تاریخ انتشار: ۰۷:۳۲ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۹

بلایی که سر زن بدون لباس داخل وان آب آمد

مرد سالخورده که متهم است با بازگذاشتن شیر آب داغ در حمام، موجب مرگ همسر بیمارش شده برای بررسی سلامت روان به پزشکی قانونی معرفی شد.

اخبار حوادث

رویداد۲۴ عصر دهم دی ماه سال ۹۵ مرد سالخورده‌ای به نام عطا با پلیس تماس گرفت و از مرگ همسر ۵۵ ساله اش به نام جمیله در خانه اش در شهرری خبر داد. ماموران پلیس وقتی به خانه این مرد رفتند با جسد همسرش که آثار سوختگی روی بدن و پاهایش نمایان بود روبه رو شدند.

جنازه در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که عطا به ماموران پلیس گفت: همسرم بیمار بود و پیوند کلیه شده بود. من به شوخی به پایش لگد زدم، اما چون مدتی قبل تصادف کرده و پایش شکسته بود گفت قادر به حرکت نیست. من همسرم را به حمام بردم و شیر آب داغ را باز گذاشتم تا شاید آب داغ درد پای همسرم را بهبود دهد. اما ۱۰ دقیقه بعد وقتی با فریاد‌های همسرم به حمام برگشتم متوجه شدم همسرم داخل وان گرفتار شده و با آب داغ دچار سوختگی شده است. من از جمیله خواستم تا او را به بیمارستان برسانم، ولی قبول نکرد. او خودش در خانه به سوختگی‌ها پماد می‌زد تا اینکه سر کار بودم که پسرم تماس گرفت و گفت حال مادرش بد شده است. وقتی به خانه رسیدم همسرم جان سپرده بود.
بیشتر بخوانید: پیدا شدن جسد یک معلم پس از ۵ روز

وقتی پزشکی قانونی علت فوت زن میانسال را سوختگی درجه ۳ و ضربه به سر اعلام کرد برای عطا کیفرخواست صادر و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

شوهر سالخورده در دادگاه

مرد سالخورده در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که نماینده دادستان به جرم قتل عمدی برایش اشد مجازات خواست.

سپس متهم به دفاع پرداخت و گفت: من و جمیله ۲۹ سال با هم زندگی کردیم. من قبل از او همسری داشتم که بعد از جدایی از همسر اولم با جمیله ازدواج کردم. ما زندگی خوبی داشتیم، اما صاحب فرزند نشدیم. تا اینکه با نذر و نیاز و کمک پزشکان صاحب پسری شدیم که حالا ۱۲ سال دارد. رضا همه زندگی من و همسرم بود. من بازنشسته بودم و حقوق بازنشستگی کفاف مخارج زندگی را نمی‌داد. به همین خاطر از صبح تا دیر وقت به حوالی حرم شاه عبدالعظیم می‌رفتم و با ترازوی وزن کشی کار می‌کردم.

پیرمرد ادامه داد: پسرم می‌گفت باید به مدرسه غیرانتفاعی برود و، چون نمی‌توانستم در مقابل خواسته هایش پاسخ منفی بدهم قبول کردم. من مجبور بودم تا نیمه شب در حوالی حرم گشت بزنم و با تزارو کار کنم تا هزینه‌های مدرسه غیرانتفاعی پسرم را بپردازم. ولی از این وضعیت شکایتی نداشتم. تنها مشکلم با همسرم این بود که همیشه بدون اجازه از جیبم پول بر می‌داشت. او مدتی بود به من مشکوک شده بود، اما بار‌ها به او گفته بودم می‌تواند به حوالی حرم بیاید و مرا در حال کار کردن در گوشه خیابان ببیند.
تشریح اختلاف‌های زناشویی

مرد سالخورده درباره آخرین درگیری با همسرش: آخرین بار ۸۰۰ هزار تومان روی تخت پسرم گذاشته بودم تا آن را با خودش به مدرسه ببرد. ولی وقتی پسرم از خواب بیدار شد گفت پولی روی تختش نبوده است. آنجا بود که فهمیدم بار دیگر همسرم پول را برداشته است. من به جمیله اعتراض کردم. مدتی بود به او مشکوک شده بودم و فکر می‌کردم برادرش برایش مواد مخدر می‌آورد و او معتاد شده، به همین خاطر همیشه بدون اجازه از جیبم پول بر می‌دارد. وقتی این موشوع را مطرح کردم جمیله عصبانی شد. او از نارسایی کلیه رنج می‌برد و مدتی قبل پیوند کلیه شده بود. همان موقع هم تصادف کرده و پایش شکسته بود. من عصبانی بودم که لگدی به پای جمیله زدم. پای جمیله به شدت درد گرفته بود و بی تابی می‌کرد. پشیمان شدم و دلم برایش سوخت. به همین خاطر او را به داخل حمام بردم و داخل وان گذاشتم. همان موقع آبگرمکن را روشن کردم. فکر می‌کردم آب داغ باعث بهبود درد پایش می‌شود. ولی جمیله فریاد کشید و گفت پایش به خاطر داغ بودن آب سوخته است. همان موقع آب را بستم و خواستم تا او را به بیمارستان برسانم، ولی قبول نکرد.

عطا گفت: چند روز از این ماجرا گذشت. جمیله به آثار سوختگی پماد می‌زد تا بهتر شود، اما آخرین روزی که برای کار از خانه بیرون ر فته بودم پسرم تماس گرفت و گفت حال مادرش بد است. وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم جمیله نفس نمی‌کشد. به همین خاطر با اروژانس تماس گرفتم.

اشک پشیمانی

این متهم در حالی که اشک می‌ریخت گفت: باور کنید من قصد کشتم همسرم را نداشتم و مرگ او یک اتفاق بود. در مدتی که در زندان هستم پسرم را به خواهرم سپرده بودم تا از آن مراقبت کند، اما خواهرم پس از مدتی بیماری همسرش را بهانه کرد و پسرم را به بهزیستی سپرد. من یک خانه دارم که می‌توانم آن را به جای دیه به فرزندان همسرم از شوهر قبلی اش که اولیای دم هستند بپردازم. حتی اگر آن‌ها تقاضای قصاص داشته باشند حاضرم اعدام شوم، ولی از قضات دادگاه تقاضا دارم اجازه دهند یک روز دیگر کنار پسرم باشم. پسرم در بهزیستی نگهداری می‌شود و من تحمل این موضوع را ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و عطا را برای بررسی سلامت روان به پزشکی قانونی معرفی کردند. پرونده همچنین به دادستانی فرستاده شد تا قیمی برای پسر ۱۲ ساله قربانی تعیین و درخواستش درباره مجازات مطرح شود. با اظهارنظر کمیسیون پزشکی قانونی و تعیین قیم برای فرزند قربانی، عطا بار دیگر در دادگاه از خود دفاع می‌کند تا قضات برایش حکم صادر کنند.
 
منبع: رکنا
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما