تاریخ انتشار: ۰۸:۲۵ - ۲۴ آذر ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ درباره سینما از نگاهی دیگر

تبار‌شناسی سیاسی سینمای ایران (۱)

سینما از دیرباز تاکنون رابطه مشخصی با سیاست داشته است. سینما به خاطر نسبت مستقیمی که با اندیشه داشته همیشه محل برخورد اندیشه‌ها با حکومت‌ها و جریان‌های سیاسی بوده است.
رویداد۲۴- سینما از دیرباز تاکنون رابطه مشخصی با سیاست داشته است. سینما به خاطر نسبت مستقیمی که با اندیشه داشته همیشه محل برخورد اندیشه‌ها با حکومت‌ها و جریان‌های سیاسی بوده است.

حکومت‌ها همیشه تلاش کرده‌اند از سینما ابزاری برای دفاع از ایدئولوژی‌هایشان بسازند. این تلاش‌ها در بسیاری از اوقات به لحاظ سینمایی بدل به تجربه‌های موفقی هم شده‌اند. از دو مستند بزرگ و سترگ لنی رفیشنال یعنی «پیروزی اراده» و «المپیا» که در ستایش حکومت خودکامه و فاشیستی هیتلر است بگیر تا آثار آیزنشتاین و ژیگا ورتوف که سعی می‌کردند فرم فیلم را در خدمت ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی شوروی در بیاورند همگی نمونه‌های تلاش موفقیت‌آمیز حکومت‌ها برای به خدمت گرفتن سینماست.

اما همین حکومت‌ها در بسیاری از اوقات باعث برکناری و آوارگی بسیاری از فیلم‌سازان سینمای جهان شده‌اند.

مهم‌ترین نمونه آن دادگاه تفتیش عقاید سناتور جوزف مک‌کارتی در آمریکا که به بهانه رشد کمونیسم در سینمای آمریکا نویسندگان، بازیگران و کارگردانان بسیاری را از کار بیکار و مجبور به تبعید یا اعتراف کرد.

از معروف‌ترین کسانی که در دادگاه‌های سناتور مک‌کارتی وادار به اعتراف یا تبعید شده‌اند می‌توان به چاپلین، الیا کازان و دالتون ترامبو اشاره کرد.

در حکومت خودکامه شوروی نیز ما شاهد تبعید و ایجاد مشکلات بسیاری برای نویسندگان و فیلم‌سازان مخالف جریان اصلی فرهنگی شوروی بوده‌ایم.

در شوروی هر نویسنده‌ای که خلاف رئالیسم سوسیالیستی که گورکی مبدع آن بود رفتار می‌کرد از سوی نظام سیاسی شوروی ترد و تبعید می‌شد. معروف‌ترین قربانیان این نگاه آندری تارکفسکی، بوریس پاسترناک و می‌خاییل بولگاکف بودند.

سینمای ایران هم همیشه مورد توجه سیاست‌مداران بوده. سینما به طور عام محل بروز و ظهور جذابیت است.

ستارگان این هنر بیش از هر هنر دیگری مورد توجه آحاد جامعه قرار می‌گیرند و همین مورد توجه بودن باعث می‌شود که سیاست‌مداران برای بهره‌برداری فردی یا جناحی به سوی سینما جذب شوند.

سینمای ایران طیف وسیعی از اندیشه‌های مختلف سیاسی و فکری را در بر می‌گیرد. این تنوع به حدی وسیع است که نمی‌توان به راحتی آن‌ها را دسته‌بندی کرد.

اما به‌طور کلی می‌توان این سینماگران را در چند دسته تقسیم کرد و از خلال این تقسیم بندی‌ها به نتایج جالبی رسید.

این دسته‌بندی جدای از این‌که بسیار متنوع و متلون است سیال هم هست و می‌تواند به راحتی دچار جابه‌جایی شود.

ممکن است یک فیلم‌ساز در زمانی در یکی از این دسته‌بندی‌ها جا بگیرد اما سال‌ها بعد به علت تغییرات بعضاً صد و هشتاد درجه‌ای سیاسی و حتی اعتقادی به دسته‌بندی دیگری ورود پیدا کند.
 
