اد وود میتوانید آن شور و عشق به سینما را مشاهده کنید.
در مورد خود فیلم هاری و نقاط ضعفش چیز زیادی لازم نیست گفته شود. فیلم انقدر بد هست که نیازی به توضیح و تشریح نداشته باشد. هنگام تماشای این فیلم (اگر هوس کردید آن را ببینید) به آن شور و عشق و تلاش فراوان پشت فیلم دقت کنید. به ژستهای مجید واشقانی که واقعاً فکر کرده دارد خوب بازی میکند. به گرهگشایی پایان فیلم که برادر فلج سیاوش ناگهان سالم میشود. به پایان فیلم که به طرز عجیبی سادهانگارانه است. پشت تمام اینها، این ضعفهای آشکار یک شوق کودکانه و عشق جالبی وجود دارد که لذت بخش است. شبیه همان کیفی است که هنگام تماشای فیلمهای اد وود به آدم دست میدهد. به خاطر وجود چنین شور و شوقی هم که شده باید میان فیلم بد هاری با سایر فیلمهای بد سینمای ایران تفاوت قائل شد.
هاری در سینمای آمریکا به راحتی یکی از آن کالتهای پرطرفدار میشد. کالتهایی با هواداران کم تعداد اما پرشور. طرفدارانی که ساعتها درباره صحنههای حضور شاهرخ پشت میز قمار، نگاههای مجید واشقانی و شخصیتهای عجیب و غریب فیلم حرف میزدند. راجع به آن گرهگشایی مثلاً جذاب و عملاً پا در هوا و راجع به شخصیت به شدت سادهلوح سیاوش که قدرت تشخیصش در حد یک کودک دبستانی است. منتها در دل همین فضا میشود ردپای یک تریلر خوش ساخت را دید که عملاً حرام شده است.
هاری را به خاطر همین اتمسفر پیرامونش باید دید. شاید سالها بعد فیلم طرفدارانی پیدا کرد که راجع به اجزای مختلف فیلم حرف بزنند و یاد آن را دوباره زنده کنند. شاید کسانی پیدا شوند که سالها بعد هاری را از گوشه خاکخورده یک فیلمخانه کوچک بیرون بکشند و از آن حرف بزنند. منتها این اتفاق مستلزم این است که چنین افراد پیگیری پیدا شوند. ارج و قُرب هاری نه به خاطر کیفیت سینمایی بالایش که به خاطر بد بودن آن است. هاری فیلمی است که از شدت بد بودن جذاب است.
ولی ایکاش دو کلمه هم راجع به این فیلم می نوشتی داداش
فیلم قشنگی بود...لذت بردم
اتفاقا هاری از اون فیلمای هست که میشه توی سینمای ایران بعنوان "اتقاق خوب" معرفی بشه؛ بجای صحبت کردن در رابطه با فیلمای آمریکایی در رابطه با بازی خوب علیرضا کمالی و پایان غیرقابل تصور فیلم حرف زد، اتفاق خوب توی این فیلم زیاد بود، ولی حضرتعالی ترجیح دادین فاز روشنفکری بردارین و تمام.