نمونه بارز چنین تغییری محسن مخملباف است. او که در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی مواضع رادیکال و انقلابی داشت و اظهارنظرهای تکان دهنده‌ای انجام می‌داد در حال حاضر مشغول فعالیت‌های معاندانه علیه نظام سیاسی ایران است.

مخملباف در ابتدای انقلاب به صراحت می‌گفت:حاضر نیست با کارگردانان طاغوتی (که به احتمال زیاد منظور نظرش مسعود کیمیایی بوده) حتی در لانگ شات قرار بگیرد و قصد داشت تا نارنجک به خودش ببند و سازنده اجاره‌نشین‌ها همراه خودش به دیار باقی بفرستد.

این سیالیت بیش از حد باعث شده که گاهی حتی رسانه‌های منتسب به یک جریان سیاسی در تشخیص مصداق‌ها دچار اشتباه شوند و با انتصاب یک فرد به جریانی سیاسی خاصی او را در وضعیت دشواری قرار دهند.

مصداق نزدیک چنین مثالی نرگس آبیار است که بعد از ساخت شیار۱۴۳ توسط یکی از جریان‌های سیاسی و رسانه‌های آن‌ها به جریان خودشان منتسب شد بعد از دریافت جایزه از دستان سید محمد خاتمی به طور کامل از سوی این رسانه‌ها طرد و حتی تکفیر شد.

این هجمه‌ها آنقدر شدید بود که نرگس آبیار را وادار به توضیح درباره این اتفاق کرد و حتی رسانه ملی از حضور تهیه‌کننده نفس در استودیو ضبط برنامه هفت ممانعت به عمل آورد.

اتفاق دیگری که لزوم شناخت تبارهای سیاسی سینمای ایران را ضروری جلوه می‌دهد حمله اخیر روزنامه کیهان به بهرام بیضایی است که با واکنش تند هنرمندان همراه شد.

کیهان در مقاله خودش بهرام بیضایی را‌ زاده یک خانواده بهایی نامیده و او را فردی بی‌دین و لائیک توصیف کرده که در آمریکا با روی صحنه بردن نمایش طربنامه به سخره ارزش‌های اسلامی جامعه ایران پرداخته است.

پرویز پرستویی، تینا پاکروان و اصغر همت از جمله هنرمندانی بودند که در برابر این اظهارات مواضع صریحی گرفتند و سعی کردند جوابی به مقاله روزنامه کیهان بدهند.

شاید برای مخاطبان عام سینمای ایران این کش‌مکش‌ها صرفاً جذاب باشد، اما در پس هر کدام از این مجادلات تفکری نهفته است که برای فهم هر کدام از این اظهارات شناختن آن‌ها لازم است.

شناخت این تفکرات باعث می‌شود شمای کلی‌ای از سینمای ایران پیش چشم مخاطب ترسیم شود تا او بتواند با آسودگی خاطر بیشتری این اظهار نظرات را حلاجی کند. تفکرات رایج در سینمای ایران را به طور کلی به سه دسته عمده می‌توان تقسیم کرد: الف-محافظه‌کاران یا اصول‌گرایان/ب-نواندیشان دینی/ج-روشنفکران عرفی.

هر کدام از این سه جریان عمده دارای خواستگاه‌های فکری، نگرش و تحلیل خود از سینما هستند که رویداد۲۴ قصد دارد به بررسی عملکرد و خواستگاه فکری آنان بپردازد. این مقاله در واقع حکم مقدمه‌ای را بر سه مقاله آینده این پایگاه خبری دارد.

مقالاتی که سعی می‌کند تا چراغ راهی برای خوانندگان باشد تا آن‌ها بتوانند هر چه بیشتر این تبارهای سیاسی را بشناسند و با فضای فکری آنان آشنا شوند.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
نظرسنجی
بهترین گزینه برای ریاست مجلس دوازدهم چه کسی است؟
پیشخوان